کد خبر:۲۰۴۶۶۲
تأملي بر مباني فكري غرب - 1
رنسانس مقدمهاي بر آغاز حاكميت سكولاريسم بود/ انقلابي كه بر حاكميت دين خط بطلان كشيد
نهضت روشنگری، هم حرکتي انسان محوری و اومانیستی علیه قدرت دین در جامعه اروپا و هم مقدمهای بر آغاز حاکمیت تفکر سکولاریسم بود، در این دوره کشیشان ...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، حامد صفايي؛ اگر بخواهیم درباره بیداری اروپا و علل آن و عصر روشنگری در اروپا که به رنسانس معروف است، سخن بگوییم؛ باید بیان کنیم که اين اتفاق حاصل یک سری رخدادهای داخلی و خارجی است که از آن جمله میتوان به نفوذ فرهنگی اسلام در غرب که با فتح اسپانیا بدست مسلمانان انجام گرفت، پیدایش روشنفکران غربی، جنگهای صلیبی و ... اشاره نمود.
تمدن غربي با بهرهگيري از تمدن شرق به وجود آمد
رنسانس در اروپا که باعث بیداری و شکلگیری تمدن غرب شد، با بهرهگیری از علم و معرفتهایی که در کشورهای شرقی و بخصوص تمدن ایران زمین وجود داشت، بوجود آمد. در اصل ظن غالب بر تولید علم در غرب، براساس همین نظریه بالا شکل گرفته است.
البته نقدی هم که برخی غربیها بر این نظریه وارد میکنند این است که اصلا آنچه که در شرق وجود داشته، علم بوده یا اين كه یک تجربه شخصی محسوب ميشده؟ که البته بايد گفت این علوم از بار علمی برخوردار بودهاند.
اولين تلنگري كه باعث بيداري اروپاييان قرون وسطی شد
اولین تلنگری که باعث به خود آمدن اروپاییان قرون وسطی شد، حمله ناموفق مسلمانان عرب در سال 711 توسط طارق به اروپا بود. این برخورد باعث شد اروپاییان در مورد سنتهای کهن خود تجدید نظر کنند. علاوه بر این، باعث شد نظام دینی کاتولیک به هم بریزد و قدرت واحد پاپ تقسیم شود و دنیای مسیحیت بین دو قدرت مذهبی و سیاسی قرار گیرد.
در واقع، نقطه بیداری اروپا در حرکت «قدرت سیاسی» آن دوران است که به دست شارلماین بود. بدین صورت که شارلماین از دانشمندي انگلیسی به نام آلکویین خواست تا مقدمه تجدید حیات عقلی را بنویسد که این کار باعث بوجود آمدن تضاد و تفاوت بین عقل و ایمان یا بین کلیسا و مدارس جدید میشد.
ظهور طبقه بورژوازي همزمان با عصر روشنگري بود
البته، عصر روشنگری و روشنفکری در اروپا همزمان با یک تحول اقتصادی شده بود و آن چیزی نبود جز ظهور و تولد طبقه بورژوازی كه یکی از نشانههای آن ظهور شهرها به عنوان پایگاه قدرت سیاسی – نظامی بود.
نهضت روشنگري مقدمهاي بر آغاز حاكميت سكولاريسم بود
در حقیقت، نهضت روشنگری، هم حرکت انسان محوری و اومانیستی علیه قدرت دین در جامعه اروپا و هم مقدمهای بر آغاز حاکمیت تفکر سکولاریسم بود. در این دوره کشیشان از زندگی در محیط بسته کلیسا و صومعه بیزار شدند و در شهر به مشاغلي مانند استادی، نویسندگی، محققی و مترجمی پرداختند.
با این وضعیت، شهرنشینان یا همان بورژواها وقتی موقعیت خود را مستحکم دیدند، شروع به تنظیم تشکیلات فرهنگی کردند؛ یعنی شروع به حرکتی کردند که سنتها، آداب و رسوم و پایبندیهای ایمانی و اخلاقی را سست میکرد و انسان را به عنوان یک موجود اقتصادی مستقل و نه یک شخصیت آخرتگرای وابسته به نظام کلیسا مطرح مینمود.
