کد خبر:۲۱۵۱۲۲
تأملی بر مبانی فکری غرب-6؛

عقلانیت ابزاری و عرفی، دو لاشه بر جای مانده مدرنیته/ سیر نزولی غرب در مراحل عقلانیت بشری

مدرنیته با انکار مرجعیت وحی و عقل قدسی آغاز می شود و این انکار ظاهراً ریشه در کم توجهی یا بی مهری پیشین کلیسا به ....

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، ساجده مقدمی، یکی از مهم‏ترین خصوصیات دنیای مدرن عقلانیت است و بسیاری از محسنات یا نواقص این دنیا بر محور آن تحلیل می‏شود. عقلانیت لایه‏ها و ابعاد متعددی دارد و هر جامعه، بسته به این که از کدام بعد و لایه آن بهره‏مند شود، فرهنگ و تمدنی خاص پیدا می‏کند و در دنیای مدرن، عقلانیتی که بیش از همه فضیلت یافته عقلانیت ابزاری است.


در این قسمت از سلسله مباحث تأملی بر مکاتب غربی به مراتب عقل، چگونگی تقسیم‌بندی عقل توسط اندیشمندان مختلف و .... می پردازیم تا در خلال بیان این مباحث به ویژگی های عقلانیت تسلط یافته در غرب دست یافته و در نهایت نتایج و برآیندهای حاصل از بسط عقلانیت در جوامع غربی را بررسی کنیم.


مراتب عقل


برترین مرتبه عقل، عقل قدسی است که در پرتو اشراق و افاضه مستقیم الهی از روح القدس بهره برده و وحی و کلام خداوند را به بشر عرضه می‏کند و مراتب بعدی آن، عقل مفهومی است که به تأمل در آغاز و انجام انسان و وظایف و تعهدات او می‏پردازد.


عقل قدسی و عقل مفهومی دو حجت و دو پیام آور الهی هستند و یکدیگر را تأیید می‏کنند. عقل مفهومی انسان را به سوی حقایق و معارف برتر راه می‏برد و عقل قدسی در مراتب نخستین عقل مفهومی آدمیان را بارور کرده و در نهایت افق‏های برتر را بر روی او می‏گشاید.


سیر نزولی غرب در مراحل عقلانیت بشری


مدرنیته با انکار مرجعیت وحی و عقل قدسی آغاز می‏شود و این انکار ظاهراً ریشه در کم توجهی یا بی‏مهری پیشین کلیسا به عقل مفهومی دارد. بی‌توجهی کلیسا به عقل مفهومی زمینه تقابل بین این دو رتبه از عقلانیت را پدید آورد و تا هنگامی که کلیسا در موضع اقتدار بود این تقابل را به نفع آنچه ایمان می‏نامید خاتمه می‏بخشید؛ اما در دنیای مدرن کفه تقابل به نفع طرف مقابل یعنی عقل مفهومی تغییر کرد و عقل مفهومی با پشت کردن به عقل شهودی و قدسی، ریشه‏های وجودی خود را قطع کرده و به سرعت خشکاند.


عقلانیت ابزاری و عرفی، دو لاشه بر جای مانده مدرنیته


عقلانیت ابزاری و عرفی که خالی از مرجعیت عقل و وحی است یعنی عرف سکولار، دو لاشه بر جای مانده مدرنیته است.


عقل ابزاری هنگامی که با حذف مراتب عالی عقل، بنیان‏های معرفتی خود را از دست می‏دهد، صدر و ذیل آن در دامن عقل عرفی که پایین‏ترین و نازل‏ترین لایه آگاهی بشری است، قرار می‏گیرد؛ یعنی عرف هم بنیان‏ها و هم جهت‏گیری‏های آن را مشخص می‏سازد و عقل عرفی واقعیتی است که نه بر اساس روش‏های منطقی یا شهودی بلکه در چارچوب معادلات اقتدار اجتماعی توسط کسانی رقم می‏خورد که وسایل ارتباط جمعی و ابزارهای تبلیغاتی را در دست دارند.


شکل گیری دنیای مدرن با پشت کردن به عقل قدسی و عقل شهودی


دنیای مدرن با پشت کردن به عقل قدسی و عقل شهودی شکل می‏گیرد و روشنگری خود را از افق عقل مفهومی آغاز می‏کند؛ در حالی که فیلسوفان ماقبل مدرن بخش قابل توجه مباحث خود را متوجه شهودهای عقلانی و عقل قدسی می‏کردند.


عقلانیت نظری و عملی یا راه‏بردی


برخی از جامعه‏شناسان غربی نیز از دو گونه عقلانیّت نظری و عملی یا راه‏بردی سخن گفته‏اند. چنان‏که «ماکس وبر» در کتاب «روانشناسی اجتماعی دین‏های بزرگ» از دوگونه عقلانیّت نظری و عملی یا راه‏بردی سخن گفته است.


عقلانیّت نظری مستلزم برتری هر چه بیشتر نظریه بر واقعیت، به وسیله مفاهیم بیش از پیش دقیق‏تر و انتزاعی است؛ اما عقلانیّت عملی و راه‏بردی به معنای دست‏یابی روشمندانه به یک هدف کاملاً مشخص و عملی با محاسبه هرچه دقیق‏تر مسایل و رسیدن به هدف مدیریت منظّم است.


وبر، با تمایز مزبور به تحلیل فرهنگ غربی و شرقی پرداخته و بدون آن‏که در مقام ارزش‏گذاری باشد، فرهنگ غربی را در همه قلمروهای کار و زندگی عقل‏گرایه دانسته است. وی، پیشرفت دانش علمی و تکنولوژی فنی در غرب را از آثار عقلانیّت دانسته است.


