گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ امام حسین(ع) پس از ورود علی اکبرش به میدان جنگ محاسن شریفش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: پروردگارا! تو را بر این قوم شاهد میگیرم، در برابر اینها شخصی به رزم آمده که او شبیهترین مردم در خلقت ظاهری و اخلاق باطنی و گفتار به رسول تو محمد(ص) است.
همچنین امام حسین(ع) ادامه داد: آری پروردگارا هرگاه ما شیفته دیار جمال پیامبر تو بویدم، به او (علی اکبر) نظر میانداختیم، خداوندا! برکات زمین را از دشمنان ما منع کن و بین آنها تفرقه بینداز، و آنها را سخت از هم جدا کن و در فرقههای مختلف قرارشان ده، هرگز والیان و سردمداران را از آنان خشنود مساز، در واقع آنها ما را دعوت کردند تا یاری کنند، سپس با ما دشمنی کردند و به جنگ ما در آمدند.(1)
سخنان امام حسین درباره علیاکبر بر چه چیزی شهادت داشت؟
پس امام این آیه را تلاوت کرد: «إنّ الله اصطفی آدم و نوحاً و آل إبراهیم و آل عمران علی العالمین. ذرّیّةً بعضها من بعضٍ والله سمیعٌ علیمٌ؛ خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم، و آل عمران را بر جهانیان برگزید، نژادی را از دیگر نژاد، البته خداوند شنوا و عالم است.»(2)
در سخن امام حسین(علیه السلام) تنها سیمای زیبای علی اکبر مورد توجه نیست؛ بلکه اخلاق و گفتار او که از همه شبیهتر به رسول گرامی بود، مدنظر است. سخن امام، نوعی شهادت به عصمت علی اکبر نیز هست. امتیاز هر انسانی بسته به کمالات ظاهری و باطنی اوست. درجه پیشرفت انسان در رفتار، گفتار، منطق و اخلاق او معرف نزدیک بودن او به خدای تعالی است. امام فرزند خود را شبیهترین خلق خدا به رسول خدا که والاترین مخلوق خداوند است، معرفی کردند.
نخستین جهاد علی اکبر(ع)
فرزند حسین در حمله نخست به سپاه دشمن گاه به جناح راست و گاه چپ و گاه به قلب سپاه کوفه حمله میبرد. هیچ گروهی تاب مقاومتش را نداشت. گفتهاند در این درگیری صد و بیست سوار را به خاک انداخت. دیگر تشنگی توان او را برده بود. برای تجدید قوا به سوی پدر بازگشت تا از دیدار آن حضرت بهرهای گیرد و از تشنگی خود، پدر را با خبر سازد.
امام به محض اطلاع از وضعیت علی، به گریه افتاد و فرمود: «زبانت را بیاور و سپس زبان علی را مکید [ممکن است که امام با این کار میخواستند به فرزندش بفهماند که؛ علی جان لبهای بابایت نیز خشکیده است و تشنه است و سپس نگین انگشترش را به علی داد و فرمود: «این نگین را بگیر و در دهانت بگذار، امیدوارم به زودی جدت را ملاقات کنی و آن حضرت شما را به کاسهای سیراب خواهد فرمود که بعد از آن هرگز تشنگی نباشد.
امام جاننثاری و گذشت علی در راه ولایت را بی پاداش ننهاد و زبان در دهان او نهاد. این بدان سبب بود که علی از شیره جان مقام ولایت بنوشد تا از علم الهی آن ولی خدا بهرهمند شود؛ در گذشته پیامبر اکرم (ص) زبان در دهان امام علی(ع) نهاد و امیرمؤمنان فرمود: «هزار باب علم بر من گشوده شد که از هر بابی، هزار باب دیگر را یکجا دریافت کردم» تردیدی نیست که علم الهی (لدنی) با علوم رسمی فرق دارد و راه دستیابی به آن بسته به خواست اولیای الهی است.(2)
دومین جهاد علی اکبر(ع)
علی بن الحسین (ع) امام را زیارت کرد و با خوشحالی و خرسندی فراوان از بشارت امام به ملاقات با پیامبر، به میدان بازگشت. در این مرتبه نیز، علی با همان قوت اولین حمله با اهل کوفه پیکار کرد. گرد و غبار همه جا را فرا گرفته بود؛ مردم درمانده شده بودند. آیا علی مرتضی (ع) نیست که بار دیگر به میدان رزم آمده است؟ تعداد کشتگان اهل کوفه لحظه به لحظه بیشتر میشود. گویند در این حمله «علی» حدود دویست نفر از اهل کوفه را به خاک انداخت.(7) با این همه، اهل کوفه چندان رغبتی در قتل علی اکبر از خود نشان نمیدادند.(8)
شهادت علی اکبر (ع)
هنگامی که علی اکبر با آن حملات شجاعانه بر دشمن میتاخت، ناگاه چشم «مُرّةُ بن مُنقذ عبدی» به جناب علی افتاد؛ او گفت: «گناهان عرب به گردن من باشد اگر پدرش را به عزای او ننشانم.» ناگهان «مُرة بنُ مُنقذ بن نعمان عبدی» شمشیری بر فرق علی زد. علی از آن ضربه بی تاب شد. دیگران نیز بر او حملهور شدند و با شمشیر او را قطعه قطعه کردند.(8)
علی دست به یال اسب خویش انداخت تا از آن معرکه او را بیرون کشد. آن قوم از هر طرف آن سلاله زهرا (ع) را زخمی میزدند. هنوز رمقی در تن داشت که فریاد برداشت: «یا أبتاه! علیک منّی السّلام هذا جدی رسول الله یقرئک السلام و یقول: عجّل القدوم إلینا و شهق شهقةً فارق الدنیا؛ ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد، او همی گوید: به سوی ما شتاب کن، و سپس نفسی کشید و به دیدار باقی شتافت.»(9)
پس از شهادت علی اکبر(ع)
پس از سلام علی بود که امام به بالین فرزند خود آمد. گفتهاند: «وَ اَنکبَ علیهِ و اَصفا خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ؛ و خود را روی علی انداخت و گونه بر گونه فرزند نهاد.» بدن قطعه قطعه شده علی، چنان امام را متأثر ساخت که آن قوم را نفرین کرد: «قتل الله قوماً قتلوک؛ خداوند بکشد قومی که تو را کشت.» سپس فرمود: ای پسرم! اینها نسبت به خدا چه گستاخ و بیشرماند و هتک حریم رسول خدا میکنند.
