به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»؛ سعید رضا عاملی؛ استاد گروه ارتباطات و معاون برنامه ریزی و فناوری اطلاعات دانشگاه تهران به مناسبت سالگرد تاسیس شورایعالی فضای مجازی گفت وگویی انجام داده است که در زیر می خوانیم:
به نظر جنابعالی چه ضرورتی در کشور موجب شد تا مقام معظم رهبری در سالی که مسائل اقتصادی و تحریم ها وجود داشت فرمان تشکیل شورای عالی فضای مجازی را صادر کنند؟
ظهور فضای مجازی به موازات جهان واقعی، شرایطی را برای جامعه بوجود آورد که به نوعی تقسیم کار همزمانی بین فضای واقعی و فضای مجازی ایجاد کرده است و به عبارتی می توان گفت که با ظهور صنعت همزمان ارتباطات، با دو فضایی شدن جهان روبرو شده ایم و به نوعی بخش اساسی از ظرفیت های رفتاری جهان فیزیکی به جهان مجازی منتقل شده است. از طرفی بحران هایی که ناشی از زندگی شهری به خصوص در کلان شهرها تحت تأثیر تراکم جمعیت، تراکم ترافیک و تراکم کارخانه ها بوجود آمده است، انتقال امور در جهان فیزیکی را به فضای مجازی به عنوان یک راه حل برای حفظ سلامت، حفظ ارتباطات سالم انسانی، اجرای عدالت و جلوگیری از فساد اداری، ضرورت صد چندان بخشیده است.
مقام معظم رهبری با درایت و حکمتی که همواره داشته اند، ضرورت توجه به فضای مجازی و سیاست گذاری و برنامه ریزی راهبردی برای این فضا را تشخیص دادند و اقدام به تشکیل شورایعالی در سطح بالاترین مقامات کشور برای این امر مهم نمودند. متن ابلاغ حکم اعضاء شورایعالی فضای مجازی حکایت از عمق و وسعت نگاه مقام معظم رهبری به ظرفیت ها و چالش های فضای مجازی می کند.
می توان گفت که به نوعی شورای عالی مجازی قابل مقایسه با شورای انقلاب است. اگر شورای انقلاب در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران یک مرجع تصمیم گیری بنیادین برای همه روندهای بعد از انقلاب بود، شورای عالی فضای مجازی نیز یک مرجع عالی رتبه ای است برای انتقال و تغییر پارادایمی مدیریت اجتماعی جدید ایران، هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه اقتصادی و هم در عرصه فرهنگی و هم در بخش صنعت و هم در بخش کشاورزی و خدمات به حساب می آید. به نظر می رسد که حتی در حوزه های علوم پزشکی و امور بیمارستانی، آموزش و پژوهش یک دامنه بسیار بسیار گسترده ای وجود دارد که تنها با این ظرفیت سازی می توانست مورد توجه قرار گیرد.
اگر ما شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان شورای تصمیم سازی و سیاست گزاری در حوزه استراتژیک فرهنگ تلقی می کنیم، شورای عالی فضای مجازی بالاتر از شورای عالی انقلاب فرهنگی می ایستد چرا که همه عرصه ها را در بر دارد؛ هم عرصه فرهنگ و هم عرصه اقتصاد و هم عرصه سیاست. لذا دامنه کار شورای عالی فضای مجازی، هم بر می گردد به فضای دوم جمهوری اسلامی و هم منطقا از آنجا که فضای دوم بر مبنای فضای اول طراحی می شود با فضای اول هم مرتبط است. نگاه یک فضایی، نگاه راهبردی نیست. لذا شورای عالی فضای مجازی، شاید حکم باطنی و محتوایی شورای دو فضایی جمهوری اسلامی باشد و اینکه باید فضای دوم را به نوعی بر مبنای فضای اول تدبیر کند.
جایگاه شورای عالی مجازی، به عنوان سومین شورای زیر نظر رهبری - بعد از شورای امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی- در پیشبرد اهداف این حوزه را ، چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر بنده هم شورای عالی امنیت ملی و هم شورای عالی انقلاب فرهنگی، شوراهای بخشی هستند و در یک حوزه مسئولیت تصمیم سازی و سیاست گذاری دارند. اما شورای عالی فضای مجازی شورایی فرابخشی است که شامل همه بخش های کشور می شود. از این جهت می توان گفت؛ که نسبت به سایر شوراها برتری و مزیتی خاص دارد و منطقا می تواند در امر فضای مجازی به حوزه فرهنگ و امنیت نیز ورود پیدا کند.
