به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ رابطه میان اخلاق و سیاست از جمله موضوعاتی است که در طول تاریخ و ادوار مختلف، محل بحث اندیشمندان قرار گرفته است. برخی بر این اعتقادند که سیاست به عنوان عملکردی برای اداره کشور نمیتواند حداقل در ظاهر ارتباطی به لحاظ ماهیت با اخلاق داشته باشد، حال آن که در مقابل این نظر، بسیاری بر این مسئله استوارند که سیاست موفق از قبال پیوندی قوی با اخلاق رشد خواهد یافت و به همان اندازه جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
در عین حال در طول تاریخ، نمونههای فراوانی از هم نشینی متفاهمانه دو عنصر سیاست و اخلاق را شاهد بودیم، همین بس که در زمان حکومت علی(ع)، نخستین امام شعیان، سیاست بر پایه ارزشها و مصداقهای اخلاقی استوار بود؛ همچنین در دوران معاصر نیز نمونههای فراوانی وجود دارند که شاید یکی از مهترین و اثرگذارترین آنها، انقلاب اسلامی ایران بود که توانست سیاست را به دین و اخلاق پیوند دهد، به گونهای که تا به امروز جهان نمونهای را نظیر آنچه در انقلاب اسلامی رخ داد، تجربه نکرده است و شاید بتوان رگههایی از تقارب این الگوی دینی سیاسی را در انقلاب هایی دانست که در چند سال اخیر در کشورهای عربی به وقوع پیوست.
در این راستا، با حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا، پژوهشگر برجسته، حوزه فلسفه و دین گفتوگویی داشتهایم که حاصل آن از نظرتان می گذرد.
«خبرگزاری دانشجو»- به عنوان نخستین سوال، به نظر شما اساسا می توان ملازمه ای را میان سیاست و اخلاق متصور شد؟
قائمی نیا: قطعا، ببینید، مسلما سیاستی که با عنصر اخلاق و دین همراه باشد با سیاستی که این عناصر در آن نقشی نداشته باشند، تفاوت شایانی دارد، وقتی دین به عنوان مولفه انسان ساز در شاکله سیاست جای گیرد، در این صورت نوع عملکردها نیز متفوات خواهد شد.
امروز در کشورهای غربی شاهد هستیم که سبک زندگی غیر دینی چه ضربه ای را به بدنه خانوادهها وارد کرده است
مثالی می زنم، تاریخ سیاسی جهان، مکاتب مختلفی را خود دیده است، یکی از آنها مکتب سکولار بود که در آن کتب دینی جایگاهی نداشت و شاهد بودیم که کشورهایی که از آن پیروی کردند با چه مشکلات و چالش هایی مواجه شدند، به هرحال زمانی که در یک حکومت، دین و اخلاق به عنوان عنصر دسته چندم قلمداد شود، به طبع این مسئله به دامنه اجتماع نیز وارد میشود و در نتیجه سبک زندگی غیردینی را شکل می دهد که مسبب بسیاری از مشکلات امروز است، امروز در کشورهای غربی شاهد هستیم که سبک زندگی غیر دینی چه ضربه ای را به بدنه خانواده ها وارد کرده است.
«خبرگزاری دانشجو»- بنابراین اوصاف، می توان چنین قلمداد کرد که سیاست، با دو مفهوم اخلاق و دین تقاربی غیر قابل کتمان دارد؟
قائمی نیا: دقیقا، اساسا ملازمه بین اخلاق و سیاست امر محالی نیست،به ویژه اگر حکومتی برخاسته از دین باشد، اما در جهان امروز نمونههای زیادی نیز وجود دارد که که اساسا مبانی دینی حکومت را شکل نداده است، شاید اگر بخواهم مثالی در این رابطه بزنم، اشاره به انقلاب اسلامی ایران بهترین گزینه باشد، ببینید، انقلاب ما توانست بعد از دورهای که دین و در پی آن اخلاق هیچ جایگاهی در ارکان حکومتی نداشت، چنان وارد صحنه شود که اسلام و آموزه هایش در رأس تمامی امور مملکت و از جمله سیاست قرار گیرد.
