گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانیها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و میتوانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که بر دل مینشست؛ به طوری که حتی هم اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
راوی میگوید: «بلغنا امیرالمومنین علی(ع)» از امیرالمومنین به ما رسیده که حضرت فرمودند که رسول خدا فرمود، «قال رسول الله (ص): ثلاثٌ من کنّ فیه فقد حرّم الله لحمهُ علی النّار»؛ سه طایفهاند که گوشتشان حرام است بر آتش جهنّم. خوش به حالشان جهنّم نمی روند. حرام کرده است خدا گوشت آنها را به آتش جهنّم. یعنی خدا به آتش جهنّم گفته است گوشت این را نخور. حالا آن سه طایفه که هستند؟
اول: «من إذا أصابتهم المصیبةٌ استرجعت»؛کسی که اصابت کند به او مصیبتی، داغ اولاد دیده است. خبر آوردند که پسرت فوت کرده، فوراً بگوید: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». بودند کسانی که خبر فوت اولاد به آن ها دادند فقط همین را گفتند: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». صبر کردند. داد و بیداد و گریه هم نکردند. پس کسانی که مصیبت برآن ها وارد شود این کلمه را بر زبان جاری کنند. خدا به آتش جهنّم گفته حرام است گوشتش را بخوری، ثبت کرده است.
یک نفر را من دیدم چهار تا شهید داده بود. پیرمردی بود. یکی از طلبه هایمان شهید شده بود. تشییع جنازه رفتیم خیابان نبرد. امام جماعت کنار من بود. ده بیست سال پیش اوایل انقلاب، به من گفت این آقایی که بغل دست شما دارد می آید این چهارتا شهید داده است. خیلی است. واقعا خیلی است. نگاه کردم دیدم، محاسن دارد و کلاه پوستی و قیافه نورانی. تا مرا نگاه کرد، دیدم تبسم می کند. لبخند می زند. هیچ ناراحتی ندارد. مثل گل صورتش باز بود. جهنّم گوشت این ها را نمی خورد. خدا حرام کرده است بر جهنّم گوشت این هایی را که بر مصیبت اولاد صبر می کنند و «إنّا لله و إنّا الیه راجعون» می گویند.
خدا هم در قرآن فرموده: «بشّرالصّابرین»، پیغمبر ما آنهایی که در داغ اولاد و مصیبت صبر می کنند، «بشّرالصّابرین». صابرین چه کسانی هستند؟ «الّذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا إنّا لله و إنّا إلیه راجعون».(1) آنهایی که مصیبت به آنها وارد می شود میگویند: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون». پس اول اینکه مصیبت اگر بر انسان وارد شد انسان ناراحت نشود فقط بگوید: «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون».
دوم: «وإذا أنعم الله علیه بنعمةِ حمد الله عند ذکره إیّاها»؛ وقتی خدا یک نعمتی می دهد، میگوید: الحمد لله. خدا اولاد خوب به او داده است. ائمه ما وقتی بچه خوب به آنها میدادند. می پرسیدند: اعضا و جوارحش سالم است؟ بچه که به دنیا می آمد نمی پرسیدند پسر است یا دختر! بعضی از بچه ها وقتی به دنیا می آیند، فلج اند یا پایشان کج است. یا کور اند، یا کر اند. ائمه از سلامتی بچه می پرسیدند تا می گفتند سالم است؛ می فرمودند: الحمد لله.
یکی از نعمت های خوب این است که بچه آدم سالم باشد. اگر آدم بچه عقب افتاده داشته باشد، باید چه کار کند؟ الآن یک دستهای بچه عقب افتاده دارند در خانه هایشان. خیلی مشکل است من ناراحت می شوم خدا می داند. شکر کنید خدا را که اعضا و جوارح خودتان و اعضا و جوارح بچه هایتان سالم است و بگویید الحمد لله. رفتید یک جا مهمانی، یک غذای خیلی عالی بود. باب میلتان بود. بگویید: الحمدلله. همسفر خوب داشتید. صندلی کناری اتوبوست یک آدم حسابی آمد نشست. بگویید: الحمد لله.
اگر زن خوب نصیبت شد بگو الحمدلله، آمیرزا اسماعیل ارباب، خدا رحمتش کند. میگفت: عیالم بلند میشود نماز شب می خواند بعد من را صدا می کند. چقدر عالی است که عیال آدم نماز شب خوان باشد. بلند شود نماز شب بخواند. یک وقت زن آدم، به زور باید صدایش کنی برای نماز صبح. پس اگر خدا نعمتی به شما داد بگویید الحمد لله. نه همان موقع هر وقت یاد آن نعمت افتادی بگو الحمد لله. هر وقت یادت آمد که یک همسفر خوب داشتم در راه مشهد بگو الحمد لله. مریضت را خدا شفا داد، الحمدلله.
سوم: «و إذا أذنب أستغفرلله.» از دستش در رفت نمی خواست گناه کند. یک شاگردی ما قدیم داشتیم. حالا یک پست حسابی دارد ولی شیطون بود. در آن شبستان چهل سال پیش خادم مسجد مان مشتی عبد الله یک پوستین داشت. پوستینش را با تیغ ژیلت پاره کرده بود. خادم آمد پیش من گفت آقا این پوستین مرا پاره کرده من صدایش کردم.
گفتم: فلانی این چه کاری بود کردی؟ سرش پایین بود. سرش را بلند نمیکرد. دیدم یک چیزی می گوید: گوش کردم دیدم دارد می گوید: من نمی خواهم بشود، خودش می شود. یعنی من نمی خواهم شیطونی کنم. پوستین را پاره کنم، شد دیگر. حالا گناه را هم آدم نمی خواهد بکند، یک وقت از دستش در میرود. زود بگو: استغفرالله. معنی حدیث این نیست که شما هی برو گناه کن. هی زن ها را نگاه کن. بعد بگو استغفرالله. اگر از دستت در برود مثل آن بچه ای که گفت من نمی خواهم بشود خودش می شود. شما هم باید بگویی خدا یا من نمی خواهم گناه کنم خودش می شود.
1. سوره مبارکه بقره آیه 156.