مهمترین وظایف شورای عالی فضای مجازی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در این حوزه از لحاظ زیر ساختی و فرهنگی و ... را چه می دانید؟
وظایفی را که حکیم انقلاب اسلامی؛ حضرت آیت الله خامنه ای برای شورای عالی فضای مجازی تدبیر کرده اند، در سه سطح تعریف شده است که شامل 1) سطح زیر ساخت و فناوری های اساسی فضای مجازی 2) سطح برنامه ها و خدمات و 3) سطح محتوا می شود. طبیعتا بسیاری از افراد چنین تصور می کنند که محتوا امر تعیین کننده در حوزه ارزشی و فرهنگی جوامع است. اما به نظر بنده نه تنها محتوا قلمرو ارزشی و فرهنگی دارد بلکه سطح زیرساخت های فناوری اطلاعات و برنامه و خدمات و نهادسازی های کارکردی فضای مجازی، از ابعاد گسترده ارزشی و فرهنگی برخوردارند. باید گفت تکنولوژی فرهنگ دارد. اگر ما هر تلاشی بکنیم ولی همه منابع ما در اختیار و به اصطلاح در اخیتار میزبانی اطلاعات آمریکا و کانادا و اروپا باشد ما عملا هم تمام سرمایه مان را در بانک دیگران گذاشته ایم و هم از ذخیره اطلاعاتی و همچنین ارزش افزوده ما دیگران بهره خواهند برد و دیگر اینکه اساسا به لحاظ امنیت ملی، ممکن است در معرض خطرات جدی قرار گیریم و تمام این سرمایه در معرض چالش انحصار دیگران قرار بگیرد. فلذا زیرساخت، اهمیت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی برای ما دارد. هم به عنوان تسهیل کننده و هم به عنوان منبع انرژی اصلی که کلیه اطلاعات و رفتار فضای مجازی را در دورن خود نگه می دارد، اهمیت ارزشی پیدا می کند.
برنامه و خدمات هم کاملا پدیده فرهنگی هستند. مثلا فیس بوک بر مبنای نگاه فرهنگی و دوست گزینی و ارتباطات اجتماعی آمریکایی طراحی شده است. بنابراین هرکسی در برنامه ها و ساختار فیس بوک قرار می گیرد ناخودآگاه به عنوان یک شهروند آمریکایی عمل می کند و ناخودآگاه به عنوان کسی که در نظام رفتاری آمریکا زندگی می کند، مسیر حرکتش را تعیین می کند. اما ما در اسلام نظام دوستی متفاوتی داریم. ما بر مبنای قوانین اسلامی نظام ارتباطات اجتماعی متفاوتی داریم که ظرفیت سازی های برنامه ای بر آن مبنا باید طراحی شود. یقینا باید برنامه و خدمات ما بر مبنای ارزش های اساسی ای که در تفکر اسلامی طراحی می گردد، عملیاتی شود. لذا سطح برنامه و خدمات، متغیر وابسته ای است از نظام معرفتی اسلامی. محتوا قطعا ارتباط نزدیک تری با تفکرات اسلامی و میراث تمدن ایران دارد و کارهای زیادی در این حوزه ها باید صورت بگیرد که اگر که دوستانی که در شورای عالی و شورای های معین فضای مجازی و کمیته های کارشناسی شورای عالی فعالیت می کنند، باید به آنها توجه کنند.
