کد خبر:۲۲۶۵۹۵

انقلاب اسلامی، قلب تپنده جنبش ضد استکباری جهان

انقلاب اسلامی ایران، اسلام سیاسی را متکی بر اصل ولایت فقیه و تحت عنوان مردم سالاری دینی به دنیا معرفی نمود.
باشگاه دانشجویان «خبرگزاری دانشجو» - عابد گل کرمی؛ انقلاب نوعی دگرگونی زیربنایی و ریشه ای است که به صورت تحول فردی و اجتماعی تبلور می‌یابد و باعث تغییر بنیادی در عرصه های گوناگون همچون سیاست، اقتصاد و فرهنگ می‌گردد. هر انقلابی برای پیروزی به تناسب شرایط تاریخی، اجتماعی و اقتصادی که در متن آن قرار دارد، مستلزم برخورداری از سه عنصر اصلی، مکتب، رهبری و مردم است، که اگر هر یک از آن عوامل فراهم نباشد و فروپاشی نظام کهن و پیروزی انقلاب شکل نمی‌گیرد.
 
به عبارت دیگر، اگر هر کدام از این سه عنصر یاد شده در کار نباشد، نظام پیشین و یا ضد انقلاب می‌تواند انقلاب را به شکست و تسلیم وادار کند. انقلاب‌ها برای دگرگونی بنیادی ساختار نامطلوب موجود و ساختن نظامی نوین، ظهور و بروز پیدا می‌کنند. هر انقلاب کامل و تمام عیار مکتبی زمانی ماندگار می‌شود، که دگردیسی عمیق و فراگیر در همه عرصه های حیات فردی و اجتماعی، نهادها و ساختارها رخ دهد و پس از تغییر قدرت و ساختار سیاسی، ارزش‌های انقلاب نهادینه کند.
 
عنوان
پاسداری انقلاب پیروزمند، مستلزم ایجاد ساختار های نوین انقلابی و پاک‌سازی و بازسازی نهادهای گذشته و بازنگری مناسبات پیشین است تا جامعه انقلابی به پیشتازی ادامه دهد و از بازگشت به ارزش‌های پوسیده پیشین جلوگیری گردد و در عوض نهادهای نوینی برای گسترش ارزش‌های والای انقلاب جایگزین گردد.
پاسداری انقلاب پیروزمند، مستلزم ایجاد ساختار های نوین انقلابی و پاک‌سازی و بازسازی نهادهای گذشته و بازنگری مناسبات پیشین است تا جامعه انقلابی به پیشتازی ادامه دهد و از بازگشت به ارزش‌های پوسیده پیشین جلوگیری گردد و در عوض نهادهای نوینی برای گسترش ارزش‌های والای انقلاب جایگزین گردد. پس هر انقلاب به محض پیروزی باید متناسب با وضع موجود، مکتب و آرمان‌های انقلاب، نهادهایی را به وجود آورد، تا هم پاسداری و نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن را بر عهده داشته باشند و هم بستر بالندگی و گسترش انقلاب را در ساحت‌های گوناگون و ابعاد مختلف فراهم آورند و با صدور انقلاب، زمینه های بهره‌مندی بیشتر جوامع دیگر و همچنین پایداری انقلاب را فراهم آورند.
 
انقلاب اسلامی:
انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، به رهبری امام خمینی (ره) با خروش و پایداری مردم و بر پایه مکتب اسلام، به پیروزی رسید. اما شرایط زمانی و تاریخی شکل گیری، مبانی مکتبی و اولویت بندی رهبری انقلاب اسلامی، آن را بسیار متمایز و متفاوت‌تر از دیگر انقلاب‌های جهان می‌کرد.
 
