به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ مقام معظم رهبری در سالهای اخیر تاکیدات زیادی روی مساله زنان و خانواده داشتهاند. ایشان در خراسان رضوی هم در ذیل مفهوم سبک زندگی به مساله زن نیز اشاره داشتند و فرمودند ما باید مشخص نماییم که چه کنیم کرامت و عزت و خانوادگی زن محفوظ بماند و در عین حال، فعالیتهای اجتماعی خود را نیز انجام دهد و مجبور نباشد یکی از اینها را انتخاب کند. برای بررسی ابعاد مختلف این مطالبه رهبر انقلاب میزگردی را با حضور دکتر شهلا باقری، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم) و مشاور وزیر اسبق کار و رفاه اجتماعی و خانم فاطمه ریحانی، مدرس حوزههای علمیه تهران ترتیب دادیم که مشروح آن را پیش رو دارید.
«خبرگزاری دانشجو» - از نظر اسلام کرامت و عزت زن به چه معناست؟
ریحانی: قرآن کریم در آیهای در خصوص کرامت میفرماید: «و لقد کرمنا بنی آدم...». بر اساس این آیه یکی از حقوق طبیعی انسانها حق کرامت است که خداوند این حق را به انسان داده و مقام خلیفهاللهی را به انسان اعطا کرده و میفرماید من انسان را روی زمین خلیفهالله قرار دادم که این خلیفهاللهی قوه و اعتبار خود را از بحث کرامت میگیرد.
هر انسانی به علت این که زنده است و حق حیات دارد دارای کرامت است و در واقع، کرامت در همین حق حیات او نهفته است. پس ما نمیتوانیم عزت زن را از کرامت انسانی او جدا کنیم؛ چون کرامت، ذاتی انسانهاست و زن از آنجا انسان است حق کرامت دارد. این تعریفی است که قرآن از کرامت ارائه میدهد و بر همین اساس است که شهید مطهری میفرمایند استعدادهایی که هر انسانی دارد سندی برای حق طبیعی اوست.
مقام بندگی انسان برای او ایجاد کرامت میکند
باقری: اگر بخواهیم از دیدگاه اسلام کرامت زن را مطرح کنیم اول از دیدگاه انسانیت باید به این مساله بپردازیم که انسان جانشین خدا روی زمین است و مقام بندگی انسان برای او کرامت و ارزش ایجاد میکند. وقتی جنسیت انسان را مدنظر قرار دهیم باید ببینیم که خداوند از بنده خود در مقام بندگی چه چیزی خواسته و چه وظیفهای را بر عهده او گذاشته است. مبنای مقام بندگی زن در خانواده است. بنابراین، کرامت و عزت زن همان مقام بندگی خدا و وظایف و نقشهایی است که خداوند برای او در نظر گرفته است.
باید در نظر داشت که شالوده نظام اجتماعی بر اساس تقسیم کار اجتماعی است. بنابراین، تقسیم کار در ذات چرخش نظام اجتماعی وجود دارد که بخشی از آن هم تقسیم کار جنسی است و به جهت ابعاد فیزیولوژیکی که خداوند در وجود زن قرار داده است میطلبد که ما حدی از تقسیم کار را فارغ از افراط و تفریطها بپذیریم. بنابراین وقتی که در این جایگاه زن دستورات خدا را مبنا قرار میدهد، کرامت زن در خانواده به او تعلق میگیرد و براساس وظایفی که خداوند برای زن تعریف کرده است کرامت او تعریف میشود.
موانعی که کرامت زن را با چالش مواجه میکنند
«خبرگزاری دانشجو» - چه موانعی وجود دارد که ممکن است تحقق کرامت زن را در خانواده یا جامعه با چالش مواجه کند؟
باقری: دو دسته مانع وجود دارد. یک دسته موانع نظری است که ما در جامعهشناسی به آنها میگوییم موانع فرهنگی یا همان اندیشهها و نگرشهایی که اجازه نمیدهند زن با معیارهای اسلامی ارزیابی شود. یعنی جایی باقی نمیگذارند که کرامت زن با بندگی خدا ارزیابی شود. پس همیشه اندیشهها و رسوبات فرهنگی وجود دارد که با این زمینه مبارزه میکنند.
