گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»؛ اسطورها چه کسانی هستند؟ آیا ورزشکاران هم اسطوره هستند؟ آیا ملاکی برای انتخاب اسطوره وجود دارد؟ چند درصد از ورزشکاران ما در بین مردم اسطوره باقی می مانند؟
مطمئناً با شنیدن کلمه اسطوره فکر بسیاری از ورزش دوستان به سمت علی دایی یا محمد مایلی کهن می رود. این مسئله چندان هم جای تعجب ندارد؛ چون هر دوی آنها از چهره های محبوب فوتبال هستند.
به هر حال علی دایی با گل هایی که برای تیم ملی ایران به ثمر رسانده، چهره ای است که برای همه ایرانیان دوست داشتنی است و همیشه در ذهن آنها خواهد ماند؛ دوران طلایی مربی گری مایلی کهن در تیم ملی و معرفی ستاره ها به فوتبال ایران نیز چیزی نیست که بتوانیم به راحتی از کنار آن عبور کنیم، اما آیا همین ها برای اسطوره شدن یا اسطوره ماندن کافی است؟
در این سال ها بارها شاهد درگیری علی دایی و سرمربی سابقش در تیم ملی یعنی محمد مایلی کهن بودیم؛ درگیری هایی که پس از جار و جنجال در رسانه ها در نهایت کار را به شکایت کشانده است.
در این روزها باز هم شاهد بگومگو های دایی و مایلی کهن هستیم؛ مسئله ای که هم صدای هواداران و فوتبال دوستان را درآورده است و هم صدای اهالی فوتبال را.
در دقیقه 20 دیدار تیمهای فوتبال پرسپولیس و صبا، در حالی که علی دایی، سرمربی پرسپولیس پس از یک صحنه به داور چهارم اعتراض کرد، محمد مایلیکهن، سرمربی صبا با عصبانیت از روی نیمکت بلند شد و به سمت او رفت و خطاب به دایی گفت که برو و سر جایت بنشین و درگیری لفظی بین آنها پیش آمد!
وقتی مسئولان دو تیم و اطرفیان متوجه صحنه شدند به سمت هر دو مربی رفته و با گرفتن آنها مانع از ادامه این مشاجره شدند، اما این پایان کار نبود و با گذشت چند روز از این اتفاق هر روز شاهد مصاحبه یکی از این دو اسطوره! هستیم.
یک روز دایی با بدترین لحن مایلی کن را زیر بار حرف های تند خود قرار می دهد و فردای همان روز مایلی کهن با تهدیدهای خود اقدام به افشاگری می کند.
دایی در واکنش به این اتفاق گفت: ما که نباید به ظاهر افراد نگاه کنیم، باطن افراد مشخص است. دو بار من ایشان را در دادگاه محکوم کردم. دفعه دوم در رسانهها عنوان نکردم؛ چرا که او یک فرد فوتبالی است، اما نمیدانم کی میخواهد دست از این کارها بردارد. زمانی که در سایپا بودم رابطهام با او خوب بود. الان هم شاید حرف من و سردار را کسی بخواند، اما هیچکس به حرفهای او توجه نمیکند. متاسفانه او همیشه درباره مسائلی که به او ربط نداشته اظهارنظر میکند، اما برای من مشخص نیست.
سرمربی پرسپولیس در ادامه انتقاد از مایلیکهن گفت: او به همه تهمت زده است. برادر من میخواست جواب بدهد، اما من به او اجازه ندادم. کاش شما شفافتر صحبت میکردی تا مردم همه چیز را بدانند. باید به عرضتان برسانم که برادر من از دانشگاه دولتی لیسانس مکانیک گرفته است. در حالی که شما در آن زمان دربهدر دنبال درس خواندن در دانشگاه آزاد بودی. دوم اینکه زمانی که شما به دنبال معافی گرفتن بودی، برادر من در جبهههای جنگ بود.
وی افزود: ما به دولتی رای دادهایم که همه مردم به تواناییهایش ایمان دارند و با انتخاب کابینهاش نشان داده که دنبال افراد توانمند، باهوش و کاربلد است. دیگر آن زمانها گذشته که فردی برود در مصلی و مربیگری گدایی کند.
