گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، ماه رمضان، ماه مهمانی خداست و در این مهمانی همه مردم دعوت هستند. هر چند آداب و شرایط خاصی برای عبادت در ماه رمضان در دین اسلام آمده است، اما مردم هر شهر و هر کشوری به تناسب آداب و رسوم محلی خود به این احکام ثابت دین اسلام رنگ و بویی محلی و منطقهای دادهاند. در ادامه با سنتها و آداب مردم شهرهای مختلف ایران در ماه مبارک رمضان آشنا میشویم.
ماه رمضان در آذربایجان شرقی
مردم آذربایجان شرقی با خانهتکانی به استقبال ماه رمضان میروند و یکی دو روز مانده به آغاز ماه، مردم روستاهای آذربایجان شرقی فطیری به نام «نزیه»درست میکنند. نزیه یک نوع نان محلی مغزدار است که روی آن با چنگال و ته استکان بزک شده است. این فطیر از شیرینیهای مخصوص ماه رمضان است.
نگاه کردن به آیینه بعد از رویت هلال ماه رمضان
رسم پیشواز از ماه رمضان در میان متدینین وجود دارد که به آن «قاباخلاما» میگویند. آنها دو یا سه روز قبل از رویت هلال به پیشواز ماه رمضان میروند و روزه میگیرند. قبل از آن که رادیو و تلویزیون آغاز ماه مبارک را اعلام کنند خود مردم به رویت هلال ماه میپرداختند و بزرگترها بعد از رویت هلال ماه رمضان، به چهره یک کودک معصوم یا یک فرد مومن و نمازخوان نگاه میکردند و اعتقاد داشتند که نگریستن به صورت آدمهای بینماز و روزهخوار، خوشیمنی در پی نخواهد داشت. نگاه کردن به آیینه و فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بعد از رویت هلال ماه هنوز هم به عنوان یک رسم در بین پیرمردان مناطق روستایی استان، مرسوم است.
افطاردهی در آذربایجان شرقی از هفته دوم ماه رمضان مرسوم است و معمولا فقرا را به مراسم افطاری دعوت میکنند و از افراد فامیل نیز وعده گرفته میشود. در گذشته آبگوشت از غذاهای مرسوم افطاری بوده است، اما امروز افطاریها تفاوت چندانی با دیگر نقاط کشور ندارد، فقط آش دوغ و آش رشته مرسوم است و اخیرا گذاشتن سوپ هم بر سر سفره افطار در تبریز مرسوم شده است.
همسایههایی که سحرها به دیوار هم میکوبند!
سحری خوردن و سحری بلند شدن هم برای خود در آذربایجان و به ویژه در روستاهای آن آدابی دارد. هنوز هم که هنوز است روستائیان و عشایر آذربایجان با صدای ضربه همسایه بر دیوار خانهشان از خواب بیدار میشوند. اگر سحرگاهان که در روستاهای دور افتاده آذربایجان بر روی پشت بام خانهای قرار بگیری میبینی که چه شور و نشاط مبرهنی در روستاها حاکم است. چراغ خانهها یکی یکی روشن میشوند و همسایههای دیوار به دیوار زنجیروار یکدیگر را به فریضه الهی فرا میخوانند.
سوزن زدن به کیسه لعن ابن ملجم
رسم کیسهدوزی 27 ماه رمضان هنوز در برخی مناطق این استان زنده است. معروف است که روز 27 ماه رمضان شب قصاص ابن ملجم است. در این روز زنان برخی مناطق کیسهای میدوزند که به کیسه لعن ابن ملجم یا کیسه مراد معروف است. در شب بیست و هفتم ماه رمضان با هر سوزنی که به این کیسه میزنند، یک بار به ابن ملجم لعنت میفرستند.
در برخی از مناطق روستایی و شهری در روز پایانی ماه رمضان بعد از ادای فریضه مغرب و عشا، آیین خداحافظی ماه رمضان برگزار میشود که این آیین شامل نمازهای مستحبی و دعاهاست. در میان مردم آذربایجان شرقی رسم است که مادر خانواده، کاسهای را پر از گندم میکند و از بزرگ تا کوچک بر روی آن دست میزنند. همه سعی میکنند در هنگام اعلام عید در خانههای خود باشند تا فطریهشان به گردن کس دیگری نیفتد. مردم استان معتقدند که باید فطریه را در همان روز اول به فقرا بدهند. بعد از برگزاری نماز عید در مسجد محل، مردم به دید و بازدید میروند و خصوصا به کسانی سر میزنند که نوعید دارند. (1)
ماه رمضان در گیلان
در گیلان، چند روز قبل از آغاز ماه رمضان، مردم به نظافت و پاکسازی خانهها، محلهها، بازارها، دکانها، تکیهها، مساجد و حسینیهها میپردازند، خانه تکانی، تمیز کردن و تهیه مایحتاج ماه رمضان از دل مشغولیهای این روزهای مردم است. در برخی شهرهای گیلان از جمله رشت، رودسر، بندرانزلی و سایر مناطق به پیشواز رفتن ماه رمضان را «پیشاشو» میگویند و اکثر مردم پیشواز ماه رمضان را مستحب میدانند و بر انجام این امر مصر هستند.
شهری که پاداش اولین روزهداری در آن نصف سهم گاو و گوساله است
در ماه مبارک رمضان رسم پسندیده و شایستهای در بخشهای کوهستانی استان گیلان رواج دارد. بدین شکل که بچههای نوجوان خانواده که برای نخستین بار روزه میگیرند از سوی پدربزرگ یا پدر خانواده مورد تشویق قرار میگیرند. در مناطق کوهستانی که مردم بیشتر دامدار هستند و زندگی آنها وابسته به پرورش دام است نوجوان بعد از خوردن سحری و خواندن نماز صبح اولین روزه زندگی خود را میگیرد.
پدربزرگ یا پدر خانواده در نزدیکیهای اذان مغرب از مادر خانواده میپرسد که آیا روزه را کامل گرفته است یا نه؟ اگر جواب مثبت شد پدربزرگ یا پدر خانواده نصف سهم گاو و گوساله را به نام نوجوان روزهدار میکند و قبل از افطار دست او را میگیرد و به طرف طویله میبرد و گاوی که با او شریک شده را به نوجوان نشان میدهد. پاداش نوجوان روزهدار قبل از افطار به او داده میشود.
بعد از مناجات دعای سحر میخوانند و اذان میگویند و اغلب برای نماز صبح به مساجد میروند. بعد از نماز صبح به خانه برمیگردند و تا ساعت 10 صبح میخوابند. سپس مردها به دنبال کار روزانه میروند و زنهای محله در خانهای جمع میشوند و «عشرخوانی» (قرآن خوانی) میکنند. مردم بعد از انجام فرایض نماز ظهر و عصر را بدون وقفه میخوانند و به خانه برمیگردند و میخوابند. یکی دو ساعت مانده به افطار بیدار میشوند و به مسجد میروند و بعد از نماز مغرب و عشا افطار میکنند.