دسته دیگر موانع، موانع عملی هستند. یعنی صرفنظر از این که فرد آن اندیشه را پذیرفته یا خیر در جهت مبارزه عملی با کسانی که میخواهند رفتارهای بندگی را در مقام عمل پیاده کنند بر میآید. اگر با رفتارهای مبتنی بر بندگی مبارزه شود یا این زمینه رفتاری سرکوب شود یا اصلا نگذارند کار به جایی برسد که این زمینهها فراهم شود موانع عملی است. مثلا قوانینی وجود دارند که مجموعه رفتارها به بندگی زن منجر شوند ولی نگذارند این ابعاد اجرا شود.
برخی این نگرشها را قبول دارند اما در مقام عمل انجام این ایدهها برای آنها سخت است. در قرآن علت این سختی ضعف ایمان ذکر شده است. وقتی ایمان انسان عمق نداشته باشد یا با منافعی گره خورده باشد یا این اتفاق میافتد. پس هم مشکلات نظری و هم مشکلات عملی در این زمینه وجود دارد.
گاهی زنان مانع تحقق کرامت خود میشوند
ریحانی: من این موانع را در ابتدا از طرف خود زنان میدانم. اگر زنان به خود باوری رسیده باشند و بدانند در چه قالبی کرامت آنها حفظ میشود سعی میکنند برای حفظ کرامت خود موانع عملی و نظری موجود را برطرف کنند.
در بحث عمل، به فراخور زمان و مکان، دیدگاه سنتی ما شکل میگیرد. در هر زمان و مکانی کسانی هستند که نگاه سنتی آنها بر نگاه دینی غالب میشود در صورتی که کرامت دینی در قالب دینی مطرح میشود. یعنی انسان محبوب دین است و دین محبوب انسان است.
اگر زن به این خودباوری رسیده باشد سعی میکند کرامت خود را حفظ کند و هر چیزی را که با عبودیت او ناسازگار است به طریق درست و منطقی از سر راه خود بردارد. گاهی ممکن است ما در طریق رشد خود به لحاظ نظری یا عملی موانعی داشته باشیم و در بحث تبیین و علتیابی دچار مشکل شویم. در نتیجه، راهکارهای ما نیز غلط از آب در میآید. پس اگر در وهله اول بینش صحیح در انسانها بوجود آید این موانع به تدریج از بین میرود. این مساله هم نیاز به فرهنگسازی و بالا بردن دانایی انسانهای جامعه دارد.
«خبرگزاری دانشجو» - نقش سایر عوامل را در تحقق کرامت زن چه میدانید؟ مثلا ممکن است در جامعه قوانینی وجود داشته باشد که موجب شود این تحقق کرامت زن با چالش مواجه شود یا رسوم و عاداتی که در جامعه وجود دارد.
ریحانی: منشأ قوانین ما یا الهی هستند یا بشری. در بحث قوانین الهی باید گفت که قطعا برداشتهای ما از این قوانین دچار مشکل است و این قوانین اشکالی ندارند. اما قوانین بشری نیاز به بازخوانی دارند و اگر در اینجا شناخت درستی وجود داشته باشد و اطلاعات درستی برای اصلاح این قوانین به لحاظ نرم افزاری در دسترس باشد و هر چقدر آسیبشناسی و تبیین صحیحتری انجام دهیم اصلاح قوانین، بهتر و موثرتر انجام میشود.
تبیین درست مساله منجر به نتیجهگیری درست میشود
البته، گاهی این اصلاح قوانین صورت میگیرد ولی نتیجه کار تفاوت چندانی ندارد. مثل کاری که برای جلوگیری از بالا رفتن آمار طلاق انجام دادیم، قوانین اصلاح شد ولی نه تنها طلاق کاهش پیدا نکرد بلکه نتیجه معکوس شد. ما باید در ابتدای کار، مساله را به شکل صحیحی تبیین کنیم و ارزیابی درستی از مساله مورد نظر داشته باشیم تا بتوانیم قوانین صحیحی تدوین نماییم.