با توجه به نقش محوری در حکم مقام معظم رهبری برای تشکیل شورای عالی فضای مجازی، فعالیت دستگاه های مرتبط با حوزه فضای مجازی و فناوری اطلاعات و ارتباطات، بعد از ابلاغ این حکم با قبل از این حکم، چه تفاوت هایی باید داشته باشد؟
به نظر بنده در درجه اول باید 1. همه شوراهای موازی حذف شود. باید ماموریت های شورای عالی فناوری اطلاعات، شورای عالی انفورماتیک و همه شوراهایی که به نوعی موازی با شورای عالی مجازی هستند، به شورای عالی مجازی واگذار گردد. 2. دستورات و تصمیم سازی های شورای عالی فضای مجازی باید نسبت به همه قوای سه گانه قابل تنفیذ باشد. 3. باید در حوزه تقنین نیز مشخص گردد که آیا شورای عالی فضای مجازی امکان قانونگذاری دارد و یا باید موارد مرتبط با حوزه قانون گذاری از مسیر مجلس بگذرد. همچنین در حوزه قوه قضائیه جرائم مجازی مورد توجه قرار گیرد و بر مبنای قوانین مرتبط با فضای مجازی نظام جزائی و حقوقی متناسبی شکل بگیرد. به نظر می رسد فضای دوم به موازات فضای اول دارای موضوع و مسئله است. همان طور که ما سه قوه در فضای فیزیکی داریم، سه قوه نیز به نوعی باید در فضای مجازی داشته باشیم یعنی مسائل فضای مجازی دقیقا بر می گردد به همان ساختارهایی که ما در فضای فیزیکی داریم. منتها یک نوع هماهنگی باید بین این دو موضوع بوجود بیاید به معنای آنکه موجودیت مقوله های جدید در فضای مجازی باید تعریف شود که ما از چه موجودیت های جدیدی برخوردار هستیم که متناسب با موجودیت هایی که بوجود می آید روندها و قوانین جزایی و حقوقی شکل بگیرد. باید توجه داشت که محیط مجازی از ماهیت متفاوتی در مقایسه با فضای فیزیکی برخوردار است که نظام حقوق و جزائی متفاوتی را هم اقتضاء می کند.
مجلس شورای اسلامی در جهت پیشبرد منویات مقام معظم رهبری برای تشکیل شورای عالی فضای مجازی، چه نقشی می تواند داشته باشند؟
حداقل کاری که مجلس شورای اسلامی باید انجام دهد این است که یک کمیسیون جدیدی به نام کمیسیون فضای مجازی ایجاد نماید و یا اینکه اساسا رویکرد همه کمیسیون های خود را به سمت رویکرد فضای مجازی پیش ببرد چرا که فضای مجازی به عنوان یک فرا متغیری است که در کنار همه متغیر ها قرار می گیرد. بر این مبنا همه کمیسیون ها باید از رویکرد دوفضایی برخوردار شوند.
جایگاه و ظرفیت فضای مجازی به عنوان یک رسانه در مقایسه با رسانه های سنتی مانند رادیو و تلویزیون را چگونه ارزیابی می کنید؟ و اینکه این رسانه های نوعی چه ظرفیت های جدیدی برای گسترش ارزش های انقلاب اسلامی می توانند داشته باشند؟
نامگذاری کردن فضای مجازی به عنوان یک رسانه نوین یک تعبیر غلط است. درست است که رسانه های نوین هم از ماهیت دیجیتال و عددی برخوردارند، اما فضای مجازی یک فضای کاملا فراگیری است که همه نهادهای موجود اجتماعی ما از جمله رسانه ها را در بر می گیرد و یک رابطه عام و خاص بین فضای مجازی و رسانه برقرار است. بنابراین نامگذاری کردن یک فضای عام با یک عنوان خاص، نوعی محدود کردن فضای مجازی است.
در عین حال با توجه به جهانی بودن فضای مجازی و امکان متراکم سازی داده ها، رسانه های مجازی از امکان تبدیل شدن به امپراطوری های بزرگ رسانه ای برخوردار شده اند . به طور مثال گوگل فقط در بخش خبر آن اطلاعات 3 هزار خبرگزاری بزرگ دنیا ویرایش می شود؛ این به آن معناست که دوره ای که می گفتیم آسوشیتدپرس، رویتر و... اینها جزء خبرگزاری های بزرگ جهان هستند به پایان رسیده است و امروز گوگل نیوز بزرگترین خبرگزاری جهان است. بگونه ای که آسوشیتدپرس بچه ها و جوجه های آن به حساب می آیند. بنابراین اساسا فضای مجازی فضای قدرت های کوچک نیست، فضای قدرت های بزرگ است. در مدیریت اجتماعی هم همینطور است، فضای مجازی، فضای تولیدات فراگیر است و از منطق شعبه ای فضای فیزیکی تبعیت نمی کند مثلا در نظام بانکی در فضای فیزیکی شعبه های متعدد یک ضرورت برای ایجاد دسترسی برای همه مشتریان است، ولی در فضای مجازی ایجاد خدمات بانکی فقط برای یکبار منشاء تحقق همه کار می شود و در واقع بدون صرف هزینه های سنگین در تاسیس شعبه ها، امکان دسترسی برای همه مشتریان فراهم می شود. ایجاد خدمات بانکی می تواند منجر به تعطیلی 17 هزار شعبه بانک یا حداقل محدود شدن شعبه های فیزیکی شود. اساس در منطق کار مجازی برخلاف کارهای فیزیکی دستی و میکانیکی، یک کار به منزله همه کار است و منطق کار تابع منطق شعبه ای نیست. کار مجازی از منطق کارهای بزرگ بهره مند است. منطق کار مجازی هم از مزایای مرکز بودن کار برخوردار است و هم از مزیت غیر مرکزی بودن خدمات.
