کد خبر:۲۲۳۹۴۵
تأملی بر مبانی فکری غرب - 13؛

نظر مارسل بوازار درباره اجتماعی بودن دین اسلام/ سکولاریسم؛ زمینه‌ای برای اجرای سیاست‌های استعماری‬

مارسل بوازار شرق شناس درباره اجتماعی بودن دین اسلام می‌گوید: قوانین اسلام یک بعدى تدوین نشده و ...‬

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - حامد صفایی؛ معانى یا کاربردهای سکولاریزاسیون در دنیاى غرب در مطالب قبلی گفته شده و اینک لازم است به ارزیابى و نقد آن‏ها پرداخته و دیدگاه اسلام را بیان کنیم.

 

رابطه تباین بین اسلام و سکولار
 

مسلمانی که آیین سکولاریسم را بپذیرد، اگر چه به قیامت و وجود خدا اعتقاد دارد، اما باورهای سکولارش او را به سمت کفر و الحاد پیش می‌برد؛ زیرا در عقاید سکولاریستی، زکات، منع ربا و شراب‌خواری، منع زنا و اجرای حدود شرعی معنا ندارد، به همین خاطر فردی که مکتب سکولار را بپذیرد، نمی‌تواند چنین دستوراتی را اجرا کند و به همین خاطر قدم در راه کفر و الحاد می‌گذارد.


در واقع این امکان وجود ندارد که یک فرد هم مسلمان باشد و هم سکولاریست؛ سکولاریست‌ها بر اساس اصول این مکتب با اعتقادات و عبادات دینی غیر سیاسی و غیر اجتماعی مخالف نیستند و دین را تا حوزه فردی قبول دارند، اما یکسری احکام و مسائل در دین وجود دارد که اجتماعی و سیاسی است و عدم انجام آنها مخالف شرع می باشد مانند اجرای حدود و برقراری عدالت.

 

استفاده از تجارب بشری در مدیریت اسلامی


اسلام عزلت گزینى و ترک اجتماع را نکوهیده است؛ در جهان‏بینى اسلام کسى که به امور جامعه اسلامى بى‏تفاوت باشد، مسلمان راستین نیست، به همین خاطر نهادها و مؤسسه‏هاى دینى که براى انجام کارها بنا شده‌اند، با دیگر نهادهاى مدنى امروزی تفاوتى ندارند و مهم این است که با احکام و ارزش‏هاى دینى ناسازگار نباشد.

 

بنابراین اگر هدف از سکولاریزه شدن، قانونمند شدن و استفاده کردن از علم تجربی بشر در مدیریت است، امرى است که اسلام صد درصد با آن موافق است، ولى اگر به این معناست که بدون در نظر گرفتن معیارهاى دینى هر گونه روش تجربی به عنوان الگو انتخاب شود، اسلام آن را نخواهد پذیرفت.

 

رابطه دین و حکومت

 

این معنای سکولاریزم که دین از حکومت جداست، از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست؛ از دیدگاه اسلام، هم مشروعیت حکومت و هم مبناى قوانین و مقررات حکومتى از دین سرچشمه مى‏گیرد، البته معناى حکومت دینى این نیست که مدیران حکومت از عالمان دین و روحانیون باشند، بلکه معناى حکومت دینى این است که قوانین و مقررات حکومتى باید از معارف و احکام اسلامى باشد و قانون و برنامه‏اى مخالف احکام و اهداف اسلام اجرا نشود؛ همچنین نظام سیاسى جامعه بر پایه اصل ولایت و امامت استوار باشد، یعنى شخصى دین شناس، پارسا و باتدبیر در رأس هرم قدرت سیاسى قرار داشته باشد و خطوط و سیاست‏هاى کلى نظام را مشخص سازد و بر اجرای امور و اجراى قوانین الهی نظارت کند.