دعوت از تازه عروس و دامادها برای افطاری
برای افطار نیز در گیلان رسمهایی وجود دارد. افطاری دادن به عنوان نذری و دعوت از خویشاوندان عروس یا داماد به ویژه در دوران نامزدی تقریبا در تمام نقاط استان گیلان در ماه مبارک رمضان معمول است. در برخی مناطق و روستاهای استان گیلان مانند نومندان برای خیرات به اصطلاح «احسان آش» میپزند و «افطار آشی» میدهند.
یکی از آداب ماه رمضان دعوت از یک روحانی از سوی هیئت امنای مساجد روستاها از شهرهای بزرگ است، اهالی از قبل برای روحانی خانهای در روستا یا شهر اجاره میکنند و اجاره خانه و غذای او را هیئت امنا تهیه میکند، بین دو نماز ظهر و عصر یک نفر از زنان و مردان از تمام نمازگزاران پولی به عنوان «مال امام» برای ساخت و تعمیرات مساجد و تامین مخارج روحانی جمع میکنند. (2)
ماه رمضان در بوشهر
یکی از سنتهای قدیمی مردم بوشهر که بیشتر در محلات قدیمی این شهر و در چهارمحل قدیمی این شهر برگزار میشده سنت قدیمی«دم دم سحری» است. این سنت قدیمی در زمانی که امکانات پیشرفتهای مثل ساعت زنگدار، رادیو، تلویزیون نبوده که در سحرهای ماه مبارک رمضان، مردم با صدای آن بیدار شوند، اجرا میشده است. افرادی که دم دم سحری اجرا میکردند، معمولا سه تا چهار نفر بودند و درحالی که یکی چراغ فانوسی به دست دارد و دیگری دمامی را به دوش میکشد به صورت گروهی اشعاری در وصف ماه رمضان میخواندند.
شعر «خداوندا تو ستاری / همه خوابند تو بیداری / به حق لا اله الاالله / همه عالم نگهداری» یکی از معروفترین اشعاری است که در این سنت بسیار دیرینه خوانده میشود. در حال حاضر به خاطر زندگی ماشینی و ظهور امکانات این رسم کمرنگ شده ولی در بعضی از محلههای قدیمی از جمله محله دهدشتی، کوتی، بهبهانی، شنبدی، جبری و بعضی از محلههای قدیمی دیگر این رسم زنده نگه داشته شده است.
باز شدن گرهها در شب میلاد امام حسن مجتبی (ع)
آیین شبانه «گلی گشو» یا «گره گشای» یکى دیگر از سنتهاى به جاى مانده گذشتگان بوشهر است که در شب 15 ماه مبارک رمضان در میان اهالى مرسوم است. مراسم گلی گشو که به معنی گشوده شدن گره، باز شدن گره، مجازا برطرف شدن مانع و آسان شدن کار است، هرچند دیگر در مرکز استان به فراموشی سپرده شده اما رگههایی از آن را میتوان در برخی شهرستانهای استان به ویژه در روستاها دید.
در این شب مقدس که مصادف با میلاد امام حسن مجتبى (ع) است دستههاى مختلف که عمده آنان از بچههاى فقیر تشکیل مىشود با در دست داشتن کیسه و سردادن جملاتى نظیر «گره گشو سرت بشور، با آرد شو» اهالى را از آمدن خود به منازل باخبر مىکنند. مردم نیز با ریختن برنج، گندم، شکلات و تنقلات دیگر در کیسههایشان با هدف گشوده شدن مشکلات از آنان پذیرایى مىکنند.
اجرای تعزیه، راهاندازی دستههای سینهزنی و سنج دمام در ایام شهادت حضرت علی (ع) یکی دیگر از سنتهایی است که با شکوه هرچه تمامتر در بندر بوشهر بویژه محلههای مرکز شهر برگزار میشود. این سنت که با شور و هیجان خاصی در بوشهر برگزار میشود یکی از سنتهای ارزنده مردم استان بوشهر در ماه مبارک رمضان و محرم و صفر است که با وجود شیوههای جدید عزاداری همچنان عزاداری مورد علاقه مردم استان بوشهر است. این نوع سینهزنی به صورت دایرهای است و مداح در میان سینهزنان مداحی میکند و به صورت مواج و دایرهای به سینه زدن مشغول میشوند که بسیار تماشایی و غم انگیز برگزار میشود. (3)
ماه رمضان در میان ترکمنها
ترکمن ها حداقل یک هفته قبل از حلول ماه رمضان مقدمات ورود به این ماه را فراهم می کنند. زنان بیشتر از روزهای معمول خانه و حیاط منزل را نظافت می کنند و مردان نیز خواروبار و ملزومات مورد نیاز این ماه را خریداری می کنند. رسم است که زنان و دختران ترکمن آخرین جمعه قبل از حلول ماه رمضان به شکل دسته جمعی مسجد محل خود را نظافت می نمایند، برخی از خانواده ها نیز سجاده هایی از جنس قالیچه و نمد را به مسجد محل خود اهدا می کنند.
رویت هلال ماه رمضان (آی گورمک) در میان ترکمنها با هیجان خاصی صورت میگیرد. ترکمنها اعتقاد دارند هر کس زودتر هلال ماه را ببیند ثواب بیشتری میبرد و حتی باعث افزایش بینایی میشود. بنابراین برای دیدن هلال ماه سعی میکنند با رفتن به بلندیها مانند تپهها و پشتبامها آن را زودتر از دیگران ببینند.
یکی دیگر از سنت های حسنه ترکمن ها پیش از آغاز ماه مبارک، مراسم آشتی کنان است. به این ترتیب که ریش سفیدان هر محله که به آنها «یاش اولی» می گویند بنا به ابتکار خود آنها را که در محله با هم کدورتی دارند بدون اطلاع از همدیگر برای صرف پای به منزل خود دعوت می کنند و آنها را آشتی می دهند.
روزهای ماه مبارک، شادی و نشاط را مهمان چهرهها می کند. هر روز قبل از اذان مغرب، کودکان هر محله در محل ورودی به مسجد محل خود تجمع میکنند و منتظر اعلام فرا رسیدن وقت افطار میشوند و به محض اینکه موذن مسجد آن را اعلام می کند، به سوی منازل خود رفته و با صدای بلند فرارسیدن زمان افطار را به اطلاع دیگران میرسانند. در بین ترکمنها رسم بر این است که هر روز هر کدام از خانههای یک محله ، غذایی درست میکنند و آن را به مسجد محله خود میفرستند تا نمازگزاران با آن افطار کنند.
