گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»-عبدالعلی مهدی؛ خداوند متعال همان گونه که انسان را مفطور بر توحید خلق کرد او را «عقل» عطا کرد و آن هنگام که به انسان دستور داد و او را امر و نهی کرد دستوراتش بر مبنایی که عقل انسان بتواند قبول کند قرار داد. از این رو بالاترین امور دینی را ائمه با بیان عقلی برای انسانها بیان کردند.
نفی شرک و بت پرستی تمام انبیاء و اوصیا بر اساس برهان بوده است و هیچ گاه عقیده به خداوند به تعبد محض و قبول بدون چون و چرا تعلق نگرفته است. هرگاه دعوت به توحید شده است تعقل و تفکر در این دعوت عجین و مندک شده است. تعقلی که برخاسته از فطرتی است که خداوند به انسان اعطا کرده است نه تعقل بر اساس تفلسف یونان باستان و نه تعقل بر اساس تصوف و شهود های شیطانی مدعیان عرفان. آن عقل شریفی که مورد خطاب خداوند قرار گرفت و خداوند به آن عقل فرمود: «لا اکملتک الا فیمن احب»(1) تو را کامل نمیکنم الا در کسی که آن را دوست دارم و این عقل و تعقلی است که خدا در فطرت همه انسانهای مکلف قرار داده است.
مشرکین شکست خورده جبهه برهان و استدلال
اقوام و امتهایی که تعقل کردند در مقابل توحید و یکتا پرستی خضوع کردند و بتها و خدایان دروغین خود را شکستند و به پیامبران راستین الهی ایمان آوردند. گروهی که در مقابل توحید خضوع نکردند و به مقابله پرداختند و همواره در جبهه برهان و دلیل محکم، شکست خورده میدان بودند. حضرت ابراهیم خلیل الرحمن مشرکین و کسانی را که اجرام آسمانی را میپرستیدند مورد خطاب قرار داد و فرمود: «انی لا احب الآفلین»(2) در حقیقت عقل ایشان را متنبه ساخت که افول کننده و زائل شونده شایسته پرستیدن نیست.
در رویارویی میان شرک و توحید همواره جبهه کفر و شرک مانند نمرود مصداق «فبهت الذی کفر»(3) شدند. هر جایی که تعقل و تفکر آزادحاکم بوده است کفار و مشرکین مبهوت برهان و دلیل استوار انبیا و اوصیا الهی بودهاند.
نمرودیان آنگاه که در جبهه برهان و تعقل طعم تلخ شکست را چشیدهاند شیطان آتش زدن دعوت کنندگان به توحید را به ایشان تعلیم داد و زبانههای آتش نمرود؛ شکست علمی نمرود را به رخ او کشید و معجزه سرد شدن آتش، جاری و ساری بودن توحید در تمام عالم هستی را به جهانیان نشان داد.
نمرودیان که دیروز نتوانستند با برپا کردن آتش دعوت توحیدی ابراهیم را متوقف کنند امروز در چهره وهابیت با تخریب بقاع و قبور فرزندان ابراهیم و دعوت کنند گان به توحید سعی درهدم دعوت توحیدی ائمه اطهار علیهم السلام دارند.
اعلان شکست وهابیت در رویارویی علمی با موحدان
وهابیت که همان چهره نفاق نمرودی است منافقانه به بهانه احیای توحید و نفی شرک اقدام به جسارت به ائمه بقیع و تخریب قبور ایشان نمود. در حقیقت تخریب قبور متبرکه بقیع اعلان شکست وهابیت در رویارویی علمی با موحدان است. واضح است که وهابیت بر اساس سنت نمرودیان عمل میکند و به جای بحث و تعقل و تفکر که لازمه انسانیت است؛ عقل را تعطیل کرده است و به قبور دعوت کنندگان به توحید حمله ور شده و این قبور را تخریب میکند. چرا که خوب میداند اگر بخواهد اثری از توحید نماند باید هیچ اثری از دعوت کنندگان به توحید نباشد. وهابیت به بهانه مرده بودن اهل قبور و عدم ارتباط ایشان با این دنیا اقدام به تخریب این قبور نمودند.
اعتقاد باطل وهابیت چیست؟
گمان باطل ایشان این است که یک عصا که شخصی کور به دست میگیرد از پیامبر که این دنیا را وداع کرده است منفعت بیشتری دارد. چرا که پیامبر از دنیا رفته است و چیزی از احوال این دنیا بر او معلوم نیست. ایشان مردن را به معنای فنای حقیقی میپندارند. شخص ناتوان به عصا تکیه میکند و عصا برای او مفید فایده است، اما پیامبر که مرده است نمیتواند به اندازه عصا مفید باشد. حتی نمیتواند برای زائرینش و یا کسانی که به او پناه میبرند و استغاثه میکنند دعا کند. این اعتقاد باطل وهابیت است که مخالف اعتقاد تمام فرقههای اسلامی است.