علاوه بر این، حکومت دینى از نظر استفاده از دانش، تجربه، تکنولوژى و دیگر مهارت‏هاى بشرى هیچ گونه محدودیتى ندارد، حکومت دینى مى‏تواند علوم و فنون و تجارب بشرى را از فلسفه‏ها و ایدئولوژى‏هاى مخالف با معیارهاى دینى جدا کند و آن‏ها را در خدمت اهداف و آرمان‏هاى خود درآورد.

 

ارتباط دین با جامعه


در اسلام جدایی دین از جامعه و مردم هم معنا ندارد؛ اسلام به همه جنبه‌های زندگی بشر توجه دارد و همچنین برای آن برنامه خاص در نظر گرفته است؛ برای مثال مارسل‏بوازار شرق شناس درباره اجتماعی بودن دین اسلام می‌گوید: «قوانین اسلام یک بعدى تدوین نشده و شارع مقدس به جنبه‏هاى مختلف زندگى انسان، اعم از مادى و معنوى توجه داشته است. دیانت اسلام مجموعه‏اى از دستورالعمل‏ها و تکالیف است که خط مشى هر مسلمان را در امور سیاسى، اقتصادى و مسائل اجتماعى دیگر تعیین مى‏کند.»


شاید بتوان گفت ویژگی اصلی سکولاریسم که باعث بوجود آمدن خصومت با مسلمانان می‌شود، شیطانی عمل کردن آن است. صحبت از سکولاریته همیشه وسیله‌ای بوده برای کسانی که گمان می‌کنند مسلمانان تنها با پیروی از راهی که اروپا در پیش گرفت که شامل چشم‌پوشی از دین است، می‌توانند پیشرفت کنند. همین ویژگی (چشم پوشی از دین) باعث شده غربیان به چشم پوشی از دین روی بیاورند و حال به مسلمانان هم چنین القا کنند که راه پیشرفت همین چنین است.

 

سکولاریسم و سیاست استعمارگری


این را هم می‌توان اضافه کرد که سکولاریسم در واقع زمینه‌ای بود برای اجرای سیاست‌های استعماری غربیان؛ بدین صورت که با زمینه‌سازیِ اینکه تنها راه پیشرفت، سکولاریزه شدن حکومت است، حاکمان سکولاری را در جوامع جهان سوم بر سر کار آوردن تا بتوانند از این طریق به اهداف استعماری که چپاول کشورها بود، برسند، برای مثال فجایعی که حکومت‌های سکولار در مصر و ترکیه و تونس بوجود آوردند، آن قدر گسترده است که نمی‌شود آنها را با جنگ‌های صلیبی و حمله مغول قیاس کرد؛ همچنین وابستگی شدید سیاسی جوامع جهان سوم به غرب که تهدیدی برای استقلال سیاسی آن کشور قلمداد می‌شود؛ علاوه بر این، عقب ماندگی شدید علمی و اقتصادی که بر اساس برنامه غرب برای عقب نگه داشتن مسلمانان است؛ مورد دیگر و از همه مهمتر، گسترش فساد اخلاقی و اجتماعی ای است که سکولاریست ها در جوامع اسلامی بوجود آوردند.

 

قطع پیوند مردم با خدا، سیاست اصلی سکولاریست‌ها


این نمونه‌ها نشان می‌دهد که هدف غربییانِ معتقد به سکولار جز قطع پیوند مردم با جنبه الهی زندگی و از این طریق چپاول آنها چیز دیگری نیست؛ روشی که باعث می‌شود مسلمانان از دین و فرهنگ خود فاصله بگیرند که زمینه بردگی مسلمانان را برای آنها بوجود می‌آورد؛ در واقع تمام تلاش سکولارها خاموش کردن نورِ دین خدا است، در حالی که خود خدا کامل کننده نور خود است.


منابع:
1- مقاله تحلیل و نقد سکولاریسم / نوشته علی ربانی گلپایگانی
2- مقاله محدودیت های سکولاریسم / مجله مقالات علوم سیاسی / نوشته سید علی اصغر سلطانی / سال دوم زمستان 78
2- مقاله کارنامه سیاه سکولاریسم / نوشته عبد العزیز سلیمی / مجله ندای اسلام / سال ششم / شماره 24
 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار