گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - زینب صارم؛ چگونگی مواجهه سپاه امام حسین (ع) با لشکر یزید بیانگر واقعیتهای رفتاری و تفکری است که میتواند روشنگر حقابق بسیاری در مورد چهره های باطنی طرفین باشد؛ با بررسی اتفاقاتی که در جریان یک رخداد تاریخی روی میدهد، می توان به سیاست های پشت پرده پی برد.
در جنگی که بین ابا عبدالله الحسین(ع) و لشکر یزید ملعون صورت گرفت، آغازگر جنگ سپاه عمر بن سعد بود و امام حسین (ع) حاضر نشدند که شروع کننده جنگ باشند و پس از شروع جنگ بارها و بارها با خواندن خطبه سعی در هدایت لشکر مقابل داشتند و نیز هر کدام از اصحاب و یاران اباعبدالله الحسین (ع) که وارد میدان می شدند با رجزهای خود سعی می کردند قرابت امام حسین (ع) را با پیامبر و حضرت زهرا (س) به آنان یادآوری کنند تا شاید بدین سبب دست از عداوت و دشمنی با آل رسول الله بردارند، اما این سیاه فکران و سنگدلان تاثیری نمی پذیرفتند.
آب طلبیدن امام حسین(ع) بستری برای هدایت قوم شقی
امام حسین (ع) با روش های دیگری غیر از خطبه خواندن، سعی در هدایت آن مردم نابکار داشتند. ابا عبدالله (ع) در طول جنگ بارها و بارها از آن قوم شقی آب طلبیدند نه فقط بدان سبب که تشنه بودند؛ چرا که دیگر یاران و اهل بیت امام نیز لب تشنه جان سپرده بودند، بلکه به این علت از آنان آب می طلبیدند که شاید در دل آنان اثری کند و با پاسخگویی به ندای امام زمانشان از این شقاوت و بدبختی نجات پیدا کنند. امام با قدرت یداللهی خویش توان دستیابی به آب را داشتند؛ چرا که تمام دنیا تحت نفوذ و قدرت امام است.
آیا کسی هست مرا یاری کند؟
امام حسین (ع) پس از این که تمام یاران و اهل بیت خویش را در راه خدا از دست دادند و در لحظات آخر تنها شدند، بارها و بارها در مقابل این قوم نابکار فریاد زدند: «هل من ذابّ یذبّ عن حرم رسول اللَّه، هل من موحّد یخاف اللَّه فینا؟ هل من مغیث یرجو اللَّه باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عند اللَّه فی اعانتنا»؛ آیا دفاعکنندهاى هست که از حریم حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستى هست که در مورد ما از خدا بترسد؟ آیا دادرسى هست که به امید آنچه در نزد خداست از ما دادرسى کند؟ آیا یاورى هست که به امید آنچه در نزد خداست، به ما کمک کند؟
یاری طلبیدن امام حسین(ع) از آنان تنها وجهی از نقش هدایتگری امام نسبت به آن قوم را نشان میدهد؛ چرا که امام تمام یاران، فرزندان و اهل بیت خویش را در آن زمان از دست داده بودند و با این تلاش سعی می کردند که حتی با لرزاندن دل یک نفر بتوانند فردی را از آتش دوزخ نجات دهند.
ماهی تشنه
خامس آل عبا برای هدایت این قوم شقی که در خصومت کردن و دشمنی با آل رسول الله از چیزی فروگزار نکرده بودند، حتی کودک شش ماهه خود را فدا کردند. امام حسین (ع) در آخرین لحظات جنگ نوزاد شش ماهه خود را به دست گرفت و به دشمنان خطاب نموده و فرمود: «یا قوم قد قتلتم شیعتى و اهل بیتى، و قد بقى هذا الطّفل یتلظّى عطشا، فاسقوه شربه من الماء»؛ اى مردم! شما شیعیان من و خویشان مرا کشتید و از آنها همین کودک باقى ماند که از شدت تشنگى، دهان را باز و بسته مىکند، او را با اندکى آب سیراب کنید.
با این گفتار امام، در سپاه دشمن هیاهویی به پا شد؛ به طوری که عمر بن سعد ترسید و به حرمله دستور داد که به سمت آنان تیری پرتاب کند و حرمله ملعون به دستور عمربن سعد گلوی طفل شش ماهه را هدف قرار داد و وی را شهید کرد.
قطره ای از خون علی اصغر به زمین بازنگشت
دل و جان امام حسین (ع) از این واقعه تا بدان جا دردناک شد که مشتی از خون گلوی علی اصغر را به طرف آسمان پاشید؛ امام باقر علیه السلام فرمود: «از این خون، قطرهاى به روى زمین نریخت.»