عنوان
انقلاب اسلامی در زمانی در عرصه جهان ظهور پیدا کرد که پیروزی جنبش‌های رهایی بخش مستلزم حمایت یکی از دو ابرقدرت و در اصل صهیونیسم جهانی بود، که در نهایت حمایتشان را ابزاری برای وابسته‌تر شدن جنبش‌ها به خود و پیشبرد منافع استعماری‌شان تبدیل می‌کردند.
 شرایط زمانی:
انقلاب اسلامی در زمانی در عرصه جهان ظهور پیدا کرد که مادی‌گری و فساد اخلاقی جهان را فراگرفته بود و ساختار دو قطبی سیاسی و نظامی ویژه ای بر نظام بین‌الملل جهان حاکم بود و صهیونیسم بین‌الملل هر دو قطب را رهبری می‌کرد. موجودیت کشورها در سایه بلوک شرق به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک غرب به سرکردگی ایالات متحده آمریکا تعریف می‌شد. پیروزی جنبش‌های رهایی بخش هم، مستلزم حمایت  یکی از این دو ابرقدرت و در اصل صهیونیسم جهانی بود، که در نهایت حمایتشان را ابزاری برای وابسته‌تر شدن جنبش‌ها به خود و پیشبرد منافع استعماری‌شان تبدیل می‌کردند. در این فضا، انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی نه غربی، و هم چنین استقلال، آزادی و حکومت اسلامی به پیروزی رسید و به عنوان بزرگ‌ترین چالش این ابرقدرت‌ها و صهیونیسم تلقی گردید. این در حالی است که انقلاب‌های دیگر دنیا هنگامی رخ داده بودند که نظام چند قطبی حاکم بود و هنوز صهیونیسم جهانی به طور کامل، چنگال خون آشام خود را در بدن ملت‌ها فرو نکرده بود و پیروزی در آن عرصه به نسبت فضای دو قطبی سلطه صهیونیسم که انقلاب اسلامی در آن پیروز شد، آسان‌تر رخ می‌داد.
 
مبانی مکتبی:
زیربنای فکری و مبنای مکتبی انقلاب‌های پیش از انقلاب اسلامی در دنیا، بر کمونیسم و لیبرالیسم و مادی‌گری استوار بود و منافع آن‌ها در ترویج اومانیسم، سکولاریسم و لائیسم و جلوگیری از گسترش و تعمیق ارزش‌های الهی قرار داشت. در حالی که انقلاب اسلامی پرچم احیای دین داری و ارزش‌های معنوی و بازگشت به سوی خداوند را برافراشته داشت. انقلاب‌های اومانیستی در رأس آن‌ها انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه، اگر چه بینشان تفاوت وجود داشت، یکی با شعار برابری، برادری و اصول لیبرالی و دیگری با شعار عدالت، برابری و اصول کمونیسم آمده بودند، اما انقلاب فرانسه دین‌گریز و انقلاب روسیه دین‌ستیز بودند و به اصل نفی و طرد دین و ارزش‌های الهی از زندگی اجتماعی و مدیریت و حکومت اعتقاد داشتند. درحالی‌که انقلاب اسلامی رفاه، آزادی، عدالت، برابری و تعالی اخلاقی و در یک کلام سعادت انسان و حیات طیبه را در ایمان به خداوند، استکبار ستیزی، نفی استعمارگری و دفاع از مستضعفان جهان، تشکیل امت واحده اسلامی و حاکمیت بخشیدن به قوانین الهی و آموزه‌های پیامبران می‌داند. بنابراین انقلاب اسلامی به لحاظ بنیادهای خود متفاوت و کاملاً متضاد با انقلاب‌های اومانیستی و کمونیستی و لیبرالی پیشین خود می‌باشد و بر دو آرمان متفاوت استوار است که پیروزی هر یک به معنای نفی دیگری است.
عنوان
انقلاب فرانسه دین‌گریز و انقلاب روسیه دین‌ستیز بودند درحالی‌که انقلاب اسلامی سعادت انسان و حیات طیبه را در ایمان به خداوند، استکبار ستیزی، نفی استعمارگری و دفاع از مستضعفان جهان، تشکیل امت واحده اسلامی و حاکمیت بخشیدن به قوانین الهی و آموزه‌های پیامبران می‌داند.
 
رهبری :
شناخت انقلاب اسلامی، پیش از هر چیز مرهون شناخت منظومه فکری رهبری توانمند آن یعنی حضرت امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای است، زیرا امام (ره) با اجتهادی ناب از اسلام محمدی، از جایگاه مرجعیت دینی فریاد رهایی از یوغ استعمارگران غرب و شرق و صهیونیسم جهانی را سر داد و اسلام سیاسی را متکی بر اصل ولایت فقیه و تحت عنوان مردم سالاری دینی به دنیا معرفی نمود. او با گشودن این راه، الگویی زنده در برابر امت اسلامی نهاد و جریان تازه ای در دنیای اسلام پدید آورد که احیای دوباره هویت اسلامی در میان مسلمانان اولین دستاورد آن بود. خمینی کبیر نشان داد که برترین سکوی پرش انسان و مستضعفان جهان به سوی رهایی، آزادی و عدالت‌خواهی، نفی سلطه مستکبران و بیگانگان جز با تمسک به ارزش‌های دینی و الهی امکان پذیر نیست و در صورت تمسک هیچ قدرتی یارای مقاومت با آن را ندارد.
 
با این اوصاف می‌توان گفت انقلاب اسلامی تحت این شرایط زمانی، مبانی مکتبی و رهبری ویژه آن با همه انقلاب‌های دنیا متفاوت و متضاد است. به عبارتی، با پیروزی انقلاب اسلامی تقسیم بندی در انقلاب‌ها به وجود آمد، زیرا تا پیش از انقلاب اسلامی، انقلاب‌ها یا سوسیالیستی بودند یا لیبرالیستی. اما با ظهور انقلاب اسلامی، انقلاب‌ها به انقلاب‌های الهی و انقلاب‌های مادی و اومانیستی تقسیم شدند و مسیر تازه ای، در برابر چشم مستضعفان جهان گشوده شد و روحی تازه بر کالبد آن دمیده گشت.
 
بنابراین جامعه مورد نظر انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب الهی با انقلاب‌های مادی و اومانیستی پیشین متفاوت است و در نتیجه مسئولیت و رسالت آن نیز متفاوت می‌باشد. از سوی دیگر این انقلاب الهی، حساسیت زا بوده و بدون دشمن نمی‌توانست باشد، زیرا «پایانی» بر حکومت دست نشانده و فاسد پهلوی و بزرگ‌ترین «چالش» فرهنگی و نیز مهم‌ترین «تهدید» سیاسی برای ابرقدرت‌های شرق و غرب بود و در یک کلام قلب تپنده جنبش ضد استکباری و ضد سلطه بیگانگان جهان است و همچنین «امید» و «الگو» ای برای ملت‌های مسلمان و مستضعفان جهان بود.
 
عنوان
خمینی کبیر نشان داد که برترین سکوی پرش انسان و مستضعفان جهان به سوی رهایی، آزادی و عدالت‌خواهی، نفی سلطه مستکبران و بیگانگان جز با تمسک به ارزش‌های دینی و الهی امکان پذیر نیست.
بر همین اساس انقلاب اسلامی در ایران با توجه به خصلت دینی و مکتبی خود همانسان که در بعد نظری خود را در محدوده جغرافیایی خاص محصور ننموده و اهداف و آرمان‌های سیاسی و اجتماعی فرامرزی را طرح نموده است، در حوزه اجرا نیز راهبرد و سیاست عملی و عینی خویش را به گونه‌ای سامان داده است که اهداف جهانی و انسانی انقلاب را که برخاسته از عقاید دینی است، مورد توجه قرار داده است. پس انقلاب اسلامی با این بینش به عرصه جهانی گام نهاد که بگوید اسلام دارای یک سیستم جامع حکومتی و حاوی همه مطلوب‌های زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای آحاد بشر است.

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
ميلاد قرباني
-
۲۰ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۲:۲۹
سلام
واقعا مطلب پخته بود.جان کلام بود.ان شا الله موفق باشيد
1
0
سعيد
-
۲۰ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۲:۳۲
سلام. خسته نباشيد. يادداشت جالبي بود. استفاده کرديم!
1
0
پربازدیدترین آخرین اخبار