فضل بن جعد میگوید: «مهمترین عاملی که موجب شد عرب از حمایت علی(ع) دست بکشد مسائل مالی بود؛ زیرا این امام همام ...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، زهرا سالاری طرزقی؛ انسان به عنوان مهمترین موضوع خلقت همیشه از جایگاه مهمی در ادیان و مکاتب مختلف برخوردار بوده است. در سیره اهلبیت، کرامت انسانی به عنوان مهمترین وجه شخصیتی انسان مورد توجه بوده و همواره بر رعایت اصول آن تاکید شده است.
اینک به مناسبت شهادت مولاي متقيان(ع) درصدد برآمدیم با استمداد از کتاب ارزشمند نهجالبلاغه که آیینهای تمام نماي اندیشههای ناب مولا علی(ع) میباشد به بررسی این موضوع بپردازیم؛ چرا که کرامت انسانی به عنوان واقعیتی انکارناپذیر در اندیشه حضرت علی(ع) در جای جای کلمات گهربار آن حضرت به چشم میخورد.
تفاوت معناي واژه «كريم» در اسلام و جاهليت
در زمان جاهلیت، واژه «کریم» (صاحب کرامت) در مورد فرد دست و دلباز اطلاق میشد که انگیزهای جز فخر فروشی مدنظر او نبود، اما اسلام واژه کرامت را از آن معنای محدود به مفهومی وسیع تغییر داد. لذا در قرآن ارزشهای اخلاقی والا، کرامت به شمار میرود که انگیزه آن تقوا و دینداری است. (انَّ اَکرَمَکُم عِندَ الله اتقیکُم). (1)
حضرت علی(ع) نیز در غررالحکم این ارزشهای اخلاقی را شامل دوری از بدیها و پستیها، خوشخویی و دوری از ذلت و عذاب الهی معرفی نمودهاند: «الکرم حسن السجیه و اجتناب الدنیه».
براساس نص صریح قرآن، خداوند به انسانها کرامت ذاتی عطا فرموده است: «وَ لَقَد کَرَّمنا بنی آدَم وَ حَمَلنا هُم فی البَرِّ وَ البَحر و.....» (2). آیاتی از این دست در قرآن به وفور پیدا میشود و از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:«فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَن الخالِقین»(3) یا «سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَمواتِ وَ الاَرضِ جَمیعا» (4).
دميدن روح خدا در كالبد انسان موجب كرامت انسان شد
آیه اخیر متذکر ميشود که در کرامت انسان همین بس که اهل آسمان و زمین و فرشتگان در خدمت اویند و خداوند افتخار داشتن این مقام را فقط به اشرف مخلوقات خود داد و موجب تمایز او از سایر موجودات شد و همچنین با دمیدن روح خود در کالبد خاکی آدم به او کرامت و ارزش ویژهای بخشید: «روح منه» (5).
سپس تمامی فرشتگان، مامور شدند در برابر این عطیه الهی و بیمانند سر تعظیم فرود آورند. این در حالی است که هرچند تعظیم و سجده -که بالاترین مرتبه احترام و فروتنی است- در برابر غیر باریتعالی شرک محسوب میشود، اما کرامت انسان را خداوند تا بدان مرتبه بالا برد که وقتی ابلیس از این دستور سرپیچی کرد، مورد خشم و غضب جاودانه الهی قرار گرفت. حضرت علی(ع) در خطبه اول نهجالبلاغه بعد از چگونگی خلقت آدم از گل به شرح تمامی این وقایع میپردازد و ارزش و کرامت انسان را به او گوشزد مینماید.
خداوند با گوهر عقل انسان را شايسته مقام خليفهاللهي نمود
از دیگر نشانههای تکریم انسان، اعطای خصوصیت و شرافتی است که در دیگر موجودات پیدا نمیشود و آن، گوهر گرانقدری به نام «عقل» است که خداوند آن را فقط در نهاد آدمی به ودیعه نهاده و سپس با اعطاء اسماء و صفاتی شبیه به خودش او را شایسته مقام خلیفهاللهی کرده است. از امام رضا(ع) نقل شده که فرمودند: «بدرستی خداوند انسان را به صورت و هیات خود خلق کرد».
انسان با تقوي به مرحلهاي ميرسد كه فرشتگان نرسيدند
از دیگر جلوههای کرامت انسانی قابلیت کمال و رسیدن به مرحله انسان کامل بودن است، آنطور که شایسته مقام خلیفهاللهی باشد، زیرا انسان برخلاف سایر موجودات هویت ثابتی ندارد و هویتش را خودش میسازد و همواره در تحول و تکامل است، در حالیکه حیوانات و حتی فرشتگان از این موهبت بینصیب هستند و امکان ارتقاء به مرتبه بالاتر برایشان وجود ندارد، اما انسان میتواند با بندگی و تقوا به مرحلهای برسد که حتی فرشتگان نیز به پای او نخواهند رسيد.
چنانکه در شب معراج، جبرئیل تا نقطهای پیامبر(ص) را همراهی کرد، ولی بعد از آن دیگر او را یارای همراهی با پیامبر نبود (آیات 9-10 سوره نجم حاکی از آن است) و یا ممکن است انسان با پیروی از وسوسههای شیطان به مرحلهای فروتر از چارپایان برسد که خداوند در قرآن به آن اشاره نموده است: «بل اضل کاالانعام»(6).
با این اوصاف بدیهی است که هر که در این دنیا به این ویژگی منحصر به فرد انسانها بی حرمتی کند و نفس خود و دیگران را ارج ننهد و آن را مخدوش سازد، سرنوشتی بهتر از شیطان در انتظارش نخواهد بود. از مصادیق بیحرمتی به کرامت و عزت نفس انسانی میتوان به مواردي مانند قتل، ضرب و شتم، سقط جنین، خودکشی، نسلکشی، ظلم و ستم و... اشاره نمود.
هدف از بعثت انبياء چه بود؟
بنابراین، هدف از بعثت انبیاء چیزی جز رسیدن انسان به کرامت و تعالی معنوی نبوده و با توجه به سخنان ائمه و در راس آنها حضرت علی(ع) میتوان با جرات گفت که حفظ کرامت انسانی یکی از اصول سیاسی ایشان در حکومتشان بوده است؛ چرا که برای جان و مال دیگر انسانها احترام قائل بودند و هرگز افراد را به دلیل مسلمان نبودنشان، از حقوق اجتماعی بیبهره نمیدانستند.
حضرت علی(ع) در نامهای به مالک اشتر میفرمایند: «(بر رعیت) همچون جانور شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری مباش! چراکه رعیت دو دستهاند: یا برادر دینی تواند یا در آفرینش با تو همانندند».
جلوهها و مصادیق کرامت انسانی از منظر اسلام:
1-برابری: همه انسانها برابر آفریده شدهاند و مال، قبیله، نژاد و ملیت هیچ تاثیری در ماهیت انسانی ندارد. اصل برابری انسانها (ماده 30 اعلامیه جهانی) که حقوق بشر براساس آن پایهریزی شده است، قوامبخش کرامت انسانی است. بنابراین، همه انسانها به خاطر شرافت و کرامت انسانی خود قابل احترامند و در مقابل قانون از حقوق یکسانی برخوردارند.
مهمترين عاملي كه باعث شد عرب از حمايت علي(ع) دست بكشد
فضل بن جعد میگوید: «مهمترین عاملی که موجب شد عرب از حمایت علی(ع) دست بکشد مسائل مالی (مانند مساله تقسیم بیتالمال) بود؛ زیرا این امام همام، شریف را بر غیر شریف و عرب را بر عجم ترجیح نداد.