«خبرگزاری دانشجو» - شما خلأهای قانونی را سراغ دارید که باعث تنزل جایگاه زن شده باشد؟
باقری: اسناد بالا دستی ما بعد از انقلاب خوب تنظیم شدهاند. نگاه قانون اساسی، اصول سیاستهای فرهنگی و سیاستهای مربوط به زنان در سطح کلان مبتنی بر تنزل نیست. مشکل اصلی ما در این زمینه این است که این سیاستها تبدیل به راهکارهای عملیاتی نشده یعنی به حوزه اجرا نزدیک نشده است. این کار دست سیاستگذار نیست، کار دستگاههای اجرایی است که ما در این زمینه خلأ اساسی داریم و نتوانستهایم سیاستهای کلان خوب را به راهبردهای اجرایی نزدیک کنیم.
«خبرگزاری دانشجو» - نقش عرف یا سنت را در این مساله چه میدانید؟
باقری: عرفی که ما در جامعهشناسی به آن میگوییم هنجارها یا ارزشهای اجتماعی، در هر جامعهای نقش اساسی ایفا میکنند. من فکر نمیکنم در صورتی که بر مبنای آن سیاستهای کلان حرکت کنیم مخالفت و مانعی جدی برای ما بوجود آید، مگر این که از ناحیه خود خانمها و طیفی از آقایان دچار مشکل شویم.
نقش مردان در تحقق کرامت زن
وقتی ما در مورد راهکارهای تحقق کرامت زن صحبت میکنیم نباید فکر کنیم که موانع ما الزاما از طرف آقایان است. البته، تا حدودی این مساله صادق است چون آقایان گاهی برداشتهای غلطی دارند و این برداشتهای غلط به این دلیل است که آنها در جایگاه یک زن نیستند و مشکلات زنان را تشخیص نمیدهند. اما الزاما این گونه نیست که همه مشکلات از ناحیه مردان باشد.
مثلا وقتی که شما یک پزشک زن را به یک بیمار زن یا یک استاد زن را در مقام راهنمایی پایاننامه به یک دانشجو معرفی میکنید، میبینید چه اتفاقی میافتد و چه مقاومتهایی صورت میگیرد. صرفنظر از برخی از خانمها که به این درک روشن رسیدهاند و میگویند ما با خانمها راحتتر هستیم و حتی اگر فرصت برای خانمها وجود ندارد ما باید با مراجعه به آنها این فرصت را ایجاد کنیم و به جنس خودمان فرصت بدهیم، اکثر افراد به زنان اعتماد نمیکنند. این نگرشها جزو آفتهاست و باید تغییر کنند.
خانمها باید در حل مشکلات خود پیش قدم شوند
اگر بخواهیم این مطالبه رهبر انقلاب را محقق نماییم سه دسته ابزارها و راهکارها به کمک ما میآیند: راهکارهای فردی، راهکارهای جمعی و راهکارهای نهادی یا نظامیافته. در بخش فردی ما باید ببینیم چقدر حاضریم به یک خانم در تقویت نقشهای خانوادگی او کمک کنیم؟ آیت الله جوادی آملی میفرمایند خانمها باید همه کارهایشان را - از حیث اداره اجتماعیشان - خودشان انجام دهند. یعنی اگر یک دانشگاه زنانه وجود دارد خانمها خودشان باید آن دانشگاه را اداره کنند. اما آیا این مساله محقق شده است؟
ریحانی: اگر بحث حجاب است خود زنان باید راهکارها را ارائه دهند نه این که آقایان راهکار ارائه دهند و در مقام اجرا هم مشکل وجود داشته باشد و از آن طرف هم تذکرات و تقابل بوجود بیاید و خانمها بگویند چرا به این شکل با ما برخورد میکنید.
اگر خانمها پیش قدم شوند اعتراضها کمتر میشود. از سوی دیگر، وقتی شما همجنس اطرافیانتان هستید انتقال حس راحتتر انجام میگیرد از این جهت که تشابهی در حواس آدمها و نوع مشکلات آنها وجود دارد و وقتی که سطح درک مشکل بالا رود راهکاری که شما ارائه میدهید عملیتر و دقیقتر خواهد بود نسبت به کسی که حس شما را ندارد و میخواهد راهکار ارائه دهد و مجری طرح باشد.
