گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ ماشینها کیپ تا کیپ مثل نیمکتهای چوبی روزهای کودکیمان کنار هم چیده شدهاند؛ رانندگان به محض اینکه جایی برای حرکت پیدا کنند راه خود را به سمت اولین پارکینگ مراکز خرید کج میکنند و اگر پارکینگی پیدا نکنند به پارک خودروشان در کنار خیابان یا کوچههای اطراف بازارهای خرید بسنده میکنند.
ترافیک آدمهای پیاده و سواره در خیابانهای مشرف به میدان ونک غوغا می کند، فروشگاهها و مراکز خرید خود را بادکنکهای رنگی تزئین کردهاند و بساط کوچک غذاهای گرم و فوری در ابتدای ورودی بیشتر مراکز خرید، مردم را به اشتها میآورد.
صف طولانی مردم در کنار بساط ذرت فروشی یکی از مراکز خرید آن قدر فروشنده جوان را به وجد آورده که با دستهای سرخ و کرخت شده از سرمایش، تند و بیتوقف کار می کند، اما این مرکز خرید آن قدرها که باید شلوغ و پررونق نیست؛ تنها فروشگاههایی که حراجی زدهاند، شلوغ و پررفت و آمدند؛ اگر چه با نزدیک شدن به روزهای آخر اسفند ماه دیگر تعداد حراجیها کمتر شده، اما هنوز هم برخی فروشندگان دوست دارند با حراج اجناس خود میزان نقدینگی قبل از عیدشان را افزایش دهند.
زهرا، دختر نوجوانی است که فقط به قصد خرید ارزان از حراجیها به بازار آمده؛ او میگوید: من فکر میکنم بعضی از فروشندگان، بخصوص در بازارهای شمال شهر قیمت اجناسشان را بیش از حد بالا میبرند و بعد همان جنس را با حراجهای 50 درصدی میفروشند تا ما دلمان را خوش کنیم که جنس حراجی خریدهایم.
او ادامه میدهد: چند دقیقه پیش وارد مغازهای شدیم که به اصطلاح لباسهایش را حراج گذاشته بود؛ روی هر چی دست می گذاشتم، میگفتند جزو حراج نیست تا بالاخره مجبور به خرید شویم.
شلوغی جمعیت جلوی بعضی فروشگاهها آن قدر زیاد است که ندیده حدس میزنی این حراج واقعی است. جمعیت بانوان ایستاده پشت یک مغازه کیف فروشی امید یک خرید خوب و با صرفه را در دل دیگر خانمها زنده میکند، در حالی که مدام به جمعیت آنها اضافه میشود؛ به طوری که فروشنده در مغازه را میبندد تا آن عدهای که داخل مغازه هستند خریدشان را انجام دهند.
یکی از خانمها میگوید: قیمت کیفهایش خیلی خوب است، میخواهم از اینجا هم برای خودم و هم برای مادرم کیف بخرم.
یکی دیگر از خانمها که خودش را ندا معرفی میکند، میگوید: این فروشندهها سودشان را در طول سال کردهاند و حالا اجناسشان را حراج می کنند؛ البته از تفاوت قیمت حراج با قیمتهای قبلی میتوانیم بفهمیم چقدر سود نصیبشان میشد.
اینجا در یکی از بهترین نقطه شمال شهر خبری از دست فروشهای پرکار مناطق مرکزی شهر نیست؛ گاهی جوراب فروشی یا گل فروشی از مردم تقاضای خرید می کند، اما گامهای شتابان مردم جایی برای شنیدن صدای دستفروشها نمیگذارد.
از میدان ونک که دور میشوی، خودت را به یکی از مراکز خرید مرکزی تهران در میدان هفتتیر میرسانی، صدای درهم دستفروشها، بوق اتومبیلهای مانده در ترافیک و صدای همهمه خریداران فروشگاههای مختلف ذهنت را قلقلک میدهد و نوید پایان سال کهنه را در دلت بیدار میکند.
میدان هفتتیر آن قدر شلوغ و پرهیاهوست که باید چهارچشمی مواظب پول و وسایل قیمتی خود باشی و گرنه یک فرصت طلایی میدهی به سارقان و کیف قاپانی که به دنبال لحظه غفلت مردم هستند.
داخل یکی از مانتو فروشیهای بزرگ هفت تیر میشوی، اگر جایی بین رگالهای مانتو پیدا کنی، میتوانی رنگهای مختلف مانتو با تزئینات مدرن و سنتی را ببینی. فروشندههای جوان با دقت و احترام مردم را به خرید و پرو کردن مانتوها دعوت میکنند.
خانم جوانی که به همراه همسرش برای خرید مانتو آمده، میگوید: امسال قیمت مانتوها خیلی گران شده، البته کیفیتشان هم بهتر از پارسال است؛ مانتوها حجاب و پوشش بهتری دارند و میتوانی به راحتی مانتوهای بلند و با حجاب مناسب پیدا کنی.
خانم میانسالی که به همراه دخترش آمده، میگوید: دختر من دانشجوی دکتری است و میخواهد برای دانشگاه یک مانتوی مناسب بخرد، متاسفانه الان مانتوهایی میبینیم که فقط یک دکمه یا به جای دکمه، بند دارند؛ به نظر من این جور پوشش اصلاً برای جامعه ما مناسب نیست.
یکی دیگر از خانمهای خریدار میگوید: تنها تعداد محدودی از مانتوها اشکال پوشش دارند که آنها هم خریداران خاص خودشان را دارند، اما بقیه مانتوها زیبا و با پوشش مناسب هستند، بخصوص تنوع رنگ مانتوها آدم را به وجد میآورد.
از فروشگاه مانتو فروشی که بیرون میزنی، صدای گرم و پرحرارت کیف فروش کنار خیابان نظرت را جلب میکند؛ انواع کیفهای را با قیمتهای مناسب روی زمین چیده و رهگذران پرشتاب را به لحظهای توقف در کنار بساطش دعوت میکند.
خانمی که مشغول خرید یک کیف دستی از مرد فروشنده است، میگوید: همین کیف را در یکی از مغازههای بهارستان به قیمت 40 هزار تومان میفروختند، در حالی که دستفروشها حداقل 8 تا 10 هزار تومان ارزانتر میفروشند.
جالب اینکه تفاوت قیمت برخی اجناس کنار خیابان با اجناس مشابه داخل فروشگاهها براساس مشاهده خبرنگار حداقل بین 10 تا 20 هزار تومان است.
این روزها، تهران، شلوغ و پرهیاهوست؛ دوی ماراتن تهرانیها برای رسیدن به لحظه تحویل سال از اوایل بهمن ماه آغاز شده و تا لحظه تحویل سال هم ادامه دارد؛ سالهاست که روزهای خوب اسفند ماهیمان بوی بهار و تازگی میدهد.
بیایید امسال آوای خوب همدلی را با بوی تازگی بهار در هم بیامیزیم تا همه بهاری زیبا داشته باشند؛ بهار باید برای همه زیبا باشد، فرقی نمیکند آن فرد تو باشی یا پسرک دستفروش کنار پیاده رو.