دایی تصریح کرد: آنهایی که میگویند من با آمدن دکتر روحانی سرمربی پرسپولیس شدهام، اطلاعات ندارند. چند بار با من جلسه گذاشتند که من قبول نکردم. در آخر هم زمانی که دکتر آقایان، رئیس جمهور بود، من سرمربی پرسپولیس شدم. هیچوقت هم یادم نمیرود که در تمرین تیم بودیم که نتیجه انتخابات را از تلویزیون پیگیری میکردیم.
مایلی کهن نیز درباره شکایت علی دایی گفت: مشکلی ندارم و به دادگاه میروم. من کار خودم را انجام میدهم و حرفهایم را میزنم، اما متاسفانه گویا بعضیها خود را فراتر از قانون می دانند و اگر قرار بود قانون یکسان اعمال شود، فکر نمیکنم مشکلی به وجود میآمد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا از حضور در دادگاه برای سومین بار و رویارویی با دایی نگرانی ندارید؟ گفت: برای چه باید نگران باشم؟ البته جالب است که ایشان گفته قوه قضائیه من را به اشد مجازات برساند. مفهوم این حرف این است که قبل از تشکیل دادگاه، ایشان حکم خود را هم صادر کرده است.
کاپیتان سابق پرسپولیس درباره این که علی دایی گفته در زمان دکتر شما سرمربی پرسپولیس شدم، گفت: خدا پدر و مادرش را بیامرزد که این یکی را گفت. ایشان گفته که من در مصلی گدایی کردهام. آقای احمدی نژاد همیشه برای من قابل احترام بوده و آنقدر شهامت داشتهام که بگویم در دو دوره به او رای دادهام. در سال 84 که کسی جرات حمایت از او را نداشت و کمتر کسی فکر میکرد ایشان رئیس جمهور شود من به طور رسمی از او حمایت کردم، اما برخی از این آقایان پیش از انتخابات به صورت همزمان از سه نفر حمایت میکنند.
وی افزود: گفته شده که من در مصلی گدایی مربیگری کردهام. ایرادی ندارد، این بار میآیم و در دیسکو، آنجا گدایی مربیگری میکنم! با این حال حرف من چیز دیگری است. من میگویم چطور میشود که ایشان بدون این که مدرک مربیگری داشته باشد، میآید و سرمربی تیم ملی میشود!
اینها گوشه ای از ادبیات علی دایی و محمد مایلی کهن بود که در این روزها فضای فوتبال ایران را تاریک کرده است.
با دعوای مایلیکهن و دایی و بحثهایی که ذرهای نفعی به حال فوتبال ندارد، تنها وقت فوتبال هدر میرود. دایی و مایلیکهن بهعنوان نمادهای این فوتبال بهجای آنکه وقت خود را صرف کار و کار و کار بیشتر کنند تا فوتبالیست بهتری ساخته شود، با یک دعوای جدید و پیش کشیدن مسائلی که به آنها مربوط نیست فوتبال را به بیراهه بردهاند تا صفحات روزنامه و سایتها مملو از حرفهایی زشت، خستهکننده و بیفایده باشد.
این دو نفر با حرفهایی که میزنند نه تنها آبروی خود و فوتبال را میبرند، بلکه شأن این ورزش را تا جایی پایین میآورند که شک مخاطب فوتبال درباره پلیدیهای پشت صحنه فوتبال به یقین تبدیل می شود.
مطمئناً ادامه دار شدن این دعواها که در فوتبال ما کم هم نیست، ماحصل مدیریت ضعیف حاکم بر فوتبال است. مدیران ورزش ما در شرایطی که فوتبال ایران در سال قبل از جام جهانی، باید تمام هوش و حواس خود را به این موضوع معطوف کند، نباید اجازه دهند تا حاشیه ها و سودجویی های شخصی تیشه بر ریشه فوتبال بزند؛ باید با مدیریت صحیح این ادبیات نامناسب را در فوتبال پایان دهند.