نقش نهادهای سیاستگذاری و حاکمیتی در تحقق کرامت زن
باقری: مرحله بعدی مرحله جمعی است. به هر حال، انسان اجتماعی است و زندگی اجتماعی دارد و برای این که فرد بتواند به این درجه از رشد یافتگی برسد گروههای اجتماعی باید به داد این فرد برسند. گروههای دولتی یا غیر دولتی باید وجود داشته باشند که در مواقع بحران به افراد مشاوره بدهند و به آنها کمک کنند.
بخش نهادی یا نظامیافته کار حکومت و دستگاه حاکمه است که به نظام قانونگذاری، سیاستگذاری و برنامهریزی بر میگردد. اگر این سه با هم هماهنگ شوند و چرخ دندههای آنها بر روی هم بچرخد شما میتوانید ببینید که گردش کار در حوزه زنان و خانواده به خوبی انجام میشود ولی اگر این سه مشکل داشته باشند یا هر یک برای خود سازی جداگانه بزنند شما نمیتوانید یک جامعه نظام یافته یا یک امر به سامانی را در حوزه زن و خانواده داشته باشید.
مثل این که شما دستگاههای متعددی دارید اما دستگاه سیاستگذار، به جای سیاستگذاری، برنامهریزی و دستگاه اجرایی سیاستگذاری کند. مسایل اجرایی با مسایل حوزه سیاستگذاری بسیار متفاوت است. موقعیت شما که بالا نشستهاید با کسی که در خط مقدم قرار دارد و با مردم رو در رو است و مسایل را درک میکند بسیار متفاوت است.
در حوزه زنان هم همین مشکل وجود دارد و گاهی اوقات دستگاههای سیاستگذار وارد دستگاههای اجرایی میشوند و دستگاههای اجرایی نمیتوانند کار اجرایی کنند و کار سیاست گذاری میکنند. ما قوانین و سیاستهای خوبی هم داریم ولی متاسفانه به اجرا در نمیآیند.
«خبرگزاری دانشجو» - مقام معظم رهبری هم در قسمتی از فرمایشات خود اشاره کردهاند که ما برنامههای خوبی تدوین میکنیم و حرفهای خوبی میزنیم اما این حرفها به مرحله اجرا در نمیآیند. به نظر شما چه مشکلی وجود دارد که باعث میشود حرفهای خوب عملیاتی نشوند؟
باقری: ما مدیر خوب نداریم. مدیریت کلان ما خوب است ولی مدیریت حوزههای میانی و خرد ما دچار اشکال است.
ریحانی: عدم مدیریت قوی و از طرف دیگر، فقدان حس خودباوری و مسئولیتپذیری در کسانی که مجری برنامهها هستند باعث میشود که عملا کارها رها شود و بعد هم مساله را با عناوین مختلف توجیه میکنیم. سطوح پایینی مشکل را به بالا نسبت میدهند و سطوح بالایی ایراد کار را از سطوح پایینی میدانند.
لزوم توجه به مسایل بومی در سیاستگذاریهای کلان
مساله دیگر این است که ما نیامدهایم مشکلات را با توجه به هر منطقه جغرافیایی خاص به صورت بومی حل کنیم. سیاستگذاریهای کلان انجام میشود ولی شرایط بومی هر منطقه لحاظ نمیگردد. مثلا یک برنامه فرهنگی برای دانشگاهها نوشته میشود و این برنامه از دانشگاه تهران تا دانشگاه زابل را در بر میگیرد. ما توجه نکردهایم که آیا واقعا مشکل فرهنگی دانشگاه زابل از جنس مشکل فرهنگی تهران است یا خیر. وقتی نسخهای که این جا نوشتهاید را برای آنها میفرستید دردی از دانشجو دوا نمیشود چون جنس مشکل آنها یکی نیست.
در سیاستگذاریها باید به مساله بومی شدن توجه داشته باشیم. یعنی این که هر منطقهای مشکلات خاص خود را در کنار مشکلات کلان رصد کند و ما بیاییم به جزء برسیم. بسیاری از اوقات طرحهای کلان وقتی جزئی میشوند و قرار است این جزئیات ما را به نتیجه نزدیک کنند رها میشوند. چون بسیاری از مواقع ما شرایط بومی آن منطقه خاص را ندیدهایم.