بنابراین هرکس اعتقادی برخلاف اعتقاد مضحک وهابیت داشته باشد مشرک و از دین خارج است و قتل او جایز بلکه واجب است. غافل از اینکه زیارت قبور نزد همه فرق اسلامی با همه اختلافاتی که دارند امری مقبول و رایج میباشد و اختلاف وهابیت تنها باشیعه نیست، بلکه با تمام جهان اسلام است و قابل توجه است که حرمهای شریف ائمه بقیع توسط عثمانیها که از مخالفین شیعه بودند ساخته شده بود و این نشان از این دارد که وهابیت با تخریب حرمهای شریف اهل بیت از اجماع مسلمین خارج شده است و برای این خروج از اجماع مسلمین نه تنها دلیلی محکم و متقن از کتاب و سنت ندارند، بلکه ایشان نزد کتب و منابع مورد قبول خود نیز محکوم هستند.
مع الوصف ایشان چیزی به نام تفکر و تعقل نمیشناسند و همانند خوارج و بنی امیه؛ تنها چیزی که میشناسند قتل است و تخریب است خون آشامیدن و مثله کردن جنازههای مخالفین خویش است.
اموات پس از مرگ با این جهان ارتباط دارند
ابن قیم جوزیه شاگرد شیخ وهابیت ابن تیمیه تصریح به ارتباط اموات با این دنیا دارد. وی که نزد وهابیت از ارزش بالایی برخوردار است تکلم با اموات را شرک نمیداند و ایشان را شنوا و عالم به این دنیا معرفی میکند. وی در این خصوص کتابی به نام «الروح» تالیف نموده است. جالب این جاست که عنوان مساله اول این کتاب چنین است: «هل تعرف الاموات بزیاره الاحیاء و سلامهم علیهم ام لا؟»(4) آیا اموات زائران زنده خویش و سلام ایشان را میشناسند یا خیر؟ او در این مساله روایاتی را مورد استدلال قرار میدهد تا زنده بودن ارواح و ارتباط ایشان را با این عالم اثبات کند از جمله روایت قلیب را که در آن روایت پیامبر با کشتگان بدر که در چاههای بدر قرار داشتند سخن میگوید و خطاب به جسد کفار میفرماید: «هل وجدتم ما وعدکم ربکم حقا ،فانی وجدت ما وعدنی ربی حقا»؛ آیا حقانیت آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود یافتید؟ به درستیکه حقانیت آنچه که پروردگارم به من وعده داده بود یافتم در این میان عمر از پیامبر سئوال نمود آیا اقوامی که مردهاند مورد خطاب قرار میدهی؟ پیامبر در پاسخ فرمود: «قسم به خدایی که من را به حق برگزید شما نسبت به آنچه که می گویم شنواتر از ایشان نیستید لکن ایشان قدرت بر جواب ندارند» (5)
ابن قیم جوزیه در روایتی در این باب به این مساله اشاره میکند که میت صدای کفش تشیع کنندگان هنگامی که از او منصرف میشوند را میشنود. وی در این کتاب به انس گرفتن میت با تشیع کنندگان، جواب سلام دادن پیامبر به زائرینش بعد از وفات پیامبر و اینکه اموات صدای تلقین را میشنوند و باقی ماندن روح و عدم فناء آن اشاره کرده است و با استدلال به آیات و روایات قبول مینماید.
تخریب قبور اشخاصی که مودت ایشان عدل رسالت است
اما افسوس که وهابیت خرد را تعطیل کرده است و به کشتار مسلمانان چه شیعه و چه غیر شیعه میپردازد و اقدام به تخریب قبور کسانی مینماید که مودت و محبت ایشان واجب و اجر رسالت قرار داده شده است و هتک حرمت ائمه ای را مینماید که تنها مصادیق آیه تطهیر هستند و کسانی که مودت به ایشان عدل و هم سنگ رسالت پیامبر خاتم قرار گرفته است. بی شک آتش فتنه نمرود وار وهابیت؛ با خطاب یا نار کونی به بردا و سلاما حضرت حق خاموش خواهد شد و آن روز، روزی است که آخرین یادگار خاندان عترت از ام القری جهان؛ مکه مکرمه همه حق جویان را به بیعت فراخواهد خواند؛ و خداوند توسط منتقم آل محمد آتش فتنه وهابیت را به گلستانی تبدیل خواهد کرد که در آن گلستان پرچم توحید بر تمامی قلههای جهان به اهتزاز در خواهد آمد.
پی نوشت ها:
1- الکافی ج 1 ص 10 کتاب العقل و الجهل ..... ص: 10
2- سوره انعام آیه 76
3- سوره بقره آیه 258
4- الروح، شمس الدین ابی عبدالله بن قیم الجوزیه، المکتبه العصریه صیدا –بیروت ص 9
5- همان به نقل از بخاری کتاب الجنائز
اللهم عجل لوليک الفرج و العافية و النصر
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آخر تابع له علي ذالک