در آن حال اشک از چشمان مبارک امام سرازیر شد و فرمود: پس از تو ای پسرم! افّ بر این دنیا باد.» و نیز فرمود: بر جد و پدرت گران است که تو آنها را بخوانی، ولی آنها تو را پاسخ نگویند، و به آنها پناه بری ولی پناهی ندهند.»(10)
پاشیدن خون علی به آسمان
سپس امام مشتی از خون پاک علی را بر گرفت و به طرف آسمان پاشید. قطرهای از آن روی زمین نریخت؛ در زیارت صحیح السندی که امام صادق (ع) به ابوحمزه ثمالی آموختهاند، اینگونه آمده است:
پدر و مادرم فدای آن سر ببریده که بدون هیچ جرم و گناه کشته شد. پدر و مادرم فدای خون بالا رونده تو، به سوی حبیب خدا، پدر و مادرم به فدای تو، ای کسی که از پدرت پیشی گرفتی در حالی که او تو را به شمار آورد و بر تو بگریست. دل او به سبب مصیبت تو آتش گرفت و خونت را به آسمان میپاشید، به گونهای که قطرهای از آن بازنگشت، و آه پدرت بر مصیبت تو هرگز آرام نگرفت.(7)
علی اکبر؛ تسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد
برای انتقال بدن مطهر علی، امام جوانان اهل بیت را اینگونه امر فرمود: «یا فتیان بنیهاشم! برادرتان را حمل کنید»، آنها همه رفتند تا بدن مبارک علی را آورده، در برابر خیمههایی که محل رزم آنها بود بگذارند.
چرا امام جوانان بنیهاشم را برای آوردن بدن علی صدا زد؛ مگر آوردن یک بدن چقدر دشوار است که باید جمعی به یاری بیایند؟! و اینجا معنی عربا عربا را میتوان به خوبی فهمید که «علی اکبر؛ تسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد» و بیم داشتند از دست زدن به علی اکبر؛ چراکه میترسیدند دانه دانه تر شود.
پس از آن بانوان خانه وحی از خیمهها بیرون دویدند و نظاره کردن که چگونه علی بر روی دست جوانان، در حالی که به خون آغشته بود، و بر اثر شمشیر و نیزه قطعه قطعه شده بود، به سوی خیمهگاه حمل میشود. همه با دلهای سوخته و گیسوان افشان و نالههایی که تا ملکوت میرفت به استقبال او آمده بودند. (11)
پیشاپیش همه، عقیله بنی هاشم زینب کبری (ع) قرار داشت. او نالهکنان جلو آمده فریاد میزد: «یا اخاه! یا اخاه؛ وای برادرم! وای برادرم!» او آمد و خود را بر نعش علی انداخت. امام به سوی خواهر آمد، دست او را گرفت و به خیمهگاه روانه کرد و بعد از آن از خیمهگاه بیرون شده به جوانان اهل بیت فرمود: «احملوا اخاکم؛ برادرتان را حمل کنید» جوانان علی را از قتلگاهش برداشتند و در برابر خیمهگاه بر زمین نهادند. (12)
در زیارت ناحیه مقدسه قاتل حضرت علی اکبر، «مرّة بن منقذ بن نعمان عبدی لیثی» مورد لعن امام زمان(عج) قرار گرفته است. عبارت زیارت ناحیه این است: خدا خود حکم کند بر قاتل تو، مرة بن منقذ بن نعمان عبدی لیثی، او را خداوند لعنت کند و ذلیلش سازد و هر که در کشتن شما شریک شد و یاور آنها بود، خداوند جهنم را به آنها بچشاند که چه بد جایگاهی است.
وای بر قومی که مورد لعن امام قرار گرفتهاند! زبان امام «لسان الله»، دست او «یدالله»، چشم او «عین الله»، گوش او «اذن الله»، و چهرهاش «وجه الله» است؛ در یک کلام، او آینه تمامنمای الهی و خواسته او همان خواسته خداوند، و نفرت او نفرت خداوند است؛ چرا که اراده و مشیت او عین اراده پروردگار است. اگر امام دوری قومی را از رحمت خداوند طلب کرد، به حقیقت آنها از رحمت او برای همیشه دور خواهند بود.(13)
منابع:
1-نفس المهموم
2مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص
3-اللهوف، ص 49
4-رسائل المرتضی، ج 1، ص 317
5-کتاب سلیم بن قیس، ص 211
6-بحارالانوار، ج 14، ص 411
7-مقتل الحسین مقرم، ص 323
8-الارشاد، ج 2، ص 106
9-تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 449
10-مقاتل الطالبیین، ص 115؛ الارشاد، ج 2، ص 106
11-ابصار العین، ص 52
12-کامل الزیارات، ص 416
13-اقبال الاعمال، ج 3، ص 74