کد خبر:۲۱۰۱۵۷
در برنامه زاويه مطرح شد؛
پاينده: ترجمه منجر به شكل گرفتن هويت مستقل ميشود/جمشيديها: تهديد ترجمه براي علوم انساني جديتر است
زاويه شب گذشته با حضور غلامرضا جمشيديها و حسين پاينده به بحث در خصوص «ترجمه و علوم انساني در ايران» پرداخت.
به گزارش خبرنگار علمي «خبرگزاري دانشجو»، برنامه زاويه «مجله علوم انساني» كه شب گذشته با حضور، غلامرضا جمشيدي ها، استاد جامعه شناسي و رئيس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و حسين پاينده، استاد مطالعات فرهنگي دانشگاه علامه برگزار شد به بحث در خصوص «ترجمه و علوم انساني در ايران» پرداخت.
در اين برنامه، تلاش شد به ديدگاه هاي مختلف در حوزه ترجمه پرداخته شود؛ بعد از چندين سال هنوز هم سه ديدگاه در مجامع دانشگاهي مطرح است، اول، ماندن در دوره ترجمه و اينكه هنوز نوبت فكر و توليد و تاليف ما نرسيده، دوم، بعضي ديگر معتقدند كه ترجمه مانع آزاد انديشي است و موجب ركود و عقب افتادگي است و گروه سوم معتقدند كه ترجمه مقدمه اي براي تاليف و توليد فكر مي باشد و با ترجمه است كه هويت خود را كشف مي كنيم.
از ديگر سوالات مطرح شده در برنامه اين بود كه آيا ترجمه و تاليف دو امر جدا شدني هستند، يا خير؟ و يا نقش ترجمه در علوم انساني و شتاب آن منجر به رشد و شكوفايي علوم انساني شده است يا موجب ركود آن؟ آيا دوره هاي مختلف ترجمه ماهيتاً و هويتاً با هم متفاوتند و يا تفاوت در هويت و ماهيت ترجمه نيست و در فرامتن است كه ناشي از تاثيرات فرهنگي، سياسي و اجتماعي مي باشد كه موجب تفاوت فازهاي مختلف ترجمه مي شود.
زاويه اين هفته براي مخاطبان خود اين سوال پيامكي را نيز مطرح كرد كه «حضور گسترده ترجمه در عرصه علوم انساني ايران نشانه نشاط و پويايي علوم انساني ماست يا نشانه ركود در تاليف و توليد بومي؟»
پاينده، استاد دانشگاه علامه طباطبايي در پاسخ به سوال صلواتي، مجري برنامه زاويه مبني بر اينكه بعضي معتقدند كه علوم انساني ما در سيطره ترجمه قرار دارد و ما را از تفكر آزاد دور كرده است، نظر شما چيست؟، گفت: بخش بسيار زيادي از منابع دانشگاهي ما ترجمه است، من موافق اين نيستم كه ترجمه مانع از تفكر است، هر نوع عمل ادراك، يك نوع ترجمه است، تبديل نشانه ها از يك نظام به نظام ديگر همان معناي ترجمه است، ما براي تفكر به ترجمه نياز داريم و ترجمه مانع توليد فكر نمي تواند باشد.
وي گفت: بين ترجمه، توليد و تاليف در دوره هاي مختلف ارتباط مستقيمي وجود دارد، معتقدم كه رابطه بين ترجمه و توليد فكر وجود دارد، ترجمه شايد تهديدي بر ضد هويت تاريخي و بومي ما به عنوان ايرانيان مسلمان باشد ولي لزوما اينطور نيست، هويت حاصل تمايز نفس با ديگري است و براي شكل گيري هويت نياز به ارتباط با بيرون است و اگر از طريق ترجمه با آرا و فلسفه هاي ديگر آشنا نشويم چطور هويت متمايز ما شكل مي گيرد؟ استفاده از يك انديشه وقتي به شناخت كمك كند مي توان از آن بهره گرفت، صيانت نفس در گرو شناخت هويت غير ايراني است و من قبول ندارم كه ترجمه براي رفع نيازهاي ما نبوده است.
ترجمه مي تواند واسطه اي براي تفكر باشد
پاينده خاطرنشان كرد: ما در اين اشتراك نظر داريم كه ترجمه مسائل غرب را به ما مي گويد، مشكل ما از اين جا آغاز مي شود كه كاربرد اين ترجمه ها بايد مورد نظر گرفته شود، با ديدگاه مرحله اي كه ابتدا ترجمه باشد و بعد مستقل شويم و فكر و توليد آن شكل بگيرد مخالفم، ترجمه مي تواند واسطه اي براي تفكر باشد و مانع از توجه به نيازهاي خاص يا خلاقيت و بر آمدن فكر نو نيست، امروز در مسير پيشرفت اگر بتوانيم نسبت خودمان را با ترجمه درست تعريف كنيم ديگر ترجمه را مانع تاليف نمي دانيم.
اين استاد دانشگاه علامه طباطبايي گفت: با توجه با اين كه امروزه مدعي اين هستيم كه ايران الگوي حكومت اسلامي بعد از صدر اسلام است بايد به جايگاه ترجمه در صدر اسلام توجه كنيم بنابر اين ما نمي توانيم بگوييم كه هم اكنون از ترجمه بي نياز هستيم مثلا ترجمه قرآن به فارسي محدود به معنا نيست و صورت بيان را در هم در نظر داشته و اين ترجمه سبب شكل گيري هويت مستقل ايراني اسلامي مستقل ما شد چون صرفا به ترجمه معنا نپرداختيم، ترجمه نبايد موجب هراس باشد، ما نياز به ترجمه در حوزه علوم انساني داريم تا جريان هاي فكري را بشناسيم تا لا اقل پاسخ هاي خودمان را به آن جريان ها بگوييم.
