گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- زینب صارم، در سپاه امام حسین (ع) شخصیت های درخشان بسیاری یافت می شوند که هر کدام از لحاظ ارج و مقام والایی که دارند، به مثابه یک حجت می مانند. یکی از این افراد برگزیده، حضرت علی اکبر (ع) است که در مقام و بلند مرتبگی وی همین بس که امام حسین (ع) ایشان را چنین توصیف کرده اند:
«اللّهم اشهد، فقد برز إلیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک صلّى اللَّه علیه و آله، و کنّا إذا اشتقنا إلى نبیّک نظرنا إلیه»؛ خداوندا! گواه باش، به تحقیق جوانى به جنگ و مبارزت شتافته که شبیه ترین مردم از نظر خِلقت و خُلق و منطق به رسولت صلّى اللَّه علیه و آله مىباشد. هر گاه اشتیاق زیارت پیامبرت را مىیافتم، به او مىنگریستم.»
توصیف امام حسین (ع) از حضرت علی اکبر (ع) بسیار سنگین و ثقیل است؛ چراکه ایشان را شبیه ترین مردم از لحاظ خلقت ظاهری و خلق وخوی و منطق به پیامبر اسلام(ص) معرفی کرده اند. با توجه به اینکه بیان این وصف از لسان امام معصوم صورت گرفته است، بر ارزش و جایگاه بلند مرتبه حضرت علی اکبر(ع) می افزاید.
بهترین و برجسته ترین مومنان به حکم عقل و شرع کسی است که از لحاظ تفکر و عمل در بالاترین رتبه باشد و چه چیز از این والاتر که انسان از جهت منطق و اخلاق شبیه ترین به پیامبر(ص) که الگوی حسنه است، باشد و از آن مهم تر امام معصوم این شباهت را تصریح و تایید کند.
رجزهای حضرت علی اکبر (ع) و پاسخگویی به شبهه شامیان
با توجه به این موضوع، می توان وجود حضرت علی اکبر (ع) در کربلا را به مثابه یک حجت و دلیل بر لشکر عمر بن سعد دانست؛ چنانکه خود حضرت علی اکبر(ع) در رجزهای خود بر این موضوع اشاره می کند و می فرماید: «أنا علیّ بن الحسین بن علی، نحن و بیت اللَّه أولى بالنبیّ و اللَّه لا یحکم فینا ابن الدّعی» من على بن حسین بن على هستم، به پروردگار خانه کعبه قسم که ما به [جانشینى] پیامبر از دیگران سزاوارتریم؛ به خدا قسم، آن زنازاده نخواهد توانست بر ما حکومت کند.
حضرت علی اکبر (ع) خود را فرزند امام علی (ع) معرفی می کند و به خانه کعبه قسم یاد می کند که از هر لحاظ، خاندان بنی هاشم به پیامبر نزدیک تر هستند و اگر این شبهه در ذهن سربازان عمر بن سعد وجود دارد که امام حسین (ع) بر خلیفه وقت یزید خروج کرده و جایز است که با وی جنگ شود و کشتن ایشان اشکالی ندارد. با این رجز و خواننده آن می توان به پاسخ این سوال پی برد و حجت بر آنان بار دیگر تمام می شود؛ چرا که خواننده رجز شبیه ترین مردمان از جهت چهره، نسب و اخلاقیات و منطق به رسول اکرم(ص) است و حق جانشینی و خلافت به این خاندان سزاوارتر است تا به یزید که فردی زنازاده است و فسق و فجور وی برای همگان آشکار است.
حضرت علی اکبر (ع) در این رجز اشاره می کند که اجازه نخواهد داد که یزید بر آنان حکومت کند و این اعتقاد حضرت که در شمایل رجز بیان شده، در جایی دیگر از تاریخ نیز از ایشان ذکر شده است.
کاروان امام حسین (ع) در ثعلبیه
زمانی که کاروان امام حسین (ع) هنوز به سرزمین کربلا نرسیده بود و در بین راه به سرزمین «ثعلبیّه» رسیدند، مقارن ظهر بود. امام (ع) سرش را بر بالین گذاشت و اندکى خوابید. پس از لحظهاى بیدار شد و فرمود: صدا زنندهاى را دیدم که مىگفت: «شما شتابان مىروید؛ ولى مرگ شما را زودتر به سوى بهشت مىبرد.»
فرزندش على اکبر (ع) عرض کرد: «یا أبتا! أ فلسنا على الحقّ»؛ اى پدر! آیا ما بر حق نیستیم؟ امام حسین (ع) فرمود: «بلى یا بنىّ و الّذى الیه مرجع العباد»؛ آرى اى پسرم، سوگند به خداوندى که همه بندگان به سوى او بازگردند، ما بر حق هستیم. على اکبر (ع) عرض کرد: «یا أبت! اذن لا نبالى بالموت»؛ اى پدر! بنابراین، باکى از مرگ نداریم.
امام حسین (ع) فرمود: «پسر جانم! خداوند بهترین پاداش نیکى که از ناحیه پدر به او داده مىشود به تو عنایت فرماید.» این سخن حضرت علی اکبر (ع) نیز نشان دهنده این حقیقت است که مرگ بهتر از آن است که یزید فاسق به نام اسلام حکومت کند. همان طور که امام حسین (ع) براین حقیقت تصریح کرده اند که «الموت اولی من العار.»؛ مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است.
کربلا پدیده ای به نام آقا زاده ندارد
واقعیت قابل توجه و تامل در به میدان رفتن علی اکبر (ع) این نکته است که همه مقاتل متفقا اجازه امام حسین (ع) را به ایشان برای نبرد و جنگیدن بدون درنگ ذکر کرده اند و نیز این حقیقت که حضرت علی اکبر (ع) اولین فرد از بنی هاشم بودند که به میدان نبرد رفته و شهید شدند، مورد اتفاق همه مقاتل است.
چنانچه در زیارت نامه آن حضرت می خوانیم: «السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر خلیل». این موضوع و روش برخورد امام (ع) اعلام کننده این واقعیت بزرگ است که کربلا پدیده ای به نام «آقا زاده» ندارد و امام حسین (ع) جوان خویش را برای حفظ اسلام به عنوان اولین نفر از هاشمیون به میدان میفرستد و زمانی که حضرت علی اکبر (ع) شهید شد، امام بر بالای سر پیکر وی حاضر میشود و گونه خود را بر گونه علی اکبر(ع) می گذارد و لعنت میکند قومی را که با کشتن علی اکبر (ع)، جرئت پیدا کردند بر خدا و هتک حرمت رسول خدا.
سخنان و رفتار خامس آل عبا در هنگام راهی کردن حضرت علی اکبر(ع) به میدان جنگ و پس از شهادت وی، گویای شدت علاقه ایشان به فرزند جوان و برومند خویش است؛ اما جلوه و بروز این علاقه بسیار زیاد نه تنها سبب تمایز حضور حضرت علی اکبر (ع) در میدان نبرد نمی شود، بلکه باعث دادن درسی بزرگ به همه تاریخ و مردان حکومتی می شود.
با اطمینان می توان گفت که لحظه لحظه عاشورا حامل پیام های عقیدتی و تربیتی است.