همچنین، در گذر زمان قدمهای بعدی برای تبدیل قرون تاریک وسطا به عصر روشنگری برداشته شد. بطور مثال در قرن 12 ميلادي، در دوره لوئیس دپیو كه از فرزندان شارلماین بود دستور داده شد بسیاری از صومعهها بسته شود.
خارج شدن دانشگاهها از سلطه قدرتهاي مذهبي
در همین راستا میبینیم که خود اهالی کلیسا مانند آبلار (کشیش مسیحی) اقدام به تعلیم علوم غیر کلیسایی کردند و شعار وحدت عقل و ایمان را که همان شعار اومانیستی و روشنفکری است سر دادند. البته، در همین زمینه باید استقلال بخشیدن به دانشگاهها را هم متذکر شد که سبب گرديد دانشگاهها از زیر سلطه قدرتهای مذهبی مانند کلیسا خارج شوند.
در جنگهاي صليبي مسيحيان فاتح جنگ نرم بودند
عامل خارجی دیگري که باعث بیداری و شکلگیری تمدن جدید اروپا شد، جنگهای صلیبی بود. در جنگهای صلیبی اگر چه مسلمانان فاتح جنگ سخت شدند؛ ولی این مسیحیان و اروپاییان بودند که جنگ نرم را فتح و پیروزی علمی را با دستیابی به منابع علم و فلسفه اسلامی نصیب خود کردند.
این جنگها باعث شده بود دو نقطه جغرافیایی با دو جهاننگری متفاوت به مدت 2 قرن در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. در این جنگ صلیبیون پس از استقرار و یادگیری زبان عربی، اسناد و منابع ارزشمند علمی را با خود به اروپا بردند که این اسناد پایههای رنسانس را بنا کرد.
همچنین، پارهای از انقلابها و تحولات در اروپا رخ داد که ساختار بخشهای جامعه مسیحیت را به نفع بورژواها و اومانیسمها تغییر داد و این تغییرات رنسانس نام گرفت.
انقلابي كه بر حاكميت دين خط بطلان كشيد
انقلاب مذهبی مارتین لوتر رسما کلیسای کاتولیک را از وحدت انداخت و پروتستانیسم به عنوان مذهب بورژوازی و اومانیستی، دین را از سیاست، اقتصاد و حتی اخلاق جدا کرد. همچنین، انقلاب سیاسی ماکیاولی بر حاکمیت دین خط بطلان کشید، سیاست را از دین جدا کرد و ناسیونالیسم را جای مذهب گذاشت و خشونت را بعنوان حربهای و ابزاری به دست قدرت سیاسی داد.
تمدن اروپا محصول تولد تعدادی از مکاتب است که چهره غرب را در تمامی ابعاد و زوایا تغییر داد که در شمارههای بعدی بصورت تخصصی به هر یک از این مکاتب ميپردازيم.
يونان زادگاه تمدن اروپا بود
در انتها ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه شکلگیری تمدن غرب مرهون دریافت علوم و اطلاعات از یک بستر زمانی 3 هزار ساله است. بدین صورت که تولد تمدن اروپا در یونان بود، میراث یونان در شرق اسلامی حفظ و تقویت شد، بعد به اروپا رفت و پرورش یافت و خمیر مایهای برای رشد و توسعه زمانهای بعد شد و اكنون دوباره شاهد انتقال علوم اقتدار آفرین از غرب به شرق اسلامی هستیم.
منابع:
1- مقاله بیداری اروپا و شکل گیری تمدن غرب، دکتر علی بیگدلی، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی
2- مقاله نگاهی جامع به علل شکلگیری رنسانس، حجت الاسلام دکتر عبدالعلی رضایی
3- مقاله عصر رنسانس و اصلاح دینی از نگاه مورخان غربی، احمد فضلی نژاد، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شهریور 81
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.