«خبرگزاری دانشجو»- به این تفسیر انقلاب اسلامی ایران، نمونه ای بی نظیر در جهان معاصر بود که توانست اخلاق و سیاست را به هم آمیزد.
بله، امام خمینی(ره) نمونه معاصر و بارز این مسئله هستند. همواره در طول تاریخ شکوهمند اسلام، میان اخلاق و سیاست تلازم ویژه برقرار بوده است، به این مفهوم که حتی تقدم در میان اخلاق و سیاست با اخلاق است، از جمله نمونههای دیگر هم میتوان به شیخ طوسی اشاره داشت، او نیز اخلاق را یکی از پایههای عملکرد خود در دوران وزارتش می دانست.
«خبرگزاری دانشجو»- اما برسیم به بحث این روزها یعنی انتخابات، حال که در آستانه حماسه سیاسی بزرگ یعنی انتخابات قرار داریم، تصور می کنید اخلاق تا چه حد میتواند در این حماسه سازی نقش داشته باشد؟
قائمی نیا: به نکته خوبی اشاره داشتید، یعنی نقش اخلاق در انتخابات یا همان اخلاق انتخاباتی، انتخاب ریاست جمهوری پیش روی ماست و به طبع افراد با سلیقههای مختلف به دنبال تبلیغ کاندیدای مورد نظر خود هستند، اما همان طور که در سوال شما عنوان شد اخلاق چه نقشی در این راستا دارد؟
ببینید، در انتخابات سلایق مختلف حضور دارند، بنابراین مردم نه تنها باید به موافقان که باید به مخالفان نظر خود احترام گذارند، چرا که هرکدام از گروه طرفداران، کاندیدای خود را اصلح می دانند، بنابراین رعایت خلاق و احترام به طرف مقابل شرط اول در ایجاد محیط تبلیغاتی سالم و انتخاباتی پویا است.
«خبرگزاری دانشجو»- برخی افراد از این مسئله یاد می کنندکه به هرحال عقیده هرکسی آزاد است و حق بیان آن را دارد، نظر شما چیست؟
قائمی نیا: درست است که هرکسی نظر خود را دارد و این امر طبیعت بشر است، اما هرگز آزادی به مفهوم آزادی مطلق نیست که ولو اگر اینگونه باشد، اساسا مفهوم اصلی آزادی نقض شده است، آزادی حدود دارد و حدود آن رعایت مسائل اخلاقی است، ملاک قدرت به هر طریق نیست، اینکه به نام آزادی از سوی طرفداران به دیگری توهین شود.
متأسفانه برخی به مقوله آزادی نگاه ابزاری و شعاری دارند، حال آن که این مفهوم از ارزشهای اصیل الهی است که خداوند در فطرت بشر نهاده است، بنابراین از همین نظر هم شاهدیم که وقتی استفاده ابزاری از این مؤلفه می شود، سریعا توسط افرادی که تنها ادعای آن را داشته اند نقض میشود، مانند افرادی که آزادی را بی قید و شرط می دانند، اما به اولیه ترین حدود آزادی که همانا احترام به نظرات دیگران است، احترام نمی گذارند.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما شخصیت اخلاقی سیاستمدار تا چه اندازه می تواند در ماهیت تصمیم گیری او اثر بگذرد؟
قائمی نیا: بسیار زیاد،؛ چراکه وقتی فرد خود را متعهد به اخلاق بداند در مقام عمل نیز نمی تواند از مواضع اخلاقی عدول کند، به بیان دیگر فردی که اخلاق برای او یکی از اصلی ترین مولفه ها باشد، سیاست دغدغه صرف او نخواهد بود، بلکه اخلاق به عنوان مسئلهای جدی در تصمیمگیریهای او اثر میگذارد.