رسم دیگری که در ماه مبارک رمضان در بین ترکمنها وجود دارد ادای «فطریه» است. طبق اعلام نظر علما برای هر فرد خانواده مبلغ معینی تعیین و به افراد نیازمند پرداخت میشود و در فقه اهل سنت پرداخت فطریه واجب است. در بین ترکمنها مبنای پرداخت فطریه اکثراً گندم است که مبلغ ریالی آن از سوی علما تعیین و اعلام میشود و شهروندان ترکمن اهلسنت گلستان در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان با خرید لباس نو و تهیه انواع شیرینیهای خانوادگی به استقبال عید فطر میروند. (4)
منابع:
1. http://okhtai.blogfa.com
2. http://vishki.net
3. http://jana.ir
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ ماه رمضان، ماه مهمانی خداست و در این مهمانی همه مردم دعوت هستند. هر چند آداب و شرایط خاصی برای عبادت در ماه رمضان در دین اسلام آمده است اما مردم هر شهر و هر کشوری به تناسب آداب و رسوم محلی خود به این احکام ثابت دین اسلام رنگ و بویی محلی و منطقهای دادهاند. در ادامه با سنتها و آداب مردم شهرهای مختلف ایران در ماه مبارک رمضان آشنا میشویم.
ماه رمضان در شیراز
سحری که مردم شیراز تهیه میکنند اغلب انواع پلوها و خورشتها میباشند که بعد از خوردن آن به نماز و نیایش میپردازند. روزها ختم قرآن در مساجد برپا میکنند و بعد از ختم قرآن به نماز جماعت میپردازند. برای افطار در شیراز مردم از غذاهای خاصی که فقط مخصوص این ماه است استفاده میکنند که ترحلوا و زولبیا و بامیه و رنگینک جزء آنها میباشد و بعد از افطار به دیدن یکدیگر میروند و این دید و بازدید را «ماه رمضانی» میگویند.
شیرازیها آخرین جمعه قبل از ماه مبارک رمضان را «کلوک اندازون» میگویند. در این روز رسم است که اگر ماه رمضان در تابستان افتاده باشد مردم دسته دسته به گردشگاههای اطراف شهر مثل باغهای سرسبز قصردشت و مکانهای دیدنی شیراز میروند و آن روز را به خوبی و خوشی به شام میرسانند چون معتقدند که ماه مبارک رمضان ماه عبادت است و در این ماه تنها باید به عبادت پرداخت و بس.
در ایام ماه مبارک رمضان بعضی نذر دارند و افطاری میدهند و بطور کلی مهمانیها در این ماه بصورت افطاری برگزار میشود. چه بسا اتفاق میافتد که تا هنگام سحر دور هم نشسته به صحبت از این طرف و آن طرف میپردازند که بدان شبچره میگویند. شبچره تنقلاتی است که در این شبها مصرف میکنند مثل رنگینک و زولبیا و بامیه.
افطاری پدر و مادر عروس در اولین سال ازدواج
خانوادههایی که دختری را به شوهر داده باشند در اولین ماه مبارک رمضان بعد از عروسی پدر و مادر دختر موظف هستند که یک افطاری کامل تهیه دیده همراه با گلی (در شیراز هر نوع کادو عروسی را گل GOL میگویند) مثل گوشواره، انگشتری، سینه ریز، النگو و ... به خانه داماد بفرستند. به این افطاری در شیراز «روز والون» میگویند.
خوراکیهای ویژه ماه رمضان در شیراز، رنگینک، ترحلوا، کوفته هلو، کشمش پلو و قنبر پلو هستند. به طور کلی خوراکهایی در این ماه بیشتر مصرف دارند که چاشنی داشته باشند. از شیر نیها در این ماه زولبیا و بامیه است که بین مردم رواج کامل دارد. نان شیرینیفروشها هم در این ماه بازار گرمی دارند، نوعی نان شیرینی تهیه میکنند به نام نان چاهی که هنگام افطار قبل از این که خوراک را بخورند این نان را با چای میل میکنند. کسی که از روزه در میآید ابتدا یک استکان عرق گاوزبان میخورد. مردم شیراز میگویند روزه سرد است عرق گاوزبان گرم را میخورند که سردی آن را از بین ببرد. (1)
ماه رمضان در استان مرکزی
متداولترین سنت که در شهرها و روستاهای استان مرکزی با گذشت زمان هنوز دستخوش تغییر نشده، تهیه نان مخصوص «فتیر» است. هنوز هم بسیاری از کدبانوهای شهری و روستایی در تنورها یا فرهای خانگی، اقدام به طبخ این نان شیرینی سنتی برای سفره افطار میکنند. گوش فیل، شیرینی مرسوم مردم استان در ماه رمضان است که از هفته قبل از حلول ماه در قنادیها دیده میشود. هنوز هم بسیاری از مردم استان «آش رشته» غذای اصلی هر روزه سفره افطارشان است و زیره جوش و شلهزرد نیز دسر نیروبخش در کنار آش به شمار میآید.
هنوز هم مردم شهر و روستاهای خنداب، هنگام سحر با صدای چوبی که نوجوان قنوتگوی مسجد بر تشت میکوبد و صدای مناجات پیرترین اذانگو که فرازهایی از دعای خواجه عبدا...انصاری را با بانگ بلند در کوی و برزن میخواند با ندای «برخیزید سحر از راه رسید» از خواب برمیخیزند. پیرمرد در جلو و نوجوان در پیش از کوچههای شهر یا روستا یک به یک میگذرند و تا روشن شدن چراغ خانه بر سر در هر خانه میایستند.
شبزندهداری جوانان خمین برای رویت هلال ماه
در شهر و روستاهای خمین نیز برخی مراسم بدون تغییر مانده است و جوانان از ٣ روز مانده به این ماه مبارک در بلندترین ارتفاع شهر یا روستای خود در انتظار حلول ماه شبزندهداری میکنند و پس از رویت ماه با ندای اللهاکبر، خبر از حلول ماه مبارک رمضان میدهند و پس از آن که رویت ماه از سوی معتمدان و روحانیان تایید شد، فصل عبادت آغاز میشود. آنگاه مراسم سحرخوانی بر پشت بامها با کوبیدن بر پشت تشتی وارونه و مناجات شروع میشود.
براساس رسم بسیاری از روستاهای شهرستان خمین هر شب نوجوانی بر بام محله خود بر تشت میکوبد و هر چه زمان به پایان سحر و طلوع خورشید نزدیک میشود زمان کوبش چوب بر تشت نزدیکتر میشود تا روزهداران بدانند باید از خوردن امساک کنند و برای ایستادن به نماز آماده شوند و همان نوجوان سپس بر بام خانه اذان میدهد. (2)
ماه رمضان در همدان
قدمت سنتهای ویژه ماه مبارک رمضان در همدان به تاریخ اسلام برمیگردد و با وجود گذشت سالیان متمادی، بسیاری از این سنتها هم چنان پابرجاست. یکی از سنتهای قدیمی این ماه در همدان، مراسم کیسه برکت در روز ٢٧ رمضان است. در این روز، زنان روزهدار به هنگام رفتن به مسجد و اقامه نمازظهر به همراه خود پارچه، نخ و سوزن میبرند و در بین دو نماز ظهر و عصر با استفاده از این وسیلهها به کار دوختن یک یا چند کیسه برکت مشغول میشوند. به اعتقاد مردم همدان هر فردی که داخل این کیسه پول بریزد، خداوند به وی مال و دارایی زیاد میبخشد.
از دیگر آداب مخصوص این ماه در همدان، آیین توزیع آجیل مشکلگشا به هنگام افطار به قصد نیت و طلب حاجت است. یکی دیگر از رسوم مردم همدان در ماه مبارک رمضان جمعآوری خردههای نان سفره افطاری است. پختن غذاهای مخصوص هم از دیگر آیینهای ماه مبارک مردم استان همدان به شمار میآید. (3)
ماه رمضان در مازندران
بسیاری از مردم مازندران برای برآورده شدن آرزوها و ارتباط معنوی با خدا 3 روز مانده به ماه مبارک رمضان را روزه میگیرند. نذر حلوا از نذورات مردم این منطقه است که در شب 15 ماه مبارک رمضان همزمان با میلاد امام حسن مجتبی(ع) زنان بهعنوان نذر، قند، چای، خرما و زغال به مسجد میبرند که این کار تا پایان ماه مبارک رمضان ادامه دارد. همچنین در کنار این مواد حلوا، آش، زولبیا و بامیه سنتی، فرنی، آبگوشت و باقلای پخته با پلو به میان روزهداران میبرند. در ساری در زمان افطاری هر کسی که نذر داشت مجمعهای از تمام نذورات خود را بهعنوان افطاری درست میکرد و به زندان شهر میبرد.
تا هدیه نگیریم افطار نمیکنیم!
کسانی که در مازندران برای نخستین بار به سن تکلیف میرسند و روزه میگیرند تا زمانی که از جانب بزرگترها بهعنوان روزهسری هدیهای نگیرند، افطار نمیکنند. معمولاً این هدایا شامل چادر نماز و طلاجات برای دختران، پول و انواع نقرهجات قدیمی برای پسران است. (4)
ماه رمضان در بلوچستان
مردم بلوچ از نیمه دوم ماه شعبان، خود را برای استقبال از ماه مبارک رمضان آماده میکنند و خانه و کاشانه خویش را غبارروبی کرده و زمینه برگزاری آداب و رسوم رایج این قوم در ماه رمضان را فراهم میکنند. اکثر زنان بلوچ بویژه مادربزرگها قبل از آغاز ماه مبارک رمضان افزون بر تمیز کردن خانه خود نظافت مساجد محله یا روستای خود را نیز برعهده میگیرند. مردان نیز با نصب چادر و تفکیک مکان زنان و مردان در مساجد، زمینه حضور زنان را برای بهره جستن از فضائل این ماه فراهم میسازند.
اعتکاف به نمایندگی از همه اهل محل!
در دهه آخر ماه مبارک رمضان و همزمان با شبهای قدر، شخصی که معمولاً روحانی است به نمایندگی از همه مردم هر محله، در چادری که در گوشهای از مسجد نصب شده، مراسم اعتکاف را برگزار میکند و شبانهروز به تلاوت قرآن و اقامه نماز و دعا و نیایش میپردازد که تا شب قبل از عید حق بیرون رفتن از مسجد را ندارد. یک شب مانده به پایان ماه مبارک رمضان و اعتکاف، اهالی محل و نمازگزاران مبلغی پول را به عنوان هدیه به فرد معتکف تقدیم میکنند.
در شب پایانی ماه مبارک رمضان زنان بلوچ با تهیه و آماده کردن حنا که معمولاً حنای محلی آن منطقه است، خود را برای مراسم حنا بندان آماده میکنند. در این مراسم که شب قبل از عید فطر برگزار میشود، زنان و دختران با حنا نقشهای مختلف و زیبایی را بر روی دستهای خود میکشند و کار بستن حنا بر دست زنان توسط فردی که در این زمینه مهارت خاص دارد انجام میشود.
عدم حضور زنان در نماز عید فطر
در روز عید فطر مردان با پوشیدن لباس نو به نزدیکترین عیدگاههای محل سکونت که محلی برای اقامه نماز عید است، میروند. حضور چشمگیر کودکان به همراه پدران و نزدیکان خود در عیدگاهها از نکات جالب توجه این مراسم معنوی است اما زنان نمیتوانند در نماز عید حضور داشته باشند.
با پایان نماز عید و خواندن دعا، نمازگزاران بویژه اقوام و خویشاوندان به صورت دسته جمعی، همدیگر را در آغوش گرفته و از یکدیگر طلب بخشش و حلالیت میکنند. مردم بلوچستان معتقدند، اگر کسی در طول سال مرتکب خطایی شده با طلبیدن حلالیت از دیگران در روز عید فطر خداوند تمام گناهان او را میبخشد. (5)
ماه رمضان در سنندج
کردستانیهای اهل سنت به ویژه اهالی مناطق شهری و روستایی سنندج در ماه مبارک رمضان آداب و رسوم منحصر به فردی دارند. مردم سنندج در ایام مختلف سال به ویژه ماه مبارک رمضان اقدام به پخش نذورات خود در بین افراد نیازمند میکنند و این مهم در ماه مبارک رمضان به عینه قابل مشاهد است.
آشتی کردن قبل از حلول ماه رمضان
قبل از حلول ماه مبارک رمضان رسم است که ریش سفیدان و کسبه با سابقه بازار سنندج برای آشتی دادن افرادی که در طول سال با هم کدورتی داشتهاند پیشقدم شده و سعی میکنند جوی سرشار از همدلی و بدور از هرگونه کدورت را در بین بازاریان حاکم کنند. این فرهنگ و سنن نیز هم اکنون در جای جای شهر سنندج و استان کردستان اجرا شده و اگر بین افراد کدورت و یا نزاعی باشد سعی میکنند آنها را آشتی بدهند تا آمادگی عبادت در این ماه را بیشتر داشته باشند.
در شهرستان سنندج نیز همچون دیگر مناطق اهل سنت کردستان مراسم ویژه و آداب و سنن مختلفی در طول ماه رمضان اجرا میشود، از جمله شبخوانی یا سحرخوانی که در اصطلاح محلی به آن «هلا گفتن» میگویند. بلند شدن آواز مرحبا و الوداع در شبهای ماه رمضان به ویژه در ساعاتی قبل از اذان صبح از دیگر برنامههای ویژه این ماه است که توسط هنرمندان و آوازخوانان مشهور اجرا میشود.
در روستاهای این مناطق، چند نفر مسئول بیدار کردن مردم هنگام سحر هستند و به طور معمول خادم مسجد که به آنها " مجیور " می گویند با خواندن یک شعر عرفانی مومنان را بیدار می کند و بعد از پایان این نوحه که به آن " سه لا " می گویند دو یا سه نفر با نواختن دف و دهل به این بیدار شدن برای خوردن سحری و اقامه نماز صبح، فضایی عرفانی و ملکوتی می دهند.
یکی دیگر از مراسمی که در این ماه برگزار می شودمراسم مولود خوانی است که زندگی نامه رسول خاتم (ص) به صورت شعر و مناجات با حضور شیفتگان بازخوانی می شود و در پایان مراسم هم بسته های نقل و شیرینی به عنوان تبرک بین حاضران تقسیم می شود(6) .
منابع:
1. http://eshiraz.ir
2. http://www.tebyan-zn.ir
3. http://www.tebyan-zn.ir
4. hamshahrionline.ir
5. http://shahoozehi.ir
6. hamshahrionline.ir
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، انتشارات حکمت با کتابهای تخصصی در حوزه ادیان و فلسفه شناخته میشود که این کتابها هم مخاطب عام دارند و هم مخاطب خاص. اخیرا این انتشارات کتابی با موضوعی بسیار خاص ولی بسیار جذاب منتشر کرده است با نام «زندگی در کرانهها». زندگی در کرانهها هرچند نام زندگی را بر دوش میکشد اما درباره مرگ است و تجربههای نزدیک به مرگ و روایت افراد مختلف از لحظاتی که در حال ترک دنیا و ورود به کرانههای دیگر زندگی بودهاند. با مجتبی اعتمادینیا که نویسنده کتاب است، هم درباره کتاب، هم درباره تجربههای نزدیک به مرگ و هم درباره کتابهای عامه پسند اما پرمخاطب در این باره سخن گفتیم.
گفتوگوی ما با این دانشجوی دکتری فلسفه را که به صورت تخصصی در این حیطه کار میکند، از دست ندهید:
*اولین کار علمی درباره تجربههای نزدیک به مرگ در ایران
اخیرا کتابی از شما با عنوان «زندگی در کرانهها» منتشر شده است، این کتاب موضوع متفاوتی دارد یعنی درباره موضوعی به نام تجربههای نزدیک مرگ است، از زبان خودتان درباره محتوای کتاب توضیح میدهید؟
این کتاب محصول جانبی یک کار پژوهشی مفصل است و تا آنجا که من اطلاع دارم اولین کار پژوهشی و علمی و آکادمیک در ایران است که به طور گسترده روی موضوع تجربههای نزدیک به مرگ انجام شده است. این کتاب جزء محصولات جانبی آن کار است که 3 مقاله دارد؛ یک ترجمه و دو مقاله تألیفی. مقاله اول، تاریخچه مطالعات تجربههای نزدیک به مرگ را از دهه 70 میلادی تا سالهای اخیر بررسی میکند و نشان میدهد مطالعات ناظر به این تجربه چه تاریخچهای را پشتسر گذاشتهاند.
مقاله دوم، ترجمه مقالهای از دکتر دیوید سن فیلیپو (David San Filippo) است. عنوان مقاله تفاسیر دینی تجربههای نزدیک به مرگ است. در بین تفاسیر مختلفی که از این تجربه ارائه شده، سن فیلیپو مدافع تفسیرهای ماوراء الطبیعی و دینی است و از این تفسیرها دفاع میکند و دلایل خودش را میآورد. دلایل مخالفان را هم ذکر و آنها را نقد میکند و در نهایت میخواهد اثبات کند که تفاسیر دینی یکی از قویترین تفسیرها در تبیین و توجیه این تجربهها است.
مقاله سوم هم که تألیفی است، در نقطه مقابل مقاله دوم قرار دارد و من در آن مقاله تفسیر خانم کارول زالسکی (Carol Zaleski) را که مخالف تفسیرهای دینی از تجربههای نزدیک به مرگ است، آوردهام. او تفسیر خاص خودش را دارد و معتقد است این تجربهها به هیچ وجه نشانگر تداوم حیات انسان پس از مرگ نیست و مؤید آموزههای آخرتشناسانه ادیان به شمار نمیآید. من موضع ایشان را آوردهام و بعد نقد کردهام. این شرحی از 3 مقالهای است که در کتاب آمده و همانطور که عرض کردم جزء محصولات جانبی یک کار پژوهشی مفصل است که امیدوارم در آینده نزدیک، امکان انتشار آن مهیا شود.
*ویژگیها و انواع و اثرات تجربههای نزدیک به مرگ در یک کتاب
کار پژوهشی اصلیتان چگونه است؟ آن هم مقالات متعدد درباره تجربههای نزدیک به مرگ است؟
*خیر، آن کار در واقع، پایاننامه کارشناسیارشدم است و موضوع تجربههای نزدیک به مرگ را به نحو مبسوط بررسی میکند. چیستی این نوع تجربهها، ویژگی، انواع و اثرات آنها و نیز تفاسیر مربوط به آنها را به طور مفصل در آن کار بررسی کردهام. در پایان هم به این موضوع پرداختهام که آیا این تجربهها در حقیقت اثبات کننده حیات پس از مرگ هستند یا نه. من این مسأله را از نگاه فلسفی-کلامی بررسی کردهام. در بخش پایانی آن کار نیز موضع ادیان ابراهیمی را در قبال این پدیده استحصال کردهام؛ به این ترتیب که این گزارشها و تجربهها تا چه حد با آموزههای آخرتشناسانه ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) سازگار است. این بخش، یکی از بخشهای جذاب آن اثر است.
موارد مورد نیاز برای بررسی تجربههای نزدیک به مرگ را چگونه به دست آوردهاید؟ از تجربههای منتشر شده در کتابها استفاده کردهاید یا مستقیما با افرادی که چنین تجربههایی داشتهاند، مصاحبه داشتهاید؟
با اینکه در دنیا 4-3 دهه است که روی این پدیده کار میکنند، ما متأسفانه هیچمرکزی به طور خاص برای ثبت و ضبط و احیاناً مطالعه این پدیده و موارد مشابه آن در ایران نداریم. بنابراین بخش قابل توجهی از تحقیقات آماری که روی این پدیده انجام شده در دست غربیها است و ما ناچار هستیم به آنها استناد کنیم اما من در کار پژوهشیام، مطالعات میدانی هم انجام دادهام و با عدهای از این افراد گفتوگو کردهام و گزارشهایشان را آوردهام و تحلیل کردهام.
*گزارشهای کامل افراد از لحظات ترک دنیا
در مجموع، چند نمونه از این گزارشها در آن کار پژوهشی آمده است؟
من 4 مورد را به صورت مفصل آوردهام. البته صدا و سیما چند سال پیش مستندی با عنوان «نسیمی از حقیقت» پخش کرد، من در بخشی از آن پژوهش، از گفتوگوهای آن برنامه تلویزیونی نیز بهره بردهام. اما مواردی که به طور خاص، تجربههای این افراد را به طور مفصل آورده و تحلیل کردهام، همین 4 مورد است.
از آنجا که مخاطبان عام این مصاحبه را میخوانند، میخواهم از استنباط و استدلالتان بگویید، شما به بررسی موضوعی پرداختهاید که قابل لمس برای عموم نیست، درباره نحوه بررسیها و نوع استدلالها توضیح میدهید؟ این کتاب چه قدر به درد مخاطب عام میخورد؟
در مورد موضوع تجربههای نزدیک به مرگ کتابهایی که حاوی گزارشهای افراد است، بالغ بر 10 اثر در خاطر دارم که به فارسی ترجمه شده است، در مورد پژوهشهای علمی هم فارغ از اتقان و دقت ترجمهها، 3-2 کار کلاسیک در این حوزه به فارسی برگردانده شده است. با توجه به اغلب کارهای عامهپسند موجود در بازار، کتاب «زندگی در کرانهها» وضعیت میانهای دارد، یعنی بخشی از کار سلیقه مخاطب عام را اقناع میکند، اما بخشی از آن هم صبغه مطالعات تخصصی دارد.
*آیا این تجربهها زندگی پس از مرگ را اثبات میکند؟
در مورد اصل موضوع باید عرض کنم که طرح فراگیر موضوع تجربههای نزدیک به مرگ به سال 1975 باز میگردد. اصل ماجرا از زمانی پررنگ شد که عدهای پس از اینکه این تجربه در آن سال توسط محققی به نام ریموند مودی (Raymond Moody) به جامعه جهانی معرفی شد، به سراغ بررسی موضوع رفتند. البته باید عرض کنم که بعضیها معتقدند: شواهد دال بر وقوع این پدیده از ابتدای تاریخ وجود داشته است. حتی افلاطون در کتاب جمهوری گزارشی نقل میکند (ماجرای سربازی به نام اِر) که عدهای معتقدند، گزارش تجربه نزدیک به مرگ است.
اما مسأله این است که بعد از مطرح شدن این قضیه توسط ریموند مودی، عدهای به صراحت اعلام کردند که بالاخره برهانی پسینی (تجربی) پیدا شد، دال بر اینکه آگاهی انسان پس از مرگ، تداوم پیدا خواهد کرد. به این ترتیب، این مسأله طبیعتاً محل توجه فیزیولوژییستها، روانشناسان و فیلسوفان دین واقع شد و به مسألهای میانرشتهای بدل گردید. از آن دوره به بعد، جدالهای فراوانی بر سر این پدیده رخ داده که آیا واقعاً این پدیده اثباتگر تداوم آگاهی انسان پس از مرگ هست یا نیست؟ موضوع اصلی کار من هم همین است؛ یعنی با رویکردی منطقی و فلسفی به بررسی این نکته پرداختهام که آیا این پدیده به تنهایی میتواند اثبات کند، حیات انسان پس از مرگ تداوم پیدا میکند یا نه.
در این میان، شاید بد نباشد توضیحی هم درباره اصطلاح «تجربه نزدیک به مرگ» بدهم. همانطور که عنوان کتاب هم نشان میدهد، این تجربه، تجربه نزدیک به مرگ است. خیلیها تصور میکنند این افراد مردهاند. اما این قابل اثبات نیست. به عبارت دیگر، به لحاظ علمی، مرگ زیستشناختی (biological death) این افراد قابل اثبات نیست، اگر چه گواهی مرگ بالینی (clinical death) در بسیاری موارد صادر شده است. خودم در برخی موارد با فردی گفتوگو کردهام که گواهی مرگ برایش صادر شده بود. اما بحثی که در دنیا مطرح است این است که در حال حاضر، معیار برای صدور گواهی فوت، وضعیت دستگاه الکتروانسفالوگرام است. یعنی وقتی دستگاه وضعیت صاف (flat) نشان میدهد، پزشک طبیعتاً گواهی مرگ صادر میکند. اما عدهای معتقدند دستگاههای فعلی توان ثبت و ضبط امواج مغزی را در همه سطوح ندارد و به همین خاطر ما با قاطعیت نمیتوانیم اعلام کنیم این افراد حقیقتاً مردهاند. اگر از این زاویه به موضوع بنگریم، دیگر به این آسانی نمیتوانیم بگوییم، آنچه که این افراد در حین تجربه ادراک میکنند (مثل مشاهده نور درخشنده، عبور از تونل، ملاقات با موجود نورانی و بازدید از محیطهای بهشتگونه) تصاویر و مناظری از زندگی پس از مرگ است. از این منظر، یک شکاف عمیق اینجا وجود دارد که به آسانی نمیتوان از آن عبور کرد.
*چیزی که غربیها در مطالعاتشان ندیدهاند
نگاه خود شما در این میان چگونه است؟ با توجه به اینکه در این مورد حداقل 10 کتاب به زبان فارسی وجود دارد و اتفاقاً مخاطبان عام فراوانی هم دارند، چقدر این تجربهها و کتابها قابل اعتماد هستند و چقدر میتوان گفت اینها واقعاً تجربههای نزدیک به مرگ هستند؟
در اینکه اینها تجربههایی است که افراد در آستانه مرگ آنها را از سر گذراندهاند، تقریباً تردیدی نیست، اما درباره اینکه آیا به لحاظ فلسفی و کلامی با استناد به این تجربهها و جزئیاتی که این افراد در حین تجربه میبینند، میتوانیم تداوم آگاهی و حیات انسان را پس از مرگ نتیجه بگیریم یا خیر باید بگویم، نظر شخصی من با توجه به چند سال کار جدی در این مسأله این است که اگر صرفاً ما باشیم و این پدیده و هیچ برهان پیشینی (غیرتجربی) دیگری نداشته باشیم، نه نمیتوانیم چنین نتیجهای بگیریم. یعنی صرف اتکا به این پدیده، به لحاظ فلسفی و کلامی اثباتگر تداوم آگاهی انسان پس از مرگ نیست، اما در این میان، «اما» ی بزرگی وجود دارد که معمولاً غربیها، مخصوصاً آنهایی که دیدگاههای مادیگرایانه دارند، به آن توجه نمیکنند و آن تفکیک میان مقام اثبات و ثبوت است. گاهی اوقات ممکن است ما برای اثبات یک پدیده و دلالت آن بر موضوعی خاص، دلایل کافی نداشته باشیم اما در واقع و در مقام ثبوت، واقعاً این پدیده بر آن موضوع دلالت داشته باشد. یعنی چه بسا انسانها در حین تجربه نزدیک به مرگ، واقعاً (در مقام ثبوت) در کرانههای عالم پس از مرگ قرار گرفتهاند که این امر به نوبه خود نشاندهنده تداوم آگاهی انسان پس از مرگ است، هر چند این مطلب با توجه به شواهد و قراین موجود، فعلا قابل اثبات نیست.
در این میان، شخصاً معتقدم اگر این پدیده به همراه برخی پدیدههای فراروانشناختی دیگر نظیر تجربههای بستر مرگ (death-bed experiences)، تجربههای ناشی از سیر قهقرایی در هیپنوتیزم (regression)، اقسامی از تجربههای دینی و عرفانی و نیز تجربههای خروج از کالبد ارادی، توأمان محل توجه و بررسی واقع شود، در مجموع میتواند حکایت از این داشته باشد که آگاهی انسان پس از مرگ زیستشناختی و نابودی کارکردهای فیزیولوژیکی بدنش، تداوم خواهد داشت.
*دیدن شخصیتهای مذهبی در آستانه مرگ
کتاب سیاحت غرب، کتابی است که در این حوزه مخاطبان زیادی داشته و خیلیها دربارهاش سوال میپرسند، با توجه به اینکه شما یکی از افرادی هستید که در این حوزه کار علمی و پژوهشی میکنید نظرتان درباره این کتاب چیست؟ چه قدر از گزارشهای این کتاب با گزارش افرادی که این تجربه را داشتهاند هم سان است؟
این کتاب مبتنی بر آیات و به ویژه روایاتی است که کیفیت حیات پس از مرگ را از منظر آموزههای شیعی توصیف میکند. نویسنده بر این اساس، داستانی را بازسازی و روایت میکند که دقیقاً منطبق با روایاتی است که در آنها کیفیت حیات پس از مرگ توسط ائمه شیعه (ع) توصیف شده است. اما مسأله تجربههای نزدیک به مرگ قدری متفاوت است و پیچیدهتر است. من به یک مورد اشاره میکنم از این حیث که مخاطبان شما ترغیب شوند و اصل موضوع را دنبال کنند. یکی از مسائل جدی ما در بررسی ابعاد الهیاتی تجربههای نزدیک به مرگ این است که دینداران معمولاً در حین این تجربه، پیشوایان دین و مذهب خودشان را در آستانه مرگ میبینند. مثلاً عموم مسیحیها، حضرت مسیح، قدیسان مسیحی یا حضرت مریم (س) را ملاقات میکنند، شیعیان عموماً ائمه شیعه را رؤیت میکنند که در رأس آنها امیرالمؤمنین (ع) قرار دارد. بوداییها شخص بودا یا بودی ستوهها را میبینند. سایر ادیان، فرق و مذاهب هم وضعی مشابه دارند. این ویژگی برای کسانی که از منظر دینشناسانه در باب تجربههای نزدیک به مرگ تحقیق میکنند، موضوع قابل تأمل و بحث چالشبرانگیزی است، چون معمولاً همه ادیان، مذاهب و فرق اعلام کردهاند که شخصیتهای برجسته دینی و مذهبی در آستانه مرگ دیده میشوند. ما در تشیع چنین چیزی داریم، در دیگر ادیان و مذاهب هم به همین شکل وجود دارد.
*موافقت روح حاکم آموزههای آخرتشناسانه ادیان ابراهیمی با تجربههای نزدیک به مرگ
به هر حال، تفسیر این پدیده به لحاظ کلامی و الهیاتی پیچیده است و از این حیث فضای سیاحت غرب با فضایی که این تجربهها گزارش میکنند، متفاوت است و از این جهت، کار جدی و عمیقی لازم است که این موارد را تبیین کند و ضمن مقایسه آنها با آموزههای آخرتشناسانه ادیان، تفسیری معقول ارائه دهد. یکی از پرسشهای اساسی و جدی در این باره آن است که این تجربهها تا چه حد با گزارشهای توصیفی ادیان از لحظات وقوع مرگ مطابقت دارد؟
البته این را بگویم که من در فصل پایانی کار اصلیام به این نتیجه رسیدهام که اگر چه محتوای گزارشهای تجربههای نزدیک به مرگ در برخی جزئیات با توصیفات آخرتشناسانه ادیان ابراهیمی توافقی ندارد، اما روح حاکم بر این تجربهها و فضای کلی آنها با روح آموزههای آخرتشناسانه ادیان ابراهیمی سازگار است. من کوشیدهام این مدعا را آنجا اثبات کنم؛ یعنی شواهد و قرائنی آوردهام که نشان میدهد، روح حاکم بر آموزههای آخرتشناسانه ادیان ابراهیمی با روح حاکم بر فضای تجربههای نزدیک به مرگ موافقت دارد. باید بر عبارت «روح حاکم» تأکید کنم چون در جزئیات تفاوتهایی وجود دارد.
*کتابهایی با موضوع تجربههای نزدیک به مرگ در راس پرفروشهای دنیا
شما در پرداختن به این موضوع خیلی خاص، به غیر از اینکه پژوهش علمی مناسب و کاملی نداریم، انگیزههای دیگری هم داشتید که وارد این موضوع شدید؟
این انگیزه شخص من نیست، انگیزه همه انسانها است. به هر حال، پرسش از مرگ و حیات پس از آن به عنوان پرسشی بزرگ و سرنوشتساز همواره در طول تاریخ برای انسانها مطرح بوده است و انسانها همیشه میخواستند بدانند سرانجام آنها پس از مرگ چه خواهد بود و طبیعی است که هر انسانی به این موضوع علاقهمند میشود. یکی از دلایلی که کتابهای این حوزه، خیلی پرفروش است همین است. در تمام دنیا اغلب کتابهایی که در این زمینه منتشر شده، با استقبال خیلی خوبی مواجه شده است. طبیعی است که انسانها درباره سرانجام حیات خودشان و امکان تداوم آن پس از مرگ کنجکاو باشند. طبیعتاً این تجربهها هم به عنوان تجربههایی که گویی از تداوم حیات انسان پس از مرگ سخن میگویند، موضوع جذابی برای همه انسانها است و من هم به عنوان یکی از اعضای جامعه بشری علاقهمند به این موضوع بودهام.
