کد خبر:۲۰۲۱۲۷
سبك زندگي و فرهنگ تغذیه؛

امروزه تغذيه به ابزار نمايش جايگاه طبقاتي تبديل شده است / تغيير الگوي سبك زندگي در نتيجه تغيير الگوي تغذيه

مصرف هر چه بیشتر مواد غذایی در بیشتر خوردن محدود نمی‌شود، بلكه الگوهایی از تغذیه که اسراف بیشتری را به ‌دنبال داشته باشد نیز...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو» - سياوش ايماني؛ اکنون بر بسیاری روشن شده است که انبوهی از مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، به سبک و شیوه زندگی برمی‌گردد و تغذیه در این میان نقشی محوری دارد.

گسترش بيماري‌ها ريشه در سبك زندگي جديد دارد

مصداق بارز و حداقلی این ارتباط در مشکلات پزشکی عیان است؛ گسترش بیماری و همه تبعات اجتماعی و اقتصادی آن، بی‌تردید یک ریشه عمیق در سبک زندگی و به‌طور خاص در تغذیه دارد، از این‌رو می‌توان بخش بزرگی از الزامات گسترش بیماری همچون نیاز به صرف هزینه‌های فراوان برای واردات دارو و تجهیزات پزشکی تا ساخت بیمارستان و غيره را به تغذیه نسبت داد.

سبك زندگي تعيين‌كننده نقاط آسيب‌پذير ماست؛ به عنوان مثال بحران‌هاي يك ساله اخير در بازار سكه و طلا تنها در سبك زندگي كنوني ما ممكن بود، اتفاق بيفتد و چنين تبعاتي داشته باشد و در گونه‌اي ديگر از زندگي يا اتفاق نمي‌افتاد يا تبعاتي به اين شكل نداشت. (1)

فرهنگ تغذیه بر تعاملات اجتماعي و اقتصادي موثر است

بخشی از شیوه و سبک تغذیه، فرهنگی است که بر نحوه و نوع تغذیه مردم جامعه حاکم است؛ این فرهنگ تعیین‌کننده اقتصاد غذایی خانواده‌ها و نحوه مصرف آن است و بر تعاملات و ارتباطات اجتماعی و اقتصادی خرد و کلان مؤثر است.

شاید مهم‌ترین عنصر در فرهنگ تغذیه، به نوع نگاه و تلقی انسان از تغذیه بازگردد. تغذیه در دنیای کنونی از لحاظ کارکردی نوعی تلذذ است. البته در همه دوره‌ها کسانی بوده‌اند که برای لذت، غذا می‌خوردند، اما در دوره کنونی نقش اصلی غذا لذت بردن تعریف شده است و بر همین اساس نیز محصولات غذایی تولید می‌شوند و بسته به تعریف و نگاهی که از نقش و کارکرد غذا داریم، شکل، نوع، حجم و زمان غذای ما تغییر خواهد کرد.

انواع نگاه‌هايي كه به تغذيه وجود دارد

از تبعات نوع نگاه و تعریف غذا، آن است که مرجع مطالعه در خصوص غذا را تعیین می‌کند. در شرایط کنونی از آنجا که تغذیه امری است که اساساً فیزیکی و جسمی است، مرجع امور تغذیه نیز کسانی هستند که صرفاً در زمینه جسم تخصص دارند.

اگر در نوع نگاه دیگری، براي تغذیه بیش از اثرات جسمی، کارکردهای روحی دانسته شود، آنگاه ضروری است که مرجع امور مربوط به تغذیه و مشاوره و درمان در این زمینه، بايد بیش از آن که آگاه به جسم و تأثیرات تغذیه بر آن باشد، بايد با جنبه‌های روحی و ارتباط آن با تغذیه آشنا باشد.

نقش درماني غذا در فرهنگ سنتي

یکی از نقش‌های غذا مربوط به جنبه درمانی آن است. در فرهنگ سنتی ما، غذا به‌عنوان یک محور درمانی در نظر گرفته می‌شد، اما در زمان کنونی حداکثر پرهیز از برخی غذاها در درمان بیماری توصیه می‌شود.
 
البته صرف‌نظر از ارزیابی این دو نگاه، توجه به تأثیر این دو نوع نگاه بسیار مهم است.

بر اساس نگاه اول کسی كه می‌خواهد کار پزشکی انجام دهد باید بیش از هر چیز در خصوص تغذیه مطالعه داشته باشد و غذاهای مختلف را بشناسد و تأثیر هر کدام را بداند، اما در پزشکی رایج که تغذیه محوری در درمان محسوب نمی‌شود، یک دانشجوی پزشکی، تنها موظف است مطالعات محدودی درباره تغذیه داشته باشد.

رابطه بين فرهنگ تغذيه و تبليغ كالاهاي خاص

عنصر مهم دیگر در فرهنگ تغذیه، شاخص‌های الگوی تغذیه است. برخی مواد غذایی که همه اقشار، خواه فقیر و خواه ثروتمند، مشترکاً از آن استفاده می‌کنند، صرفاً به این جهت مصرف می‌شود که تبلیغات خاصی بر روی آن انجام می‌گيرد.