2- حفظ عزت انسانی: مناعت طبع و حفظ عزت انسانی از گوهرهای ارزشمند وجود انسانهاست که نباید تحت هیچ شرایطی خدشهدار شود یا مورد اهانت واقع گردد. متن نامه امام علی(ع) به ماموران زکات (نامه 52) سراسر مشحون از وصایا و دستوراتی است که لزوم حفظ عزت انسانی و تکریم و احترام به شخصیت افراد را متذکر میشود.
توصيه علي(ع) به ماموران اخذ ماليات
در حقیقت، هرچند محور بحث گرفتن مالیات و زکات است، اما نکات اخلاقی و نحوه برخورد ماموران با مردم در جریان اخذ مالیات بیشتر نمود دارد، به طوری که موکدا به آنها توصیه میکند هرگز وارد مال و رمه آنها نشوید و به سخن آنها در مورد پرداخت زکاتشان بسنده نمایید، برای درهمی کسی را تازیانه نزنید، به هیچ فردی اعم از مسلمان یا غیر مسلمان نباید هتک حرمت شود و عزتش لگدمال گردد.
3- عدالت: این اصل از راهبردیترین جلوههای تحقق کرامت انسانی است. شهید مرتضی مطهری در کتاب «عدالت از نظر علی(ع)» در مورد اهمیت و جایگاه عدالت در اندیشه حضرت علی(ع) میگوید: «عدالت به صورت یک فلسفه اجتماعی مورد توجه آن حضرت بوده و آن را ناموس حکومت معرفی نمودهاند و تمام دغدغه ایشان جلوگیری از در انحصار قرار گرفتن ثروتها در دست گروهی خاص بود.
سیاست ایشان در زمینه اقتصاد بر مبنای توزیع عادلانه بود، زیرا بر آن باور بودند که در غیر اینصورت گروهی، گروه دیگر را به بردگی میکشد و به تعبیری انسان، گرگ انسان میشود». این سیاستی است که امام علی(ع) به کار برده است تا کرامت انسانی با مورد استثمار قرار گرفتن مردم توسط قدرتمندان، لکهدار نشود.
طبيعيترين و مهمترين حق آدمي
4- آزادی: آزادی طبیعیترین حق آدمی است که دارای انواع مختلفی است مانند: آزادی شخصی، آزادی فکر، آزادی مدنی، آزادی بیان و آزادی سیاسی که آزادی شخصی از مهمترین آنها محسوب میشود. بدین معنا که هر کسی صاحب اراده و اختیار خود باشد و کسی حق نداشته باشد جان، مال و اراده او را تملک کند.
حضرت علی(ع) در نامه خود به امام حسن مجتبی(ع) میفرمایند: «وَلا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حراً»؛ بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده است. این سخن دربردارنده اصل ماده 4 قانون جهانی حقوق بشر است که میگوید: «هیچ کس را نمیتوان به بندگی گرفت، بندگی و سوداگری بنده در هر شکلی که باشد ممنوع است».
تفاوت معناي آزادي در نگاه علي(ع) و نگاه غربيها
حضرت از آغاز حکومت بی نظیرشان بنای خود را بر این گذاشتند که مردمان را در بستر آزادی به سوی آزادگی هدایت کنند و در نخستین خطبه حکومتی خود فرمودند: «مردم! آدم(ابوالبشر) فرزندی برده یا کنیز به جای ننهاده است و مردم همگی آزادند». در وجه عملی نیز حضرت در دوران چند ساله حکومتشان همواره در برابر انتقادهای تند مخالفانشان از جمله خوارج قرار گرفتند ولی هرگز آنها را از حق قانونی خود محروم ننمودند.
این در حالیست که معنای آزادی در عصر ما و در فرهنگ غربیها چیزی جز آزادی از قید و بند موازین اخلاقی، انسانی و شرعی نیست. در حقیقت، هرچند امروزه این معنی (آزادی) بسیار وسیعتر و گستردهتر دنبال میشود و در کنار واژههایی همچون حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، کرامت انسانی و فرهنگ و تمدن انسانی بر زبان زمامداران جاری میگردد ولی تحت پوشش همین عناوین، بدترین جنایات و شنیعترین اعمال انجام میشود.
