به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، وبلاگ محمدامین الدین شاکر نوشت: سخن از مسجدی به میان آمده که 6 دانگِ سندش به نام خداست و مستأجرهای همیشگیاش مردم؛ مسجدی که صاحبخانهاش خداست، اما ساکنانش هم مردم.
مراد مسجدی است که محلِ حیات است و نه ممات؛ نه مسجدی که برای آخرت آبادش میکنند و برای کمک به خداست که خرجش را میدهند؛ کاشیکاری و معماری؛ سنگِ مرمر و دیوارههای منزلش را آیینه و سقف غرفههایش را گچبری؛ آنهم نه برای حیات دنیایی که برای ثوابِ اُخروی!
همه میدانند که مسجد یعنی محل سجده و سجود آنچنان که بر ما وارد گشته، کارآمدترین وسیله برای تقرب به پیشگاهِ احدیت است «وَاسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» (علق 19) و تقرب نه فقط در جایگاه فردی که در مراوداتِ اجتماعی نیز حائز اهمیت است نه کمتر که بیشتر؛ چرا که مسجد خانهای 3 بعدی است.
تقرب در 3 بُعد و سجود در 3 بُعد؛ هم معبد و مصلی است، هم مدرسه است و مکتبخانه و هم پارلمان است و محل تجمع آزادِ مردم.
اینچنین است که با در نظر گرفتن این 3 بعدِ اسلامی، میگویم مساجدِ ما باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرند، مکانهایی که در آن توده مردم آزادانه جمع میشوند و دستههای مختلف یا مجامع گوناگون تشکیل میدهند و به بحث و گفتوگوی آزاد میپردازند.
این یعنی جانگرفتن دوباره همآن گعدهنشینیهایِ همیشگی و نوستالژیکِ خودمان، که امروز بخشی از خاطرات نسل سپیدمویِ ما به حساب میآیند، اما در منزلِ خدا؛ چراکه مسجد خانه مردم است و در آن باید تریبونهای آزاد در اختیار هر معتقد به دین وحیانی قرار گیرد.
آن مسجدی را مراد میکنم که به عنوان یک چهره برجسته ضد طبقاتی در طول تاریخ، تمام مرزهایِ اختلاف و فاصله و تضادِ طبقاتی را در هم میشکست؛ چراکه مسجد به اجاره مردم در آمده بود.
چندی پیش با جمعی از دوستان به فکر یک پاطوق بودیم برای بچههای حزباللهی شهرمان؛ جایی برای گعدهنشینی، بحث و تضارب آراء؛ بحث مکانی بود که قرار بود با بودجه بیتالمال پاطوقی علمی، عقیدتی و عملیاتی مهیا کنیم؛ اینکه جایی داشته باشیم برای تضارب آراء به انحاء گوناگون، و محلی که در آن هم گفتوگو کنیم و هم برنامه بریزیم؛ به نوعی اتاق فکر خودمان.
وقتی بحث بالا گرفت و هر کس نظری را مطرح میکرد، یکی از دوستانِ خوشفکر گفت: «اصلاً چرا کافه!؟ چرا مسجد نه!؟ اگر عبادت میخواهید مسجد؛ اگر سکنی میخواهید مسجد؛ اگر حرکت میخواهید مسجد؛ اگر اتاقِ فکر میخواهید مسجد و اگر محلی برای مراوده اجتماعی میخواهید باز هم مسجد بهتر است؛ جایی بهتر از مسجد سراغ دارید اصلاً؟
از آن مدت است که به پاطوق شدن مسجدها فکر میکنم و با آقایان و دوستان بسیاری در این مورد حضوری صحبت کردهام؛ از حاج آقا قرائتی در حاشیه نماز جمعه قم گرفته تا محسن حسام مظاهری نویسنده کتاب رسانه شیعه و... اما چه کنم که این دغدغه با یکی دو مرتبه صحبت کردن، فکرکردن، نوشتن، نشست گذاشتن، آرام نمیگیرد؛ کاش یک جنبش فراگیرِ ملی در این مورد راه بیافتد. طرحی نه دولتی که مردمی؛ برخواسته از جان اُمت نه از مالِ دولت!
و چقدر برایم سخت است شنیدنگاه و بیگاه این سخن که «حرفِ دنیا زدن در مسجد حرام است» چراکه مسجد کانون فعالی است که مغز، قلب و اندام جامعه به حساب میآید؛ قلب و مغزی که امروز بعد از انقلابِ اسلامیمان و نقشِ پر شکوهِ مساجد در این مرادِ ملی- اسلامی، علیالظاهر کم کار شده است!
يه جورايي معتادشيم.