باقری: الان دختران ما از اقصی نقاط کشور وارد دانشگاههای مراکز استانها میشوند. جدا شدن اینها از بافت خانواده جدا میشوند و عدم تماس به موقع با خانواده برای آنها مشکلات عاطفی به وجود میآورد. چند سالی است وزیر علوم این بحث را مطرح کرده که دخترها در منطقه بومی خود درس بخوانند ولی این طرح نتوانسته خیلی محقق شود.
البته، این بومیسازی باید در عین حالی باشد که نمیخواهیم سطح علمی آنها لطمه بخورد، مثلا پیشنهادی که در این زمینه میشود این است که شعبهای از دانشگاههای معتبر را به مراکز استانها و شهرستانها ببرید. چطور دانشگاه تهران در کیش شعبه دارد اما در سیستان و بلوچستان نمیتواند داشته باشد؟
چرا دختران شهرهای کوچک تمایل بیشتری به تحصیل در کلانشهرها دارند؟
«خبرگزاری دانشجو» - با توجه به تجربهای که خودم در دانشگاه داشتم و ارتباطم با دوستانی که از شهرستان میآیند میبینم که عدهای از دختران تمایل چندانی ندارند که در شهر خود درس بخوانند و دوست دارند با آمدن به دانشگاههای تهران وارد یک محیط بازتر شوند.
باقری: باید ریشه این مساله را بررسی کرد که چرا چنین تمایلی در میان دختران وجود دارد. میتواند دلیلش این باشد که شاید یک دختر از نظر علمی میترسد و میگوید من بچه با استعدادی بودم و چرا حالا باید در شهر خودم درس بخوانم که سطح علمی پایینی دارد. خب، او در اینجا حق دارد چون این که عدالت آموزشی نیست. شما باید به استعدادها نمره برابر و امکانات برابر دهید.
یک نگرانی هم این است که فضایی که آنها را احاطه کرده فضایی سنتی است و امکان آشنایی با افکار جدید و شیوههای جدید زندگی برای آنها وجود ندارد. یک دلیل دیگر هم شاید بحث ازدواج باشد. چون به هر حال دانشگاهها محلی برای آشنایی هستند. مثلا زنی که درس خوانده نمیتواند با مردی که بسیار سنتی است ازدواج کند و ترجیح میدهد با یک مرد روشنفکرتر ازدواج کند. حالا این دختر کجا باید با این مرد آشنا شود؟ شما شرعا و قانونا نمیتوانید بگویید از شهر خود خارج نشوید، بلکه باید این زمینهها و نیازها برطرف شود.
مثال دیگری در رابطه با مهریه میزنم. ما دیدیم آقایان در زندان هستند و راهکاری ارائه دادیم که مهریه بالای 110 سکه زندان نداشته باشد حالا شما فکر میکنید این قضیه تبعات دیگری ندارد؟ مطمئن باشید مردم در درازمدت مهریهها را روی مستغلات متمرکز میکنند. چون شما به ریشه این مساله که عدم تضمین و عدم اطمینان به فرد مقابل است فکر نکردهاید.
زنان به مهریه بعنوان یک وثیقه نگاه میکنند
زن بعنوان وثیقه به مهریه نگاه میکند و میخواهد به وسیله مهریه همسر خود را حفظ کند. شما ببینید که یک خانم مطلقه چه جایگاهی میتواند در جامعه داشته باشد چون مارک مطلقه بودن به او میخورد ولو این که 17 ساله باشد. زن به مهریه این گونه نگاه میکند که اگر روزی جدایی اتفاق افتاد به دلیل شرایط مالی دچار مساله خود فروشی نشوم و بتوانم به وسیله مهریه منزلی تهیه و در آن زندگی کنم.
ما کجا آمده ایم ریشههای بالا رفتن مهریه را بررسی کنیم؟ البته من نمیگویم بالا رفتن مهریه خوب است و باید توجه داشته باشیم که یک سری از مهریههای بالا ناشی از چشم و همچشمیهاست. وقتی شما ریشهها را بررسی کردید و برای رفع مشکلات فکر کردید میتوانید راه حل اصولی ارائه دهید.