وي در ادامه افزود: اگر قاعده بازي رويارويي را در پيش بگيريم كه مانع ورود انديشه و تفكرات به حوزه فرهنگي خود ببنديم و اگر آن ها هم همين كار كنند آيا تفاهم فرهنگي مي تواند شكل بگيرد؟ ترجمه واسطه فرهنگي براي انديشيدن است، اگر معناي ترجمه را گسترش دهيم شايد هراس از اين ترجمه كاهش پيدا كند تا به مفاهمه فرهنگي برسيم.
با بازنگري در سر فصل هاي رشته هاي علوم انساني موافقم
پاينده بيان داشت: مطابق آيين نامه هاي وزارت علوم ترجمه در حال حاضر در جامعه علمي چندان ارزشمند نيست و در برابر آن تاليف نمره هاي بالاتري دارد، ما بايد افراد را به سمت ايجاد فكر سوق بدهيم و ترجمه ايجاد فكر نيست، با بازنگري در سر فصل هاي رشته هاي علوم انساني موافقم؛ زيرا كه ما با چالش هاي جديد مواجه هستيم، اصل اين كار و ملحوظ كردن نيازهاي امروزي جز ملزومات است، ما نياز داريم علوم را كسب كنيم و با نيازهاي خود انطباق دهيم.
جمشيديها، استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران در ادامه گفت: ترجمه تا اندازه اي مانع تفكر است، اگر ديگران به جاي آدم فكر كنند و همه چيز در اختيار فرد باشد ديگر فرد به سراغ توليد و ابداع نمي رود و اين روند براي ما اتفاق افتاده است آنچه كه به شكل يك كتاب در حوزه علوم انساني در آمده سابقه تاريخي اجتماعي يك قوم ديگر است، اين ترجمه ها در حد آشنايي با غرب كفايت مي كنند ولي ممكن است تفاوت هاي فرهنگي در اين بين ناديده گرفته شود.
صلواتي، مجري اين برنامه ادامه داد: با رصد دوره هاي قبل اين نتيجه را مي توان گرفت كه ترجمه باعث زايش فكر و تضارب آرا شده است، نظرتان چيست؟
رئيس دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران گفت: تمدن هاي زيادي وجود داشته است، هر تمدن در فضاي آن تمدني كه شكل گرفته دانش هم توليد كرده ما هم در تمدن اسلامي از ترجمه آنها استفاده كرديم ولي در آنها نمانديم، آنهم به خاطر عقبه فكري است كه داشتند در واقع ترجمه كردن بد نيست ولي در ترجمه ماندن آسيب است.
در ترجمه نبايد درجا زد
جمشيديها در ادامه افزود: ترجمه دروس فني مثل زبان انگليسي است و آن قدر محفظه معرفتي فرد را درگير نمي كند، ترجمه متون فني با جهان بيني فرد كاري ندارد در حاليكه علوم انساني به خصوص علوم اجتماعي يك تفسير ديگري از جهان به ما مي دهد، هويت بر اثر جامعه پذيري شكل مي گيرد و فرد بعد از تولد تحت تاثير محيط هويت خود را شكل مي دهد مثل تعليم و تربيت و يا همان آموزش و پرورش كه در كشور ما افراد تفكرات غرب را فرا مي گيرند، ما چه داده هايي به فرد براي شكل گيري هويتش داده ايم؟ وقتي توسط ترجمه باشد ما فرد ديگري را به بار مي آوريم كه با مسائل خويش آشنا نيست در ترجمه نبايد درجا زد.
وي خاطرنشان كرد: ما توليد علم نداريم ولي علت آن را صرفا به ترجمه نسبت نميدهم و مورد قابل توجه ديگر عدم گسترش تفكر عقلي است، در گذشته ما ذهن تئوريك داشتيم مانند شهيد صدر، شهيد مطهري و يا دكتر شريعتي اينها همگي سوال زمانه را درك كرده بودند و دست به تاليف زده اند و همگي يك عقبه فرهنگي غني داشته اند، غرب تاريخ خود را بازتوليد مي كند در حاليكه ما ذهن نقاد نداريم و اين به سبب محيط آموزشي است كه تاكيد بر حفظيات است ما بايد تفكر عقلي را گسترش دهيم و با كمك تاريخ و انديشه اسلامي به توليد فكر ناب بپردازيم.
بايد راهي را پيش گرفت كه به تاليف بيانجامد
استاد علوم اجتماعي دانشگاه تهران گفت: در بحث توليد علم هيچ كمك و پشتوانه جدي از علوم انساني وجود ندارد، طبق تئوري تمدن و دولت هر تمدن جديدي كه شكل مي گيرد متاثر از تمدن هاي قبل هم هست در غرب هم همينطور بود و آنها از منابع اسلامي بهره بردند، ترجمه از ابتدا بوده و بنده با ترجمه مخالف نيستم ولي اينكه نمي توانيم حتي يك متن ساده توليد كنيم جاي بحث دارد، من با ترجمه به معناي عام و خاص مخالف نيستم بحث من سر نظام آموزشي است، ترجمه در طول تاريخ در حوزه هاي تمدني وجود داشته و بايد راهي را پيش گرفت كه به تاليف بيانجامد.
جمشيديها اظهار داشت: براي چهره ماندگار شدن بايد نوآوري علمي فرد را در نظر گرفت.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.