گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- ساجده مقدمی؛ مسلما تأمل در مورد سرمایه داری به عنوان یکی از مبانی اصلی تمدن غربی بدون پرداختن به آراء کارل مارکس و ماکس وبر عقیم خواهد ماند. پرداختن به آراء این دو تن از جامعه شناسان از آن رو اهمیت دارد که هر دو به نحوی سرمایهداری را در متن توجه خود قرار دادهاند؛ وبر به تأثیر ارزشهای مذهبی بر توسعه و تحول کاپیتالیسم پرداخته و مارکس به عنوان یک مفسر اقتصادی به تحلیل و نقد جامعه صنعتی سرمایهداری میپردازد.
روحیه سرمایه داری نه تازه است و نه مربوط به قرون جدید!
به عقیده ماکس وبر، کاپیتالیسم یا روحیه سرمایه داری را میتوان این گونه تعریف کرد: نوعی رفتار اقتصادی خاص که با کوشش فزایندهای در جهت کسب منافع هرچه بیشتر مشخص میگردد که خود مرهون استفاده عقلایی و حساب شده و منطقی از وسایل تولید است. بر اساس این تعریف روحیه سرمایه داری نه تازه است و نه مربوط به قرون جدید. این روحیه قبلا در دورههای مختلف تاریخی در چین، مصر، یونان باستان و در قرون وسطی نیز وجود داشته است ولی تنها در دنیای جدید غرب است که به شکل بسیار پیشرفته و وسیع ظاهر گردیده است. خلاصه آن که خصوصیتی که کاپیتالیسم جدید غربی را کاملا منحصر به فرد کرده است: عقلایی بودن افراطی رفتار و ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قانونی است.
از نظر وبر در ادوار دیگر تاریخی جهان بینی جامعه مذهبی و جادویی که رفتار انسانها را تحت کنترل و نفوذ قرار داده بود، عاملی محسوب میشد که از طرفی نیل به هدفهای اقتصادی از نوع کاپیتالیستی را غیرممکن میکرد و از طرف دیگر، در مقابل طرز تفکر عقلایی درسازمانها و در کنشهای اقتصادی موانعی به وجود میآورد.
پروتستان، مذهبی که پیروان خود را به جمعآوری بی پایان مال تشویق میکرد
در قرون 17 و 18 میلادی، در اروپا مذهبی به وجود آمد که برای اولین بار پیروان خود را به جمع آوری بیپایان مال تشویق میکرد. این مذهب، مذهب پروتستان کالون است. کالوینیسم به صورت اساسی تحول و اصلاحاتی در تفکر مذهبی به وجود آورد و نقش مؤثر و فعالی را در تحولات اقتصادی جدید و در تاریخ سرمایهداری غربی بازی نمود. دکترین کالون با داشتن منطق خاص خود و با عکس العملهای روانی که ایجاد نمود، باعث به وجود آمدن اخلاق فردی و اقتصادی مناسب برای رفتار سرمایهداری شد.
مذهب پروتستان سرشار از اعتقاد به کوچکی و ناچیزی و یا کم مقداری بشر در مقابل خداوند
کالون اعتقاد دارد که انسان با اراده و مشیت الهی، محکوم به دوزخ میگردد و یا نجات مییابد. بنابر همین اعتقاد، رستگاری عنایت خاص پروردگار است که هیچ انسانی شایسته و درخور آن نیست. در حقیقت این رستگاری برای سعادت و خوشبختی بشر در نظر گرفته نشده است؛ بلکه نشانهای است از شوکت و جلال پروردگار، همچنان که خلقت و آفریدههای خداوندی، به منظور نشان دادن این عظمت و جلال است. بنابراین مذهب پروتستان سرشار از اعتقاد به کوچکی و ناچیزی و یا کم مقداری بشر در مقابل خداوند است.
هیچ کس نمیتواند مطمئن باشد که به کلیسای نامرئی مقدسین تعلق دارد
پرهیزکار و مؤمن به معنای واقعی، برگزیده ای است از جانب خداوند. او رستگاری را نمیجوید و به دست نمیآورد و شایسته آن هم نیست، بلکه این رستگاری را به مثابه عنایت و بخششی خاص که نشانه ای از عظمت و جلال است؛ پروردگار به او اعطا میکند. بنابراین هیچ کس نمیتواند مطمئن باشد که به کلیسای نامرئی مقدسین تعلق دارد، خصوصا پس از اخطار عیسی مسیح که رستگاری فقط به تعداد قلیلی از برگزیدگان تعلق خواهد گرفت.
این امر درباره مومنانی که میخواستند درباره حالت ارواح ابدی شان چیزی بدانند، اضطراب فراوان درونی به وجود میآورد. در نتیجه اهل ایمان درجستجوی نشانهای بودند که آنها را از چگونگی رابطهشان با خداوند آگاه سازد و این نشانه را در موفقیت اقتصادی یافتند. به دیگر سخن مومنان تحصیل ثروت را نشانه ای از لطف پروردگار میدانستند. نتیجه این بود که مردم از راه سخت کوشی و ریاضتکشی انگیزهای برای تحصیل ثروت پیدا کردند. زیرا بدین گونه از وضعیت خود در حکم برگزیدگان اطمینان مییافتند.