عقلانیّت صوری و ذاتی


در تقسیم دیگری، عقلانیّت به ذاتی و صوری تقسیم شده است. این تقسیم نیز از «ماکس وبر» است، عقلانیّت صوری کاری باارزش‏ها ندارد؛ حال آن‏که عقلانیّت ذاتی متضمّن مواضع ارزشی است، عقلانیّت یک چیز به معنای ارزشی آن، بستگی به ارزش‏های مورد اعتقاد انسان‏ها دارد؛ عقلانیّت مدرن غربی، از نظر «ماکس‏وبر»، عقلاینت صوری است نه عقلانیّت ذاتی و ارزشی؛ تعقیب منظّم سود در جهان سرمایه‏داری از طریق محاسبه دقیق هزینه در برابر بازده، به معنای صور عقلانی محسوب می‏شود، اما ضرورتاً عقلانیّت ذاتی را به بار نمی‏آورد؛ زیرا ممکن است هدف‏ها و نیازهای فردی و اجتماعی انسان را برآورده نسازد.


معانی یکسان در قالب نام های متفاوت


آنچه که از ارائه تعریف‌ها و تقسیم‌بندی‌ها و نام‌های عقلانیت غربی دنبال می‌شد نه نام‌گذاری متفاوت آنها، بلکه معانی یکسان در قالب نام‌های متفاوت بود.


در واقع آنچه که در غرب به عنوان عقلانیت گسترش یافته و یکه تاز میدان گردیده است؛ هرچند که با نام‌های متفاوتی در بیان اندیشمندان دیده می‌شود (همان طور که در بالا بیان شد) اما در بیشتر موارد از یک معنا و مفهوم یکسان و بالتبع از یکسری برآیندها و نتایج یکسانی برخوردار هستند.


در نهایت می‌توان گفت عقلانیتی که گاه ابزاری،گاه عملی و در بسیاری اوقات صوری خوانده شده است فقط در دیدگاه و نظر غرب مؤثر نبوده است، بلکه جای خود را در تمام جنبه‌ها و حیطه‌های زندگی غربی پیدا کرده است.


 ما به دنبال آن هستیم تا با شناخت حیطه‌ها و زمینه‌هایی که عقلانیت غربی در آنها تاثیرگذار بوده‌اند به تاثیرات عقلانیت در جوامع غربی برسیم و در پی آن قادر خواهیم بود تا یک نقد منسجم از عقلانیت غربی ارائه دهیم.


حیطه‏های عقلانیّت


1. سازمان های اقتصادی؛ در جهت سازمان یافتن کارخانه و وسایل دیوانسالاری براساس سود بیشتر.
2. حیطه مذهب؛ که عقلانیت چتری عام گسترده، همه حوزه‏های معرفتی را در آن منحصر می‏داند و به طرد و نفی مذهب می‏پردازد.
3. قانون مدنی و شهروندی و اجتماعی؛ که دستاورد خرد انسانی و استدلال‌های حقوقی شهروندان است.
4. قلمرو سیاست؛ که در این خصوص، هنجارهای سنتی، مذهبی و مشروعیت جای خود را به هنجارهایی عقلانی و خردپذیر می‏دهند.
5. حیطه‏های اخلاقی؛ که بر انضباط اجتماعی و ممارست‌های اخلاقی و ... تکیه می‏نماید.
6. حیطه علم؛ که زوال چهره‏های مبتکر و منفرد را بیان کرده، پیدایش تیم‌های فعّال و خودجوش پژوهشگران را در عرصه‏های مختلف مطرح می‏سازد.
7. جامعه؛ که به عنوان یک امر اصیل انگاشته شده، متضمن گسترش دیوانسالاری و کنترل ادارات دولتی می‏باشد.


در واقع باور به عقلانیت نه تنها به معنای قبول کارکرد ذهن بشر در تمامی این عرصه‏ها، بلکه به معنای برتری خرد انسانی بر کلیه منابع معرفتی دیگر است. جهان‏بینی عقلانی به ویژه در عرصه‏های مربوط به حیات اجتماعی و سیاسی دنیوی بشر ... مجالی برای جهان‏بینی سنّتی، عرفانی و مذهبی باقی نمی‏گذارد.


برآیندهای عقلانیت غربی


رویکرد به عقلگرایی، این برآیندها را در پی دارد:


1. معرفت، بنیادی عقلانی دارد و به جز از راه عقل نمی‏توان به آن دست یافت. گوهر معرفت به کمک عقل برمی‏آید و بس.
2. جوامع عقل‌گرا، جوامعی رشدیافته و انقلابی‏اند و جوامع سنتی و وحی‏گرا، جوامعی بدوی.
3. عقل، تنها ملاک تنظیم مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.
4. جوامع عقلگرا فقط به سود بیشتر می‏اندیشند و رقابت‌ها، رقابت‌هایی در وادی سود هر چه بیشتر است.
5. عقلگرایی و تحصّل‏گرایی پوزیتیویستی با یکدیگر تلفیق می‏شوند و معرفتی تجربی را از راه قیاس و استقراء و تجربه عرضه می‏دارند.


حال با شناخت عقلانیت غربی، حیطه ها و برآیندهای آن، در قسمت های بعدی به نقد عقلانیت غربی در مقابل عقلانیت اسلامی و دینی خواهیم پرداخت.


منابع:

1. از عقل قدسی تا عقل ابزاری، پارسانیا، حمید، مجله علوم سیاسی پاییز 1381- شماره 19
2. واژه‌شناسی عقل‌گرایی( راسیونالیسم)،مجله رواق اندیشه، دی 1382- شماره 25

3. مقایسه جامعه مدنی و دینی، علی اکبرنوایی، مجله اندیشه حوزه، پاییز 1377- شماره 14

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار