به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، مهدی صرامی مدیر عامل مجمع فعالان فضای مجازی انقلاب اسلامی طی یادداشتی که در فضای مجازی منتشر شده، نوشته است؛ امروز، از یک سو در عرصه سیاسی و اجتماعی در دنیا شاهد امواج مختلف انقلاب اسلامی ملت ایران هستیم که در سرزمینهای اسلامی در قالب موج بیداری اسلامی و هویت یابی مردم مسلمان درمسیر تبلور امت اسلامی نمود یافته و پایههای دمکراسی غربی را تا جایی به چالش کشیده که شاهد جنبش دمکراسی خواهی جدید در قالب جنبش 99 درصدی امریکا و اروپا هستیم و پیشبینی میشود به سرعت توازن قدرت به ضرر نظام استکباری جهانی تغییر یابد.
از سوی دیگر همزمان با پیشرفت فناوری شاهد گذار از عصر اقتصاد و صنعت «انرژی پایه» به اقتصاد و صنعت «اطلاعات پایه» هستیم. چنانکه از آن به عنوان «عصر دانش و فناوری اصلاعات» یاد میشود و اساساٌ در سطح فراگیر جهانی یک پویش جدید و البته آینده دار محسوب میشود که در راًس همه اینها شاهد شکل گیری یک فضای جدید در دنیا هستیم تحت عنوان «فضای مجازی».
«فضای مجازی» واقعاٌ یک فضا است یعنی ساحتهای مختلف و شئون مختلف زندگی در آن باز تعریف میشود و ابعاد متعدد واقعی در زندگی ما دارد. ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و البته امنیتی.
«انقلاب اسلامی» هم یک حقیقت زنده و جریانی واقعی در عصر حاضر دارد که در صدد تغیر نظم مسلط استکباری در دنیا به سمت نظمی جدید بر پایه آزادی مورد نظر آفریننده عالم برای همه انسانها و در نتیجه مردم سالاری واقعی برپایه اسلام است.
در اینجا سوال اصلی این است که نسبت «انقلاب اسلامی» و «فضای مجازی» چیست؟
در این رابطه 4 رویکرد کلی قابل مشاهده است که براساس هریک قضاوتهای مختلف در خصوص جزئیات و شیوه مواجهه و مدیریت فضای مجازی میرسیم.
رویکرد اول: «ما تا حدودی میتوانیم.» یعنی ما میتوانیم فضای مجازی را در مسیر اهداف انقلاب اسلامی به کار گرفته و تا حدی مدیریت کنیم که برای انقلاب اسلامی تهدید ساز نباشد و ضمناٌ از برخی از فرصتهای آن برای انتشار پیامهای انقلاب اسلامی بهره ببریم. بر اساس این رویکرد بدون اینکه زیرساختهای سخت افزاری یا نرم افزارهای پایه شبکه را تغییر بدهیم، درلایههای خدمات مبتنی بر شبکه تغیراتی اصلاحی انجام بدهیم و با بومی سازی برخی خدمات اینترنتی از قبیل موتور جستجو و برخی از شبکههای اجتماعی از تولید و انتشار محتواهای خودی و حاوی پیامهای انقلاب اسلامی در سطح اینترنت حمایت کنیم.
رویکرد دوم: «ما نمیتوانیم»؛ برپایه این رویکرد، فضای مجازی موجود و بویژه اینترنت موجود یک فضای مجازی بیطرف است که با تشریک مساعی جهانی ساخته شده است فلذا ما نمیتوانیم نقش فعالی در مدیریت این شبکه داشته باشیم.
ذیل این رویکرد دو نگاه قوت مییابد: یکی در افراطیترین شکل خود معتقد است حالا که اینترنت موجود یک سوگیری یک طرفه دارد وتنها مدل قابل تصور از توسعه فضای مجازی است، پس همچون آبهای آزاد بین المللی است که ما هم از آن استفاده میکنیم و بدون دخل و تصرف سعی میکنیم به سهم خود محتوایی را در این اقیانوس بریزیم تا ضمن ادای دین خود به آن، امیدوار باشیم که با هزینه کردن جهت افزایش محتوای خودی، در این اقیانوس ما هم دیده شویم و چون «ما نمیتوانیم» پس به این امید که از موج تکنولوژی آن عقب نباشیم همواره اولین نفری باشیم که با کمترین دخل و تصرف وحتی بدون بررسی تبعات آن، آن را تا اقصی نقاط کشور شیوع دهیم و امیدوار باشیم که به موجب این همراهی داوطلبانه با موج تکنولوژی به اصطلاح بین المللی مورد تشویق بین المللی باشیم و امتیازاتی و احیاناٌ اولویتهایی برای پیاده سازی «ورژنهای» بعدی برای ما قائل شوند. یعنی به امید لطف و مرحمت خارجی (؟!) افراد کوشا و مطیعی برای جامعه بین الملل موجود باشیم.
