گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - مریم رجبوندی؛ در سالهای اخیر با گسترش آپارتماننشینی در شهرهای بزرگ و سرایت این مساله به شهرهای کوچک، تغییراتی در سبک زندگی خانوادهها ایجاد شده است. به گونهای که سبک زندگی فعلی ما تفاوتهای بسیار زیادی با سبک زندگی نسلهای گذشته که ساکن خانههای ویلایی بودند پیدا کرده است. در همین رابطه گفتوگویی داشتیم با دکتر مهدی حمزهنژاد عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت و معاون اجرایی قطب علمی معماری اسلامی این دانشگاه که مشروح این گفتوگو را پیش رو دارید.
«خبرگزاری دانشجو»- براساس آمار، 70 درصد جمعیت کشور ما در آپارتمان زندگی میکنند. در شهر تهران تعداد آپارتمانها نسبت به خانههای ویلایی بسیار بیشتر است و در شهرستانها هم با ورود مسکن مهر شمار خانههای آپارتمانی در حال افزایش است. علت اصلی گرایش مردم و تمایل نهادهای اجرایی در ترویج آپارتماننشینی چیست و نقش دولت را در این مساله چگونه ارزیابی میکنید؟
حمزهنژاد: بعد از این که دولت شروع به توسعه مسکن مهر کرد دانشگاهها و نهادهای علمی هشدارهایی را به ریاست جمهوری و نهاد رهبری دادند، مبنی بر این که الگوی خانه ایرانی با این وضعیت مسکن مهر دچار غفلت میشود. البته، رییس جمهور ابتدا شعار مسکن مهر را مطرح کردند، اما شعار دوم ایشان در سال دوم این بود که: «هر ایرانی، یک خانه ویلایی».
دولت این مساله را مطرح کرد که به دنبال این است که برای هر خانواده ایرانی یک خانه ویلایی فراهم کند. خانه ویلایی یعنی خانهای که حیاط، تعدادی اتاق و یک یا دو طبقه با مهمانخانه داشته و مستقل باشد. این به معنای توسعه افقی شهر است، یعنی زمین وسیع شده و گسترش ارضی شهر تهران محدود به کمربند سبز امروزی نشود و اجازه توسعه داشته باشد.
آپارتمانهای مسکن مهر با نگاه حل بحران ساخته شدند
این کار تمهیداتی میخواهد که طرحریزی این تمهیدات اجرایی، کار سختی است و از طرفی مسکن مهر آپارتمانی سریعتر از آن پیش رفت؛ چون بودجه در آنجا سریعتر جواب میدهد و نیاز ضروری مردم را مرتفع میکند، زیرا جوانان میخواهند زود تشکیل خانواده دهند و آپارتمانهای مسکن مهر این بحران بی مسکنی را سریعتر حل میکنند.
از طرفی هم، باید محدودیتهای دولت را در نظر بگیریم، چون براساس اضطرارها ممکن است مجبور باشند این کار را انجام دهند، اما توسعه با الگوی مسکن مهر آپارتمانی باید محدود شود، نه این که اصلیترین گزینه توسعه خانه ایرانی باشد. ما باید سیاست زمین و توسعه استفاده از عرصههای گسترده شهری را به جای عرصههای متمرکز و متراکم در پیش بگیریم.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما خانههای آپارتمانی و ویلایی چه تفاوتی با هم دارند و مزایا و معایب هر یک چگونه است؟
حمزهنژاد: این دو نوع مسکن تفاوتهای بنیادینی با هم دارند. مسکن آپارتمانی در سنت ما خیلی محدود بوده است، البته نمیگویم کاملا وجود نداشته چون ممکن بوده در یک خانه چند خانوار با هم زندگی کنند. شکل جدید آپارتماننشینی شکل بهبود یافته آن مسکنهای قدیمی است چون آن سیستم توسعه نیافته و معیوب بود.
در گذشته، اگر کسی پول داشت یک خانه بزرگ میساخت و مضطر هم که میشد از هر گوشه آن خانه به شکل مطلوب خود استفاده میکرد. در خانههای اشرافی هم، پسر خانه که ازدواج میکرد یک گوشه خانه به او تعلق میگرفت و عروسها کنار هم زندگی میکردند و چند خانوار در یک خانه بودند. آپارتمانهای امروزی هم قصد دارند یک شکل دیگر از همان زندگی چند خانواری را با الگوهای متفاوتی به نمایش بگذارند.