از سوی دیگر ما مصرف بیشتر کالایی که بیشتر تبلیغ می‌شود را بدیهی و طبیعی می‌انگاریم و اصل چنین رابطه‌ای میان تبلیغ و مصرف در سبک زندگی کنونی بدیهی و طبیعی است. اگر شاخص اصلی الگوی تغذیه در جامعه‌ای فرضی، تناسب مواد غذایی با نیاز و سطح درآمد خانواده باشد، در آن جامعه اساساً نمی‌توان تبلیغی ارائه کرد که برای همه اقشار جامعه به‌طور یکسان عمل کند؛ به اين ترتيب این‌که شاخص‌های الگوی تغذیه در جامعه کدامند، بخشی از فرهنگ تغذیه است.

ابعاد انساني، حيواني و مادي تغذيه

فرهنگ تغذیه با عناصری که در خود دارد ممکن است تغذیه را به یک عمل کاملاً غریزی و حیوانی و مادی تبدیل کند و ممکن است هر چه بیشتر آن را با انسانیت و معنا بیامیزد.

مثلاً غذاهای سفارش شده در قرآن و سیره معصومین، صرف‌نظر از ابعاد مادی و بهداشتی آن، یک ارتباط معنادار بین مصرف‌کننده و آن نوع غذا ایجاد می‌کند که البته به تبع آن، شیوه‌ای از تغذیه که سالم‌تر است در جامعه رواج می‌یابد.

چيزي كه آسيب‌هاي فرهنگ تغذيه مادي را كاهش مي‌دهد

غذایی که سفارش شده محبوب انسان باشد، تفاوت معنایی با سایر غذاها دارد. این فرهنگ تغذیه که جنبه معنایی یا معنوی را در کنار تغذیه تقویت کند، خود فرهنگی خاص در تغذیه است و می‌تواند آسیب‌های فرهنگ تغذیه مادی را کاهش دهد، بخصوص که بسیاری از ارزش‌های فرهنگی ـ خواه مثبت و خواه منفی ـ از طریق مواد غذایی و شیوه‌های تغذیه انتقال می‌یابد.

مواردي كه تغذيه را از عملي غريزي به عملي انساني تبديل مي‌كند

اگر در سیره و سنت بیان می‌شود که در آغاز غذا بسم الله الرحمن الرحیم و در پایان الحمدلله رب العالمین بگویید تا شیطان در غذای شما شریک نشود، با چهار انگشت غذا بخورید، قبل از سیر شدن دست از غذا بکشید، لقمه را کوچک برداشته و به تعداد دندان‌ها بجویید و از اين قيبل سفارش ها، این‌ها همه صرف‌نظر از تأثیرهاي عيني که در حیات دارند و نیز حقیقتی که در باطن عالم دارند، در شکل ظاهری خود نیز، غذا خوردن را از امری صرفاً غریزی و مادی  به عملی انسانی و معنایی تبدیل می‌کنند.

تكنولوژي و تاثير آن در تغيير الگوي تغذيه

تکنولوژی مظهر مدرنیته است که با ایجاد قابلیت‌هایی، به شیوه‌های خاص تغذیه انجامیده است. بنیادهای مدرنیته در راستای تسلط و حاکمیت بر طبیعت پایه‌گذاری شده و با ابزار تکنولوژی که معلول تلقی خاص از عالم و آدم می‌باشد، باعث شده تعامل انسان با طبیعت تغییر کند و شیوه دیگری بر این رابطه حاکم شود؛ كه این سبک جدید از رابطه، اقتضائات خاص خود را در شیوه زندگی و تغذیه دارد.

وقتی یخچال و فریزر به عرصه آمد، آدمی از تلاش برای پختن هر روزه غذا یا خرید هر روزه یا چند روزه مواد غذایی بی نیاز شد، وقتی ترافیک و رفت و آمدهای چندساعته، خوردن صبحانه و ناهار را در خانه و کنار خانواده دشوار ساخت، صبحانه برای بسیاری حذف شد و برای برخی دیگر تغییر شکل داد.

تکنولوژی توانست شیوه‌های نوینی برای نگه‌داری محصولات غذایی ابداع کند و از این طریق و به کمک تکنولوژی حمل‌ونقل، دسترسی به هر غذایی در هر نقطه دنیا ممکن شد.

تكنولوژي مرز خوردني و غير خوردني را تغيير داده است

چیزهایی که تا پیش از پیشرفت تکنولوژی، مواد دور ریختنی بود، به مواد خوراکی تبدیل شد؛ مثلاً بسیاری از آبمیوه‌های صنعتی از آنچه تا پیش از این زباله به حساب می‌آمد، ساخته می‌شود. زايدات گوشت‌هایی که نگاه کردن به آن نیز برای بسیاری تهوع‌آور است، به کمک تکنولوژی تبدیل به مواد غذایی مطبوعی می‌شود که در غذاهای گوناگون استفاده می‌شود و به نام سوسیس و کالباس شناخته می‌گردد. به تعبیری می‌توان گفت که تکنولوژی مرز خوردنی و غیرخوردنی را تغییر داده است.