اما در نگاه دیگر که به شکل تفریطی بروز خواهد کرد این است که چون «ما نمیتوانیم» دخل و تصرف در تکنولوژی داشته باشیم و نگران تبعات نفوذ تکنولوژی خارجی هستیم پس راه را بر اصل تکنولوژی ببندیم تا از صدمات آن در امان باشیم.
رویکرد سوم: «ما نباید بتوانیم» این رویکرد به صورت هوشمندانه از سوی دشمنان انقلاب اسلامی به همفکرانشان درداخل القاء میشود که برای رفع هرگونه تنش یا جلوگیری از سوء تفاهم در خصوص رقابت با غرب ما نباید بتوانیم در تکنولوژی وارداتی اینترنت دخل وتصرف و هرگونه مدیریتی اعمال کنیم. چرا که طرف خارجی و غربی روی این موضوع حساس شده و منافع ما در دنیا به خطر میافتد و نمیتوانند به ما اطمینان کنند فلذا ما از علم و دانش و فن آوری محروم میشویم پس بر این اساس «مانباید بتوانیم» در فضای مجازی مدیریت انقلاب اسلامی را طراحی و پیاده سازی کنیم چون موجب تنش میشود!
رویکرد چهارم: «ما قطعا میتوانیم.» در چهارچوب این رویکرد با توجه به اینکه اساساٌ فن آوری بعنوان موئلفه مهم قدرت باید در استخدام انقلاب اسلامی باشد به بازطراحی تخصصی ارکان فضای مجازی مبتنی بر نیازهای واقعی پرداخته میشود و از موضع فعال با تداوم وابستگی فناورانه فضای مجازی موجود که تامین کننده منافع طراحان استعمارگر اولیه آن است مقابله میشود. این رویکرد شیوه هوشمندانه مبتنی بر فن آوری بومی موجود در میان متخصصان جوان کشور را برای مواجهه با فن آوری وابسته تجویز میکند. براین پایه، در عصر حاضر فضای مجازی در لایههای مختلف از زیرساخت سخت افزاری تا محتوا باید همسو با منافع امت اسلامی باز تعریف شود و با توجه به توان، دانش و تخصص موجود در امت اسلام و ظرفیت جوانان به پاخواسته که مهمترین مزیت در فضای مجازی محسوب میشوند، بایستی بجای صرفا رضایت حداقلی به انتشار پیام انقلاب اسلامی در فضای مجازی موجود، به دنبال «انقلاب اسلامی در فضای مجازی» باشیم.
برای تحقق «انقلاب اسلامی» در «فضای مجازی» بایستی در همه سطوح مختلف فضای مجازی اعم از زیرساخت، شبکه، سخت افزار، نرم افزار، سرویس و البته محتوا، یکبار دیگر پیام «ما میتوانیم» انقلاب اسلامی را به شکلی جدید در قالب شعارهای اصلی انقلاب هجی کنیم: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی».
این شیوه جدید از تفسیر شعارهای عمیق و راهبردی انقلاب اسلامی متناسب با شکل گیری نوعی جدید از فضای زندگی یعنی فضای مجازی رویکردی مهم در نحوه مدیریت فنآوری را به دنیا معرفی خواهد کرد. الگویی که در مقابل چشمان بهت زده قطب استکباری مسلط، به سرعت معادلات ظاهرا قطعی جهانی را به نفع مردمان آزاده در دنیای حاضر تغییر خواهد داد.
بنظر میرسد تنها با رویکرد اخیر میتوان به عمق راهبردی تصمیم یک سال پیش رهبر انقلاب اسلامی در تشکیل شورای عالی فضای مجازی پی برد و درک کرد که چرا - براساس نقلی معروف از ایشان در جلسه پیش از اعلام این تصمیم مهم- ارزش فضای مجازی را معادل ارزش انقلاب اسلامی مطرح فرمودند.
مدیر عامل مجمع فعالان فضای مجازی انقلاب اسلامی (فرا)