خانههای عمودی در مقابل خانههای افقی
امروزه چون زمین کم است دیگر نمیتوان الگوهای خانهسازی افقی را پیگیری کرد، بلکه خانهها عمودی شدهاند و چند خانوار به این شکل زندگی میکنند. این مساله یک نوع اقتصاد محوری است، چون وقتی شرایط اضطرار فراگیر شود و افراد زیادی در شرایط اضطرار قرار بگیرند اقتصاد عامل تعیینکننده میگردد و وضعیت طوری میشود که همه، خانه را با پول آن میسنجند و کسی توجه چندانی به مساله فرهنگی خانه ندارد، مگر این که شرایط مالی او این اجازه را بدهد.
از بعد طبیعت باید گفت که در خانه ویلایی شما در پیوند با طبیعت هستید و با آسمان، زمین، آفتاب، گیاه، برف و باران ارتباط دارید، چون در این خانهها بالکن و حیاط وجود دارد. این زندگی با طبیعت نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارد که اگر آن را حذف کنید ممکن است معنا از زندگی گرفته شود. این در حالی است که زندگی آپارتمانی آسمان و دید ندارد، چون پنجرهها مزاحم دیگران میشود و به همین دلیل بسته میشود. بالکن آن هم بدون استفاده است، چون اشراف دارد.
بعد اجتماعی تفاوت این دو نوع مسکن این است که در خانه ویلایی شما یک خانواده مستقل هستید و با اعضای خانواده خود زندگی میکنید که این باعث حفظ همگونی اجتماعی میشود. در حالی که در آپارتمانها مجموعهای از خانوادهها با فرهنگهای مختلف در ارتباط نزدیک با هم قرار میگیرند که یک لایه سی سانتی یا حتی بیست سانتی دیوارها و سقفها را از هم جدا میکند.
این خانوارها رفت و آمدهایی دارند که ممکن است با فرهنگ هم تناسب نداشته نباشد. مثلا نوع غذا خوردن متفاوت است یا این که یکی پر رفت و آمد و پر معاشرت است، اما دیگری رفت و آمدی ندارد یا لباس پوشیدن یکی با لباس پوشیدن دیگری سازگار نیست که این مساله به آمیختگی نه چندان خوب منجر میشود.
سبک زندگیهای مختلف در آپارتمانها ایجاد تضاد میکند
در گذشته که چند خانوار در یک خانه زندگی میکردند یک سنت یک دست کننده و تعدیل کننده وجود داشت که تا حدودی تعدیل بین رفتارها به وجود میآمد، اما امروزه طیف تنوع فرهنگی خانوادهها افزایش یافته و ممکن است حتی کسی سگ هم به خانه بیاورد یا صدای ضبطش را هم زیاد میکند و میخواهد مراسم ویژه هم داشته باشد، اما یکی هم میخواهد سبک محلی و قومی خود را داشته باشد مثلا روضه بگیرد یا مهمانیهای بزرگی هم در داخل خانه خود برگزار کند.
این سبکهای زندگی متفاوت در آپارتمان ایجاد تضاد میکنند، اما در سبک زندگی ویلایی استقلال بیشتری وجود داشت. در محلههای گذشته انسجام اجتماعی بیشتر بود و این انسجام به وحدت خانوادهها میانجامید اما الان اختلاط خانوادهها در خانههای آپارتمانی وجود دارد که این اختلاط به وحدت و همبستگی اجتماعی منجر نشده، بلکه به تنشهای اجتماعی انجامیده است. برای این که وحدت رخ دهد یک سطحی از استقلال لازم است، اما اگر اینها را به هم بیامیزیم وحدت نمیسازد، بلکه تنش ایجاد میکند.
تفاوت خلوت در خانههای آپارتمانی و ویلایی
بعد دیگر تفاوت خانههای ویلایی و آپارتمانی بعد انسانیگرایی شخصی یعنی انسان به معنای خود است. شما در خانه ویلایی خلوت دارید، یعنی خلوت معنادار، نه به معنای اتاق شخصی. در آپارتمان، اتاقهای شخصی وجود دارد و صحبت از تنهایی و فردگرایی میشود، اما در خانه ویلایی خانواده به هم اشراف دارندد و نظارت وجود دارد.
