احتراق بیت فاطمه (س)؛ حقیقت یا افسانه؟/ ماجرای حمله به خانه از زبان زهرای اطهر
فاطمیه؛ طلوع صبح غدیر - 5؛
حضرت زهرا (س) می‌فرماید: پس پشت در خانه ما هیزم جمع کردند و آتش آوردند، من دو لنگه در را گرفتم و ...
تعداد نظرات: ۴
اهل دل
-
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
مادرم فاطمه يکبار دگر بيمار است

او خودش گفت که از قاتل خود بيزار است

رد خونِ به روي پيرهنش اي عالم

يادگاري ز نوک ميخ در و مسمار است

گريه دار است بگويم به شما ، لطمه زنان

مادر عالميان بين در و ديوار است

لطمه زن، گريه بکن چون که دگر مادر ما

هر شب از درد کمر،تا به سحر، بيدار است

سينه ي فاطمه گرديد دگر خرد و خمير

دنده ي فاطمه با خاک زمين هموار است

صورت مادر و پهلو و دو تا دستانش

جلوه گاه اثر صحنه ي هر آزار است

بگذاريد گريزم به رقيه باشد

تو ببين پاي رقيه ز جفا بر خار است

دزد شامي شده مبهوت سر و معجرشان

زجر هم در زدن دخت حسين پاکار است
اهل دل
-
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
طبق عادت جبرئيل از آسمان آمد ولي

ناگهان با اتفاقي شعله ور برخورد کرد



اتفاقي که غرور همسري را خرد کرد

اتفاقي که در آن مادر به در برخورد کرد



گردش لولاي در سمت حياط خانه بود

سمت مادر چرخ خورد و با پسر برخورد کرد



او حواسش به علي و بچه هايش بود که

ميخ با پهلوي زهرا بي خبر برخورد کرد
اهل دل
-
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
خيلي عالي بود خدا خيرتون بده

بسيار نکات ظريف آموزنده داشت
خيلي بهره بردم
يس
-
۲۱:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۳
يک جمله بود ذکر لب حضرت زهرا
من مات علي حب علي مات شهيدا
ارسال نظرات
captcha