اگر امروز مثلا صدا و سیمای ما با تلاش گسترده شبکه های جدیدی مثل شبکه تماشا و آی فیلم و... را تاسیس می کند، در منطق فضای مجازی در صورت وجود پهنای باند و امکان دسترسی پر سرعت برای خانوار، هیچ ضرورتی برای ایجاد این نوع شبکه ها که برنامه های قبلی را تکرار می کند، وجود ندارد. چرا که اگر پهنای باند مناسب، در اختیار صدا و سیما و یا در اختیار خانواده ها قرار دهیم، همه ظرفیت صدا و سیما، قابل جستجو است. و در معرض جستجو قرار گرفتن ظرفیت های رسانه ملی به این معناست که آن رسانه خطی که هر ساعتی یک برنامه ای را ارائه می دهد، به یک رسانه همزمانی که همه ظرفیت های آن به صورت همزمان در اختیار کاربر قرار می گیرد، تبدیل می شود. بنابراین منطق کار متفاوت است.
باید توجه داشت که کار فیزیکی فرقی نمی کند که یک کار دستی باشد و یا یک کار مکانیکی باشد، منطق آن منطق تک تولید است. یک تلاش به منزله یک تولید، یک تلاش به منزله یک توزیع، یک تلاش به منزله یک مصرف، قاعده کارهای فیزیکی است. به مجرد اینکه این کار ماهیت مجازی پیدا می کند منطق آن می شود؛ یک تلاش به منزله متمایل به بی نهایت تولید، یک تلاش به منزله متمایل به بی نهایت توزیع و یک تلاش به منزله متمایل به بی نهایت مصرف. کار مجازی از ظرفیت بهره وری و کارآمدی متمایل به بی نهایت برخوردار است.
شاید بتوان گفت که بالاترین ارزش افزوده به لحاظ اقتصادی نیز در کار مجازی است. اصلا قابل مقایسه با ارزش افزوده کار فیزیکی نیست چرا که کار فیزیکی کاری است که بستگی به میزان تولید دارد. در اینجا زمانی که شما میزان تولید را متمایل به بی نهایت می گیرید یعنی ارزش افزوده متمایل به بی نهایت است. لذا به این دلیل است که ما از تصاعدی صحبت می کنیم به نام تصاعد مجازی است. در ریاضیات یک تصاعد حسابی وجود دارد که کمیت را در 2 ضرب می کند و نوعی تضاعف دو برابر بوجود می آورد، تصاعد هندسی هم یک تصاعد نسبی است که بستگی به کمیت ها دارد. هر کمیتی را به توان خود آن می رساند. اما تصاعد مجازی هم ظرفیت های تبدیل شده را به توان متمایل به بی نهایت می رساند و هر کمیتی به توان بی نهایت مساوی بی نهایت است. یعنی ارزش افزوده این فضا، ظرفیت متمایل به بی نهایت دارد که این ظرفیت، ظرفیت بسیار عظیمی است. لذا این نهاد سازی که مقام معظم رهبری انجام دادند قابل مقایسه با هیچ یک از نهاد سازی های دوره تاریخ ایران نیست.