در خانههای آپارتمانی، اتاق شخصی وجود دارد، اما این همبستگی اجتماعی از بین رفته و خلوتگزینی مضر، خطرناک و غیر نظارت شده برای فرد ایجاد شده است. در گذشته، یک خلوت معنادار و جدا شدن از جمع و پیوند با طبیعت وجود داشت، یعنی انسان آسمان را میدید و با آن خلوت میکرد. پس، انسان میتواند وقتی که تنها میشود خود را در خانه ویلایی بیشتر بیابد. البته، خلوت خوب و معقول نه خلوت تخریبگر. این در حالی است که اکنون معنای خلوت، اجتماع، طبیعت و انسان تغییر پیدا کرده است.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما با توجه به گسترش سبک زندگی آپارتماننشینی که با سبک زندگی ایرانی و اسلامی در چالش است با چه راهکارهایی میتوانیم چالش بین سبک زندگی ایرانی و اسلامی و آپارتماننشینی را به حداقل برسانیم؟
حمزه نژاد: به این سوال یک جواب آرمانی و یک جواب با توجه به وضع موجود میتوان داد. جواب آرمانی این است که اگر شما بخواهی الگوی معماری اسلامی را به شدت حفظ کنی و سطح محافظهکاری بالا و نگاه حداکثری داشته باشی، ناگزیری که سیاستهای توسعهای خود را به سمت این وضع آرمانی ببری.
اما اگر به فکر اصلاح وضع موجود باشیم باید با استفاده از راهکارهای جدید این بحران را در حد اضطرار رفع کنیم. مثل این که کانونهای اجتماعی سنتی مثل مساجد و حسینیهها را تشکیل دهیم و به سرانه آن هم توجه کنیم، یعنی به ازای هر چند نفر حسینیه یا مسجدی بسازیم.
چه کار کنیم که آپارتمان جرمخیز نشود
از سوی دیگر، باید در ساخت و سازها، بحث فنی و مهندسی استاندارد را رعایت کنیم. مثلا عایقسازی صدا، ضخامت دیوارها و سقفها، معابر و پلهها یا منظر بالکنها استاندارهایی دارد که حریمها را حفظ میکند و باید به آنها توجه شود. اینها مسایل مهندسی و دقیقی دارد که غرب هم در مهندسی خود به آنها توجه کرده که چه کار کنیم که آپارتمان جرمخیز نشود. در واقع، غربیها هم مطالعات مبسوطی داشتهاند که چگونه این آپارتمانها را انسانیتر کنیم.
ما میتوانیم از مطالعات علمی دانشکدهها در عمل استفاده کنیم تا مسکن مهر با همین مدل غربی پیش نرود. مطالعات انسانشناسی که در خود غرب هم انجام شده باید در کشور ما مورد توجه قرار گیرد تا براساس آنها خانههای جدید ساخته شود.
سبک زندگی مورد نظر رهبری از جنس آرمان است
«خبرگزاری دانشجو»- با توجه به شرایط فعلی آیا امکان حرکت به سمت آرمانگرایی وجود دارد؟
حمزهنژاد: بله، این امکان وجود دارد، ولی باید سیاستها را تغییر دهیم، چون سیاستهای فعلی مسایل را به صورت حل بحران نگاه میکند. البته، ما باید شرایط جاری کشور را در نظر داشته باشیم و در تصمیمها و نقد سیاستهای دولت که مجری است باید همه ابعاد را مورد توجه قرار دهیم.
سیاستهایی که اکنون اجرا میشود مخصوص شرایط بحرانی است اما باید به این مساله را به عنوان یک راهحل کوتاه مدت مدنظر داشته باشیم. بحث سبک زندگی که مقام معظم رهبری به آن اشاره داشتند بحث کلیدی و مبنایی ماست که مربوط به شرایط بحران نمیشود. ایشان در مورد شرایط ایدهآل صحبت میکنند و این حرف ایشان و این جنس سبک زندگی، جنس آرمان است، نه جنس شرایط بحران.
این بحران برای شهر تهران است و در بسیاری از شهرها چه بسا ساخت خانههای ویلایی به دلیل وجود زمین، ارزانتر هم باشد. ما نباید بحران را تعمیم دهیم و آن را بزرگنمایی کنیم. مثلا وقتی از دور به سیمای شهر جدید هشتگرد نگاه میکنید آپارتمانهای بیست و سی طبقه مسکن مهر را میبینید. آنجا که دیگر تهران نیست که زمین کم و قیمت آن بالا باشد، اما یک نگاه مدرن غربگرا در طراحی آن وجود داشته است.
در اینجا، اشکال در مبانی نظری و طرح است و بحران مبنای برنامهریزی نبوده است. در اینجا، الگو آپارتمان بیست طبقه بوده و طراح فکر کرده که این سبک معماری درست است و سبک غربی را پسندیده است. این مساله مهم است که ما به ویژه هنگامی که میخواهیم پول خرج کنیم ابتدا باید بدانیم سبک زندگی درست و ایرانی و اسلامی چیست، بعد برای حل مسایل برنامهریزی کنیم.