در لغت عرب «یتلظی» برای ماهی به کار می رود که از آب بیرون افتاده و لب های خود را بر هم می زند و حتی اگر به آب هم برگردانده شود دیگر زنده نخواهد شد. امام حسین (ع) هنگام آب طلبیدن از سپاه عمر بن سعد علی اصغر را این گونه توصیف می کند: «هذا الطّفل یتلظّى عطشا»؛ از شدت تشنگى، دهان را باز و بسته مىکند، یعنی مانند ماهی که از آب بیرون افتاده و لبان خود را بر هم می زند چه سیراب شود و چه نشود جان می سپارد. در جواب آن قوم ملعون چه منصفانه ادای اجر رسالت پیامبر را کردند و در راه مودت و دوستی با خاندان رسول الله گام برداشتند!
حوادث پس از شهادت علی اصغر (ع)
امام حسین (علیه السلام) پس از شهادت علی اصغر (ع) فرمود:
«هوّن بی، ما نزل بی انّه بعین الله؛ پروردگارا هر چه بر سر من میآید، در برابر چشمان توست؛ از این رو (همگی) بر من آسان است.» (1) سپس ادامه دادند:
«رب إن حسبت عنا من السماء فاجعل ذلک لما هو خیر لنا: و انتقم لنا من هؤلاء الظالمین؛ پروردگارا اگر یاریات از آسمان را از ما دریغ داشتی پس آن (نصر و یاری) را برای کسی (مهدی) که از ما بهتر است قرار ده، و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر. و آنچه بر ما میگذرد ذخیره آخرتمان قرار ده.» (2)
همچنین آمده است که امام(ع) به درگاه خداوند چنین عرض کرد:
«اللهم انت الشاهد علی قوم قتلوا اشبه الناس برسولک محمد (ص) ؛ پروردگارا! تو شاهد بر قومی هستی که آنها شبیهترین مردم به رسول تو محمد(صلی الله علیه و آله) را کشتهاند» (3)
به دنبال این سخنان امام بود، که ندایی شنیده شد: «دعه یا حسین فانّ له مرضعاً فی الجنه؛ ای حسین! علی را واگذار، او در بهشت دایهای خواهد داشت» پس از آن امام، علی را از اسب پایین آورد و برای او با شمشیر، قبری حفر فرمود و بدن کوچکش را دفن کرد. بدن کودک، غرق در خون شده بود. امام بر او نماز گزارد و نیز گفته شده که او را در کنار سایر شهیدان اهل بیت نهاد.
درسی که میتوان گرفت:
امام حسین(علیه السلام) علی اصغر را چون علی اکبر شبیهترین مردم به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) معرفی کرد؛ از این رو اگر علی در این معرکه شهید نمیشد، به مقام عصمت گام مینهاد؛ گو این که در آن لحظه هم آنگونه بود.
شهادت علی اصغر برملاکننده دستهای منافقین در طول تاریخ اسلام
شهادت علی اصغر طفل شش ماهه امام حسین (ع) برملاکننده نفاق و اوج خباثت خاندان بنی امیه است. امام حسین (ع) با فدا کردن علی اصغر قساوت قلب سپاه یزید را در طول تاریخ هویدا کردند. چگونگی مواجهه لشکر یزید با سپاه امام حسین(ع) نشان دهنده تفکرات و منش رفتاری طرفین است.
چنان چه خود امام حسین(ع) در وصیت شان به شیعیان فرمودند:
شیعتی مهما شربتم عذب ماء فاذکرونی
اوسمعتم بغریب او شهید فاندوبونی
لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا فانظرونی
کیف استسقی لطفلی فابا ان یرحمونی
شیعیان هر گاه آب گوارا نوشیدید مرا یاد کنید یا اگر شنیدید که من غریب شهید شدم برای من ندبه و گریه کنید.
ای کاش تمام شما در روز عاشورا بودید و می دیدید که چگونه برای کودکم طلب آب کردم و دشمنان ابا کردند از رحم کردن بر من.
شهادت علی اصغر گواهی است بر اینکه بنی امیه تفکراتی جنایتمدارانه داشت؛ شهادت این طفل شش ماهه پرده از نفاق و دورویی معاویه و حکام قبلی بر می دارد.
پینوشت:
1- اللهوف، سید ابن طاووس، ص 50
2- مثیرالاحزان، ص 70؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 32
3- المنتخب للطریحی، ص 431