جنایات اسرائیل در فلسطین و تصرفات و اعمال وحشیانه آمریکا در عراق و افغانستان، همچنین استثمار زنان به بهانه آزادی (آزادی بدون آزادگی) از دیگر موارد نقض حقوق بشر است. با این وصف به جرات میتوان گفت کرامت انسانی و حقوق بشر غربی عین اسارت روح و اراده انسانهاست.
راههای رسیدن به کرامت انسانی:
1- تقوا و پرهیزکاری: تقوا بزرگترین افتخار بشر، بهترین وسیله قرب خداوند و معیار کرامت انسان میباشد. حضرت علی(ع) در خطبه 230، تقوی را کلید درستی کردارها معرفی مینماید:«فاِنَّ تقویَ اَللهِ مفتاحُ سَدادٍ».
سودمندترين شناختها از ديدگاه اميرالمومنين(ع)
2- معرفت نفس: اگر انسان به نیروها، استعدادها و کمالات بالفعل خود آگاه باشد همواره درصدد استفاده و بهرهوری صحیح از آنها میباشد و دچار خود کمبینی يا خود بزرگبینی نمیشود. حضرت علی(ع) معرفت نفس را سودمندترین شناختها میداند:«مَعرِفةُ النفسِ انفعُ المَعارِف»؛ چرا که فقط در اینصورت میتواند در مسیر تکامل و تعالی گام بردارد و قابلیتها و کرامات نفسانی خود را به فعلیت برساند.
از طرفی بزرگترین عامل کجرویهای اخلاقی، بی اعتنایی به ارزشهای انسانی و غفلت از خویشتن است. حضرت علی(ع) در خطبه 103 نهجالبلاغه بر این امر تاکید میورزند:«دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی مرد این بس که ارزش خود را نشناسد».
ملاصدرا فیلسوف بزرگ اسلامی در کتاب مبدا و معاد خود در این باره میگوید:«براستی تو گمان میکنی جسم کوچکی هستی در حالیکه در وجود تو عالم بزرگتری وجود دارد».
3- علو همت: این مورد نشانه والایی نفس، شرافت و کرامت انسانی است و هر چه انسان از مراتب پست بیشتر دوری گزیند و به امور والا وابسته گردد از شرافت و کرامت بیشتری بهرهمند میشود. بر همین اساس حضرت علی(ع) میفرمایند:«هر که همتش والا باشد، ارزشش عظیم میشود». در غررالحکم نیز کرامت و بزرگواری نتیجه همت بالا معرفی شده است:«الکَرَم نتیجه علو الهمة».
عمل به فرامین قرآن، بهترین راه برای رسیدن به کرامت
4- تعالیم قرآن: عمل به فرامین قرآن بهترین راه برای رسیدن به کرامت است. خداوند از قرآن با تعابیر زیر یاد میکند:«هُدیٌ لِلمُتَّقین»(7)، «هُدی وَ بُشری لِلمُتَّقین»(8)، «هُدَیً لِلناس»(9). حضرت علی(ع) نیز در خطبه 176، قرآن را به عنوان یک برنامه هدایتی ناب در رسیدن به کرامت والای انسانی موثر میداند.
از دیگر مواردی که میتوان آنها را در وصول کرامت انسانی موثر دانست شامل مواردی چون عبادت و بندگی، خداباوری، هدایتپذیری و مسئولیتپذیری میباشد.
آفات و موانع تحقق کرامت انسانی:
1- فقر: شاید در دنیا هیچ پدیدهای به اندازه فقر و نیاز، مناعت طبع و کرامت انسانها را لکهدار نکند. البته برای بزرگان و مقربان درگهش فقر موجب فخر و تکامل است، اما عامه مردم بدینگونه نیستند.
بزرگترين مرگ در كلام علي(ع) چيست؟
حضرت امیرالمومنین علی(ع) در کلمات قصار 163 فقر را بزرگترین مرگ قلمداد میکنند و سپس در جایی دیگر میفرمایند: «فقر نفس انسان را ذلیل و عقل را سرگردان میکند و هیچ سازگاری با کرامت انسانی ندارد. فقر باعث میشود حرمت انسان ضایع شود؛ چرا که انسان فقیر گاهی مجبور میشود گوهر عزت و مناعت خود را زیر پا نهد».
چگونه فقر موجب افزايش تملق و چاپلوسي ميشود؟
2- تملق و ستایش: این مورد را میتوان نتیجه فقر برشمرد؛ زیرا وقتی فقر به به انسان روی آورد ممکن است انسان چشم امید به بندگان خدا بدوزد و اینجاست که زمینه تملق و چاپلوسی افراد فراهم میشود.
حضرت علی(ع) در خطبهای که در صحرای صفین ایراد نمودند، میفرمایند: «گاهی اوقات مردمی به ستودن افرادی را برای کار و تلاش وامیدارند اما من ارزشی میخواهم تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم، برآیم و حقوق عقب مانده را بپردازم و واجباتی را که بر عهده من است انجام دهم».
تاملی در این سخن دربردارنده این مطلب است که رواج تملق و ستایش بندگان نه تنها از شان و منزلت انسانها میکاهد، بلکه حاکمان و صاحبان قدرت را نیز در معرض آسیب جدی خود بزرگبینی قرار میدهد.
3- دنیاطلبی و پیروی از هوای نفس: بدون شک غوطهور شدن انسان در مادیات و فریفته شدن در ظواهر و زرق و برق دنیا با هدف خلقت الهی و کرامت والایی که خداوند با دمیدن روح خود در کالبد بیجان انسان مدنظر داشته است ناسازگار است.
حضرت علی(ع) در نامهای به عثمان پسر حنیف (نامه 45) در این باره تاکید فرمودهاند: «مرا نیافریدهاند که چون چارپایان، خوردنیهای گوارا سرگرمم سازد یا به زیورهای دنیا فریفته شوم و در چنگال آن گرفتار آیم».
ایشان در خطبه 173 نهج البلاغه نیز دنیا را خیلی حقیرتر از آن معرفی میکنند که شایسته مقام والای انسان باشد: «این دنیایی که در آرزوی آنیم نه خانه ما و نه جایگاهی است که ما را برای آن آفریدهاند». حضرت با بیان ارزش حقیقی آدمیان میخواهند درس آزادگی بدهند تا ما به پستیها تن ندهيم: «جانهای شما را بهایی نیست جز بهشت جاودان، پس خود را جز بدان مفروشید».
كرامت نفس امام حسين(ع) مانع بيعت ايشان با يزيد شد
شهید مرتضی مطهری در باب سخنان امام حسین(ع) در مورد کرامت نفس معتقدند چیزی جز آن (کرامت انسانی) حضرت اباعبدالله(ع) را به این جنگ سوق نداد و اینکه حاضر به بیعت با یزید نشدند از پرتوهای وجود همان کرامت والای انسانی در وجود مبارک ایشان بود.
در خاتمه باید اذعان کرد که با این اوصاف، حقوق بشر غربی، جامعیت لازم برای تحقق کرامت انسانی را ندارد؛ زیرا آزادی در آنجا به گونهای تفسیر میشود که کرامت ذاتی انسان نادیده گرفته میشود و نهایتا با ارضاء تمایلات خودخواهانه کرامتی برای انسان باقی نمیماند. این در حالی است که حقوق بشر اسلامی با در نظر گرفتن تمام وجوه ماهیت شخصیتی انسان میتواند در این باره کارآمد واقع گردد.
با این تفاسیر به جرات میتوان گفت که امامان، نمودهای عملی مکتب قرآنند و آنچه در قرآن در مفهوم کرامت انسان واقعی و کامل آمده در روش و پویش و گفتار و کردار امامان پدیدار است تا مردم آنها را سرمشق خویش قرار دهند و از آنها در وصول مکارم و حصول فضائل استمداد جویند.