گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ خوشا به حالت ای غدیر که میزبان مهمانان خدایی..
خوشا به حالت که دو نور معرفت را در قلبت جای دادی.
تو چه صحرایی هستی که حتی خارو خاشاکت برای دیدن صدای محمد و علی از جای خود بلند شدند ....چه اتفاقی که خورشید آسمان به زمین نزدیک تر می شود وچه فرشتگانی که برای ولایت علی لحظه شماری می کنند.
مگر در غدیر چه گذشت که باد هایش؛ آهنگ ولایت را می سرودند ...آری زیباست صدای زنگوله های شتران کاروان حاجیان که علی را صدا می زدند ... چه حکمتی که زین های شتران، مهیا کننده ی سخنرانی محمد وعلی هستند.
ای غدیر چقدر بزرگی که روزگاری خاکت,فرش قدم های محمد وعلی بود ... و چقدر با مرامی که هنوز صدای لبیک هایت با مولایمان را فراموش نکردی ... کاش بعضی ها درس معرفت را از تو می آموختند.
مگر در غدیر چه می خواهد باشد که رسالت پیامبر اسلام را کامل کند و آخرین توصیه وهدایتش او برای جهانیان شود.
چه را بطه ای میان حج ؛اذان ؛نماز ؛پیامبر و علی در صحرای غدیر است.
آری همه ی آنها مقد مه ی شناخت و معرفی علی هستند.
پیامبر اسلام راست می گوید علی واقعاًٌ گرانبهاست .. او می گوید دو چیز در دنیا گرانبهاست »ابتدا قرآن که کتاب حقایق ونشان دهنده ی علم ازلی اوست و دیگری علی و اولادش که نشان دهنده ی انسان کامل و معلمان واقعی راه خدا بر روی زمین هستند.
وقتی پیامبر می گوید: این دو چیز هیچ وقت از هم جدا نمی شوند معنایش این است که خداوند حامی آنهاست و هیچ کس نمی تواند به آنها آسیبی برساند.
پس وقتی پیامبر اسلام می گوید: از اهل بیتم پیشی نگیرید واز او عقب نمانید تا نابود نشوید معنایش این است که با ولایت حرکت کنیم تا به راه سعادت واقعی برسیم.
آری محبت و دشمنی وتبعیت از علی و اولادش؛ محبت و تبعیت و دشمنی با محمد است و دشمنی با او در واقع دشمنی با خداست.
به راستی سخن پیغمبر ؛سخن خداست و در واقع این خداست که او را برگزیده و ولایت امت اسلامی را به او داده است.
هر کس به علی کند محبت روزی
شود عاقبت به خیر فیروزی
غدیر صحرای نورانیست غدیر میز بان مهمانی است
غدیر آفتاب بی تاب است غدیر عاشق ز مشتاق است
غدیر فریاد واحقاست غدیر لبیک با مولاست
غدیر یک عشق یک دنیاست غدیر تنها تر از تنهاست
غدیر بازیگر دنیاست غدیر آینده ی فرداست
غدیر راه است غدیر نور است غدیر خود یا علی گو است
اشعار در وصف امام علی (ع)
به خورشید گفتم ای نورا تورا نوران تر از تو کیست
که او با لبخندی گفت علی نور و علی نور است
به آب گفتم که ای پاکا تو را پاک تر از آب چیست
که او با لبخندی گفت زمن پاک تر همان مولاست
به گل گفتم تو ای خوش بو تو را خوش بو تر ازتو چیست
که او با لبخندی گفت علی خوش بو تر از گلهاست
به زخم گفتم که ای دردا تو را نابود کند آن چیست
که او با لبخندی گفت علی درمان هر درداست
نویسنده و شاعر: صالح کشیری از دانشگاه حکیم جرجانی گرگان