*تاسیس مرکزی برای ثبت تجربههای نزدیک به مرگ
شما که در این حوزه کار کردهاید، بعد از انتشار کتاب اصیلتان، قدم بعدی را چه میدانید؟ چه کاری لازم است؟ در چه ابعادی باید تلاش بیشتری انجام داد تا کارهای این حوزه علمیتر و منسجمتر به پیش رود؟
به نظرم قبل از پرداختن جدی به هر نوع کار آکادمیک، ما یک خلأ بزرگ در ایران داریم و امید دارم به هر حال برای حل شدنش کسانی پا در میدان بگذارند. یک نفر و دو نفر هم نمیتوانند این خلأ را پر کنند بلکه این کار نیاز به همکاریهای نهادی دارد و آن، تاسیس مرکزی در ایران برای ثبت و ضبط گزارشهای ناظر به این تجربه است. اتفاقاً ما که در یک جامعه دینی زندگی میکنیم و یکی از اصول دیانت و مذهب ما، معاد است، خیلی خوب است که در کنار ارائه براهین عقلانی و غیرتجربی، اینگونه پدیدههای تجربی را نیز جهت تنسیق برهانی پسینی دالّ بر حیات پس از مرگ مغتنم بشماریم و به آن بپردازیم. بنابراین، در حال حاضر، فوری و فوتیترین کار، تأسیس چنین مرکزی است که در مرحله اول این تجربهها را ثبت و ضبط کنند و از طریق رسانههای عمومی درباره آن اطلاع رسانی معقول و علمی کنند. چون اطلاعرسانی نشده است، بعضی افراد با وجود داشتن چنین تجربههایی رغبت بازگویی آن را ندارند و واکنشها نیز در قبال آنها در برخی موارد چندان مثبت نیست. پس به نظرم اولین کار، تأسیس این مرکز است. بعد هم عدهای به عنوان پژوهشگر و محقق باید از ابعاد مختلف این تجربهها را بررسی کنند. الان مطالعات مربوط به تجربههای نزدیک به مرگ در سطح جهانی در چندین شاخه پژوهشی مرتبط با روانشناسی، فراروانشناسی، طب بیمارستانی، الهیات و فلسفه کم و بیش رونق دارد.
*برخلاف تصور عموم این پدیده خیلی شایع است
ضمنا باید توجه داشت که پژوهشهای روانشناختی و فیزیولوژیک درباره این تجربهها در دنیا خیلی انجام شده اما خلأیی که در سطح جهان به طور عام و در ایران به طور خاص وجود دارد این است که متأسفانه رویکردهای فلسفی و کلامی در بررسی این پدیده کم است. در فصل اول کتاب «زندگی در کرانهها» به این موضوع پرداختهام و دلایلی آوردهام که چرا به این موضوع توجه نکردهاند یعنی حتی بین غربیها که 4 دهه است، روی این قضیه کار میکنند رویکردهای کلامی و فلسفی در تبیین این پدیده کم است. از این جهت، ما باید با استفاده از نتایج پژوهشهای علمی آنها و بر اساس رویکردهای بومی و نظرگاههای فلسفی و کلامی خودمان سراغ بررسی این پدیده برویم و این را به عنوان پدیدهای که اتفاقاً خیلی هم شایع است، محل توجه جدی قرار دهیم.
**یک تونل تاریک با انتهایی روشن
نکته دیگر عکس روی جلد کتابتان است. با نظر خودتان این گونه طراحی شده است؟
نه. این در واقع سلیقه طراح بوده و من قبل از چاپ طرح را ندیده بودم.
تصویر روی جلد این نکته را به ذهن میرساند که اولین تصویر پس از مرگ این حلقه نورانی است.
نه، اینطور نیست. البته گمان میکنم طراح به نحو دقیق در جریان محتوای اثر نبوده است. اگر تصویر، تداعیکننده یک تونل با انتهایی نورانی بود، بهتر بود. چون یکی از منظرههایی که افراد معمولاً مشاهده میکنند، صحنه عبور از طریق یک تونل یا چیزی شبیه به آن است؛ تونل تاریکی که در آن جلو میروند تا در انتهای آن به یک روشنایی خیرهکننده و جذاب برسند.
منبع: فارس
[snews] => [bimg] => NULL [tmpl] => [sdate] => 13920503095100 [pdate] => 13920503095100 [udate] => 0 [sendby] => system [publishby] => system [updateby] => system [service_id] => 12 [cat_id] => 75 [sec_id] => 219 [status] => P [lang] => FA [hint] => [author] => [author_id] => 0 [source] => 0 [most_view] => 1 [comments_view_status] => 1 [comments_form_status] => 1 [conf] => [news_type] => 1 ) [extra_content] => [related_content] => Array ( [0] => Array ( [id] => 252309 [title] => مسئولیت مرگ خلاقیت و هنر برعهده کیست؟ [pdate] => 13920430101100 [service_id] => 4 ) [1] => Array ( [id] => 251213 [title] => ترس مقدس از مرگ چیست؟ [pdate] => 13920427121300 [service_id] => 3 ) [2] => Array ( [id] => 251206 [title] => علت هراس مردم از مرگ چیست؟ [pdate] => 13920426141100 [service_id] => 3 ) [3] => Array ( [id] => 251154 [title] => چه کنیم که همیشه به یاد مرگ باشیم؟ [pdate] => 13920425102900 [service_id] => 3 ) ) [related_content_v2] => Array ( [1] => Array ( [0] => Array ( [id] => 251154 [title] => چه کنیم که همیشه به یاد مرگ باشیم؟ [pdate] => 13920425102900 [service_id] => 3 [rutitr] => رمضان فرصتی برای آمرزش - 5 [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [1] => Array ( [id] => 251206 [title] => علت هراس مردم از مرگ چیست؟ [pdate] => 13920426141100 [service_id] => 3 [rutitr] => رمضان فرصتی برای آمرزش - 6 [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [2] => Array ( [id] => 251213 [title] => ترس مقدس از مرگ چیست؟ [pdate] => 13920427121300 [service_id] => 3 [rutitr] => رمضان فرصتی برای آمرزش - 7 [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) [3] => Array ( [id] => 252309 [title] => مسئولیت مرگ خلاقیت و هنر برعهده کیست؟ [pdate] => 13920430101100 [service_id] => 4 [rutitr] => ربط میان عدالت و رشد فرهنگ و هنر، با هنرمند آینده؛ [author] => [author_id] => 0 [news_type] => 1 [relation_type] => 1 [order] => 0 ) ) ) [media] => Array ( ) [news_field] => Array ( [0] => Array ( [filed_id] => 1 [filed_name] => نوع خبر [filed_type] => C [filed_value] => ) ) [smarty_keys] => Array ( ) [live_blog] => Array ( ) [tags] => Array ( [0] => Array ( [tag] => تونل تاریک [id] => 153697 [tag_id] => 352620 ) [1] => Array ( [tag] => تصاویر بعد از مرک [id] => 153698 [tag_id] => 352621 ) [2] => Array ( [tag] => اولین کار تحقیقی [id] => 153699 [tag_id] => 352622 ) [3] => Array ( [tag] => تحقیق [id] => 153700 [tag_id] => 5826 ) [4] => Array ( [tag] => مرگ [id] => 153701 [tag_id] => 232 ) ) [image_tag] => Array ( ) [documents] => [comments] => Array ( ) [comments_stats] => Array ( ) [sepehr_keys] => Array ( ) ) 1