باید قوانینی تصویب شود که تضمین را برای دخترها بیشتر کند. از طرف دیگر، زن که الزاما نباید شاغل باشد و بار معیشت به عهده مرد است حالا اگر این مرد به هر دلیل زن را ترک کرد این زنی که الان نمیتواند کار پیدا کند با چند بچه باید چه کار کند؟ آیا ما فکری برای این گریزگاهها کردهایم و برای آن برنامه ریزی نمودهایم؟
ریحانی: مهریه ابزار تضمین زندگی نیست و قانونی که باید از پرداخت مهریه حمایت کند اجرایی نشده است. درست است که دختران ما وقتی میخواهند ازدواج کنند نیاز به تضمین و امنیت روانی دارند ولی امنیت روانی توسط مهریه اتفاق نمیافتد.
مهریه عطیهای است که بعنوان پیشکشی از طرف مرد به زن باید پرداخت شود. مهریه از «صَدُقه» میآید یعنی با تمام صداقت در بیان باید همراه باشد. مطالبه امنیت روانی یک دختر برای ورود به یک زندگی مطالبه به حقی است اما آیا مهریه ابزار مناسبی برای تامین این امنیت روانی است یا این که باید در قانونی ماده تصویب شود که آن امنیت از طریق دیگری ایجاد شود.
نظام تضمین اجتماعی خانواده در جامعه ما دچار ضعف است
باقری: نظام تضمین اجتماعی را برای خانواده باید بیشتر کرد و نباید بگذاریم که مهریه مستمسکی برای امنیت اجتماعی و تضمین اجتماعی شود. بسیار پیش آمده که مرد به قدری زن را عاصی کرده که زن از مهریه خود گذشته است. برخی از مردان با کتک زدن، بد اخلاقی و آبروی زن را در معرض خطر قرار دادن او را وادارد به گذشتن از مهریه خود میکنند. حتی گاهی زنان فرصت شکایت به مراجع قضایی را پیدا نمیکنند و جان و آبروی آنها در خطر است.
پس نظام تضمین اجتماعی خانواده در جامعه ما دچار ضعف زیادی است و در این زمینه خلأ داریم. از قبل از ازدواج که باید مشاورههایی به افراد داده شود ما دچار مشکل هستیم تا زمانی که ازدواج انجام میشود. قبل از ازدواج دختر و پسر باید با آمادگی وارد زندگی مشترک شوند و ما نباید اجازه دهیم تا مشکلی پیش بیاید و بعد به آن فکر کنیم بلکه باید از قبل برای این مساله برنامهریزی داشته باشیم.
حین ازدواج و در جریان زندگی خانوادگی هم باید این آموزشها و مشاورهها وجود داشته باشد تا فرد به اندازهای احساس اطمینان کند که احتیاجی به تضمین مهریه نداشته باشد. او باید بداند در هر مرحله جایی هست که به او کمک میکند و قضاوتهای عادلانه در مورد او انجام میشود. الان پیدا کردن یک مشاور خوب بسیار دردسر دارد و هزینههای این مشاورهها هم بسیار بالاست و هر کسی نمیتواند از عهده این مشاورهها بر بیاید. اینها ضعفهایی است که باید برطرف شود.
دختران باید خود را توانمند کنند
ریحانی: مشکل فرهنگی که در این جا وجود دارد مشکل تربیتی ماست یعنی ما باید قابلیتهای دختران خود را بالا ببریم تا این قابلیتها جای این هراس را بگیرد. معمولا تیپ شخصیتی بسیاری از دخترها این گونه است که پس از ازدواج بسیار وابسته میشوند. از آن طرف هم خدا نکند که تیپ شخصیتی مردی که با این دختر ازدواج میکند تیپ شخصیتی سلطهگری باشد.
دختری که وابسته است احساس میکند اگر روزی این مرد او را کنار بگذارد دنیا به انتها میرسد اما اگر این دختر به گونهای تربیت شود که توانمندیها و قابلیتهای بالایی داشته باشد هراس او در زندگی کاهش پیدا میکند. اگر دختر قابلیتها و توانمندیهای لازم را داشته باشد دیگر نیازی ندارد که هراس خود را با مهریه برطرف کند. دختر باید به مهریه به چشم یک عطیه یا پیشکش نگاه کند و پسر هم در پروسه تربیت به گونهای بار بیاید که به مهریه به عنوان دِین نگاه کند. به این ترتیب پسر هم زیر بار مهریههای غیر منطقی نمیرود.
ادامه دارد...