با توجه به خط مقدم مقابله با هجوم نرم دشمن در فضای مجازی، در حال حاضر شورای عالی مجازی در تقویت فعالان دغدغه مند به عنوان یک عقبه سرمایه ای - چه به صورت انفرادی و یا در قالب شرکت ها و موسسات- چه فعالیت هایی را باید انجام دهد؟
بر مبنای سخنانی که مطرح شد، با توجه به منطق فضای مجازی، قائدتا منطق جنگ هم عوض می شود. جنگ مبتنی بر نیروهای فیزیکی و ابزارآلات فیزیکی است - که همچنان در جهان اهمیت دارد و جدی است و ما همچنان نیازمند به تسهیلات دفاعی و هجومی نسبت به تهدیدهای کشور های متجاوز هستیم- اما محیط مجازی یک قدرتی را بوجود آورده است که این قدرت، قدرت نرم افزارها و سخت افزارهای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است. این تکنولوژی بسیاری از کارهایی را که به ظاهر معمولی تلقی می شود، انجام می دهد و جمعیت جهان را درگیر خودش می کند. اساسا قدرت مقوله ای است که با تکثیر ارتباط معناداری دارد. یعنی کسی را قدرتمند می دانند که بتواند اراده خود را در سطح جهانی تکثیر کند و بتواند جامعه جهانی متکثر را تابع منطق قدرت و اراده خود قرار دهد. اگر امروز یک میلیارد جمعیت دنیا در فیس بوک عضو می شود، این عضویت در یک نظام قدرت است. اگر امروز 95 درصد جستجوی اطلاعات در جستجوگرهای آمریکا صورت می گیرد و این اطلاعات از مسیر آنها عبور می کند، این به معنای یک سلطه قدرت نرم در این محیط است. چرا که گوگلی که هر یک ساعت یک ترا بایت اطلاعات را ویرایش می کند، در بازخوانی اطلاعات الگوریتم خودش را دارد. و ما از الگوریتم گوگل و جستجوگرهای گوگل اطلاع نداریم! در بازخوانی اطلاعات، آنها را آنگونه که می خواهد در اختیار ما قرار می دهد. ضمن اینکه جالب است؛ اگر کسی بیاید و زمین های ما را مالک شود ما احساس تجاوز می کنیم! حس تجاوز به حریم جغرافیایی و سیاسی کشورمان داریم! اما اگر کسی اطلاعات ما را بدون اجازه ما ببرد و ویرایش کند و بگذارد در منابع خودش، چنین حسی وجود ندارد! همین اطلاعاتی را که بنده تولید کردم در فضای مجازی یک ساعت بعد توسط ویرایشگر های گوگل برای آن یک مالکیت مجازی بوجود می آید. هیچ قانونی هم در این زمینه وجود نداردکه محدودیتی ایجاد کند. و یکی از کشورهایی هم که همیشه از قوانین جهانی در مورد اینترنت فرار می کند، آمریکا است و با تصور آنکه خودش را مالک اینترنت می داند، لزومی نمی بیند که مدیریت اینترنت را با کسی به اشتراک بگذارد! و لذا در فضای مجازی مدیریت تک قطبی همواره در اختیار آمریکاییهاست. بنابراین این جنگ، جنگ بسیار جدی ای است و این سلطه، سلطه بسیار فراگیری و این استعمار به عنوان استعمار سوم، استعمار بسیار فراگیر و جدی تری از استعمار اول و دوم است. در کتاب "استعمار مجازی آمریکا" تلاش کردم که این مفهوم را تحلیل کنم که دوره استعمار اول که استعمار فیزیکی بود، دیگر امکانپذیر نیست و استعمار دوم هم که استعمار فرهنگی است، در جامعه فکری مورد چالش گسترده قرار گرفته است. ولی استعمار مجازی، مسیر جدیدی است که توسط آمریکا در مسیر زندگی روزمره جهان "ریل گذاری" شده است.
بنابراین منطق جنگ در فضای مجازی، بر مبنای کار مجازی، زمان مجازی، انرژی مجازی و محیط مجازی است که بنده این چهار رکن را از بحث های جدی می دانم که در فضای مجازی، قدرت نرم بر آن مبنا تعریف می شود. در محیط مجازی قدرت های کوچک اساسا جایگاهی ندارند. اینکه شما هزار تا وب سایت در ایران درست کنید؛ 50 هزار تا وب سایت ضعیف درست کنیم، هیچ مشکلی را حل نمی کند. فضای مجازی، فضای قدرت های بزرگ است و ما در طراحی فضای مجازی ایران، باید در تدبیر ایجاد قدرت های بزرگ مجازی باشیم. ما باید دولت یکپارچه مجازی را در فضای مجازی ایجاد کنیم. ما باید نهادهای یکپارچه فرهنگی را بتوانیم در فضای مجازی طراحی کنیم. باید بتوانیم خدمات علمی یکپارچه مجازی را در فضای مجازی طراحی کنیم. و در اینجا تفکر بخش بخش کردن و تک نگاهی بدون توجه به استانداردها و تناسب های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جایگاهی ندارد.