زهد اخلاقی کالوینیسم متضمن سه وظیفه مهم است:
1. کار به صورت پیوسته و دائم
بنابراین تنبلی و بیکارگی و بطالت از گناهان کبیره محسوب میگردد. زیرا این گناهان درحقیقت به منزله تمرد از مشارکت در حکومت خدایی است.در آیین کالوینیسم کار به منزله مشارکت لازم و مثبت انسان در تجلی عظمت و جلال خداوند تلقی میگردد و بنابراین فقط کافی نیست که کاری انجام گیرد، بلکه باید کار خوب و به ویژه در راه هدفهای مفید و تولیدی انجام گیرد.
بایستی از اوان کودکی مفهوم کار را به کودک تلقین نمود
از طرف دیگر کار باید به صورت پیوسته و دائم باشد، بنابراین بایستی از اوان کودکی مفهوم کار را به کودک تلقین نمود و به او این مطلب را آموخت که انسان باید در تمام مدت زندگی اش بدون توقف و درنگ به کار ادامه دهد.
2. زندگی سخت و دشوار
آنچه را که باعث نوازش و تحریک احساسات میشود باید از خود دور کرد و این نه فقط شامل تمام اشکال شده مادی بلکه هنر، موسیقی، شعر و ادبیات را نیز شامل میشود. اگر در نتیجه کار فرد مومن ثروتی جمع آوری نمود، این ثروت نباید صرف رفاه و تفریح و لذت گردد. مومن باید از زندگی پرتجمل و اسراف بپرهیزد؛ هم چنان که خسّت را نباید پیشه خود سازد.
3. علم تجربی وسیلهای برای درک آثار پروردگار
هر مومنی باید از حداقل آموزش برخوردار باشد تا بتواند گفتههای خداوند را بخواند و اگر برایش امکان داشته باشد، باید در زمینه علوم طبیعی نیز به مطالعه بپردازد تا بزرگی و فرزانگی خداوند از طریق آثارش بر او روشن و مبرهن گردد.
نمونه ای از توصیههای کالوینیسم:
- به خاطر داشته باش که وقت و اعتبار طلاست. اگر کسی اجازه دهد پولش بعد از موعد مقرر در دست من باقی بماند. بهره آن یا سود حاصل از عملی که در این مدت میتوانم با آن پول انجام دهم نیز عاید من میشود.
- این ضرب المثل را به خاطر داشته باش که آدم خوش حساب شریک مال مردم است.
- باید از انجام هر عملی که به اعتبار شخص لطمه وارد میکند پرهیز کرد.
- اگر به تدبیر و امانت مشهور باشی؛ میتوانی از شش پوند، سود صدپوند را بهدستآوری.
تأثیر زهد اخلاقی کالوینیسم بر کاپیتالیسم
روحیهای را که در فوق تشریح نمودیم در عمل نتایج مبهمی در بر داشت، بدین ترتیب که معتقدین به کالوینیسم، با توجه به این که از نتایج زیان بار پول و ثروت احتراز مینمودند، براساس فرایض این آیین، به طرف کار و پس انداز فزاینده سوق داده میشوند. از طرف دیگر طرد هرگونه تفکر جادویی و ماورالطبیعی، تکیه بر کنترل نفس، توجه و گرایش به آگاهی های علمی و تجربی، معتقدین به کالوینیسم را برای سازمان دادن عقلایی زندگی، کار و موسسات آن آماده مینمود و چون این اخلاق با زندگی فئودالی، تنبلی، بیحالی، اسراف و ولخرجی مخالف بود، بنابراین میتوان آن را به طرز تفکر پیشگامان شرکتها در دوران صنعتی شدن تشبیه کرد.
نتیجه آن که در هر جا که کالوینیسم استقرار یافته است؛ میتوان فعالیت شدید اقتصادی را نوع کاپیتالیستی را مشاهده نمود. در واقع وبر در پی اثبات این نکته بود که مذهب به خودی خود مانعی در راه عقلایی کردن اقتصاد محسوب نمیگردد و برعکس توانسته است به عنوان عامل مهم، نقش قابل ملاحظه ای در توسعه کاپیتالیسم غربی ایفا کند. بر این اساس میتوان گفت؛ کالوینیسم و مذهب پروتستان به عنوان یک زمینه موثر و مهم برای بروز سرمایه داری قلمداد میشوند و نه به عنوان عامل تام و تمامیکه تنها عامل موثر در بروز و ظهور سرمایه داری بوده اند.
منابع :
1.ماکس وبر، 1388، اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری، عبدالکریم رشیدیان، پریسا منوچهری کاشانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی
2.پیتر کیویستو، 1386، اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی، منوچهر صبوری، تهران، نشر نی
3.گی روشه،1387، تغییرات اجتماعی، منصور وثوقی، تهران، نشر نی
4.جامعه شناسی صنعتی، دکتر رحمت الله صدیق سروستانی
5. نظام سرمایه داری از زبان اقتصاددانان سرمایه داری، یدالله دادگر،کتاب نقد، سال سوم، شماره 11