فرهنگ تغذيه كنوني براساس الگوي مصرف بيشتر بنا شده است

تولید صنعتی بر مدار مصرف می‌گردد و مصرف بیشتر رونق بیشتر در نظام کنونی اقتصاد را به دنبال دارد، بنابراین الگوی تغذیه کنونی بیش از آن که بر اساس نیازهای انسان باشد بر اساس الگوی مصرف بیشتر بنا شده است.

افزايش مصرف و تنوع محصولات غذايي

اولین معادل مصرف بیشتر در امر تغذیه، خوردن و آشامیدن بیشتر است. مسلماً با ملاک‌های بهداشتی، اخلاقی و عقلی نمی‌توان افراد را به زیاده‌روی در خوردن فراخواند، بنابراین اگر عقل را نمی‌توان به خوردن بیشتر دعوت کرد، راه بهتر تحریک ذائقه و میل خوردن است.

تکثر حیرت‌آور در محصولات غذایی خود یکی از راه‌های تحریک به خوردن بیشتر است. چنین مبنایی است که تولید بیش از صد نوع پنیر را با طعم‌های مختلف توجیه می‌کند وگرنه، مگر بدن انسان چقدر به پنیر نیاز دارد؟

تغذيه ابزار نمايش جايگاه طبقاتي شده است

مصرف هر چه بیشتر مواد غذایی در بیشتر خوردن محدود نمی‌شود، بلكه الگوهایی از تغذیه که اسراف بیشتری را به‌دنبال داشته باشد نیز همین مقصود را فراهم می‌کند، اما هیچ‌کس حاضر نیست بیهوده پول خرج کند و مواد غذایی بخرد و دور بریزد، از این‌ رو تغذیه نیز به یکی از ابزارهای نمایش جایگاه اجتماعی تبدیل شده است.

حال بسیاری حاضرند پول خرج کنند تا پرستیژ بالاتری داشته باشند. سفره یا میز غذایی که هر فرد در مقابل چشم دیگران می‌چیند یکی از مهم‌ترین جايگاه‌هايي است که فرد تلاش می‌کند تا اعتبار اجتماعی خود را در آن حفظ کند یا بالا بکشد.

تعبیر عرفی «آبروداری» برای همه ما آشنا و رسا است. در این مرحله اینکه غذا خوشمزه باشد، مفید باشد، مطلوب میهمان باشد، کیفیت بالاتری داشته باشد، و غيره، اگرچه بی‌اهمیت نیست، اما اصل این است که کلاس بالاتری داشته باشد، بنابراین هرچه متنوع‌تر، گران‌تر و اشرافی‌تر باشد، بهتر است. تفاوت رستوران‌های متعلق به قشر مرفه‌تر با قشر فقیرتر نمود بسیار جالبی از این موضوع است.

اکنون در مقام بیان خوب یا بد بودن چنین مواردی نیستیم و به توصیف می‌پردازیم؛ در برخی موارد البته توصیف بی‌واسطه ارزیابی را به‌دنبال دارد، مانند مورد آخر که مصرف‌گرایی را بیان می‌کند، اما در موارد دیگر به راحتی نمی‌توان قضاوت نمود؛ زیرا برای ارزیابی نهایی لازم است از جنبه‌های مختلف موضوع بررسی شود.

مثلاً ممکن است کسی برخی از مثال‌های فوق را دادن غذای ناسالم به مردم و دیگری آن را جلوگیری از اسراف بداند و یا برخی نمونه‌ها را می‌توان مصداق تصرف نادرست در طبیعت و یا تسخیر مطلوب مورد نظر قرآن دانست.
 
 پی نوشت: 

1. «ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگی هستیم. من بارها این را عرض كرده‌ام، باز هم عرض می‌كنم؛ این خطر است در راه ما. مصرف‌زدگي را باید كم كنیم، حرص به متاع و كالاي دنیا را باید كم كنیم. تا یك شایعه‌ای درست می‌شود كه فلان چیز كم است، مردم هجوم می‌آورند برای اینكه بیشتر آن را جمع كنند، كه مبادا دچار كمبود آن شوند؛ در حالي كه آن شی‌ء ممكن است جزو چیزهاي لازم زندگي هم نباشد. خب، اگر آن جنس كم هم نیست، همین هجوم مردم آن را كم مي‌كند. ما به این مسئله توجه نمي‌كنیم. این یكی از ضعف‌هاي ماست؛ ما این ضعف را باید برطرف كنیم. (مقام معظم رهبری 14/ 11/1390 خطبه‌های نماز جمعه تهران).

منبع:

مجله سوره انديشه، شماره 60 و 61،‌ تير و مرداد 1391
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار