به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، اصلاحات همواره با انجام حرکات انتحاری، کوشیده است تا حاشیهایترین اخبار کشور را به خود اختصاص دهد. این روند از بدو تأسیس احزاب وابسته خصوصاً حزب مشارکت و دقیقاً با روی کار آمدن سیدمحمدخاتمی بهعنوان استراتژی این افراد مورد استفاده قرار گرفته است.
البته گاهی حرکات انتحاری در عرصه سیاست، بههدف مینشیند و گاهی نیز این اتفاق حاصل نمیشود. بهعنوان مثال هجوم نشریههای زنجیرهای اصلاحطلبان در برهه بروز فتنه78 (1) سبب شد تا بسیاری از مقصران اصلی حادثه، مورد بازخواست قرار نگیرند چرا که جو عمومی جامعه از سوی اصلاحات بهنحوی سازماندهی شده بود که جای ظالم و مظلوم، شاکی و متشاکی و البته قاضی و متهم در فضای مطبوعات کشور جابجا نمایش داده شود.
آیا اصلاحطلبان تریبون ندارند؟
همواره اصلاحطلبان -اعم از تندرو و کندرو و غیره! - از نداشتن تریبون ناله میکردهاند و البته همزمان مدعی بودند که تیراژ روزنامههایشان چندین و چند برابر روزنامههای مخالف است. (2)
«بهار»، «قانون»، «مردمسالاری»، «اعتماد»، «شرق»، روزنامه دولتی «ایران»، «آفتاب یزد»، «ابتکار»، روزنامههای «اطلاعات» و «جمهوری اسلامی» که با بودجه بیتالمال اداره میشود، به همراه چندین و چند نام دیگر درعرصه نشریات و مطبوعات، تنها چند نمونه شناخته شده است که یا دربست و رسما! در اختیار اصلاحطلبان قرار دارد و یا هماهنگ با آنها عمل میکنند.
از سوی دیگر در فضای مجازی هم میتوان سایتهای کهنهکار متعدد و تازهکار پرشماری را نام برد که شامل توضیحات خطوط بالا میشوند. سایتهایی مانند «آفتابنیوز»، «انتخاب»، «بهار»، «قانون»، «همبستگی»، «جمهوریت»، «سلامنو»، «خبرگزاری ایلنا»، حتی «خبرگزاری ایسنا» و تا حدود زیادی خبرگزاری «مهر»، نمونههای بارز از این دست پایگاههای اینترنتی هستند.
به موارد بالا اضافه بفرمایید سایتهای شخصی آقایان را و البته صفحاتشان در شبکههای اجتماعی خارجی را.
در این شرایط است که صدای وااسفا از اردوگاه اصلاحات شنیده میشود که فریاد میزنند: «ما تریبون نداریم!» چنین عملکردی برای اصلاحطلبان نه یک تاکتیک و شیوه زودگذر بلکه یک تکنیک، راهبرد و شیوه همیشگی جهت حصول نتایج دلخواه محسوب میشود. کما اینکه در دوره اصلاحات نیز با وجود روزنامههای پرشمار زنجیرهای، باز هم این ادعا مطرح میشد. (3)
تبرئه دوستان
از جمله کارکردهای دیکتاتوری مطبوعاتی اصلاحطلبان، تبرئه اشتباهات، قصورها وگاه خیانتهای آشکار همحزبیها است. در این میان میتوان به ماجرای کنفرانس برلین اشاره کرد. کنفرانسی که جلسه خائنانه بعضی عناصر شناختهشده یا ضدانقلاب و سلطنتطلبان آنطرف آبها و موضوع آن هم براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود. (4)
واکنش رسانههای اصلاحطلب بهحضور چهرههای شاخص این جریان در کنفرانس برلین، نهتنها اعتراضگونه نبود بلکه طی اقدامی هماهنگ، روزنامههای زنجیرهای اقدام به تخطئه صداوسیما کردند که چرا فیلم رفتارهای زننده حاضران در کنفرانس را نشان داده است. جالب آنجا بود که چند صحنه کاملا تار شده از رقاصی و... در این کنفرانس به نمایش در آمده بود. بهانه اصلاحطلبان برای حمله به صداوسیما نیز، نزدیک بودن ایام محرم به زمان پخش فیلم افشاگرانه کنفرانس برلین بود. جالب آنجاست که همین معترضان، اکنون در جایگاه حمایت از رقاصان و هلهلهکنندگان روز عاشورای سال88 قرار دارند!!! و آنها را مردمان خداجو میدانند!!!
انهدام منتقدان خصوصاً اگر از روحانیت باشند
حمله و نابود کردن منتقدان با اجماع رسانههای زنجیرهای اصلاحطلبان (اعم از روزنامه، هفتهنامهها، ماهنامه و فصلنامهها، نشریات دانشجویی وابسته، سایتهای متعدد و امثال آنها) شیوه مرسوم آنها است. شیوهای که دروغپردازی تا سیاهنمایی و تمسخر و سایر شیوههای ضداخلاقی را دربرمیگیرد.
در این میان کافیست به رفتار این جماعت با حجتالاسلام حسنی امام جمعه ارومیه و رزمنده دوران انقلاب و دفاع مقدس اشاره کنیم تا معنای انهدام مخالف را دریابیم. موارد مشابهی نیز درباره حجتالاسلام خلخالی و علامه مصباح در همان دوران اصلاحات اتفاق افتاد.
قلمهای فراری در خدمت روزنامههای اصلاحطلب
کم نیستند کسانی که بعد از نوشتن مطالبی در روزنامههای اصلاحطلب، سر از آنسوی آبها در آوردند و ماهیت ضدانقلابی خود را آشکار کردند.
فهرست بلندبالای این افراد اکنون برای همگان آشکار است اما حیف است اگر به نام مسیح علینژاد یا همان معصومهعلینژادقمی اشاره ننمود؛ فردی که بعد از فعالیت در روزنامههای اصلاحطلب، سر از صدای آمریکا در آورده است! (5)
تکرار مشکوک تیترهای بیبیسی و بعضی ناگفتههای دیگر
به دفعات مشاهده شده است که روزنامههای اصلاحطلب، گافهای وحشتناکی دادهاند. مواردی از قبیل تکرار تیتر رسانههای بیگانه، اعمال سانسور شدید خبری در موراد دلخواه، استفاده از کاریکاتورهای موهن (6) و بسیاری از موارد دیگر، مسایلی است که واقعیت فعالیت رسانههای پرشمار اصلاحطلب را شامل میشود.
البته غرزدنهای مکرر علیه فعالیتهای رسانه ملی با رویکردی تخریبگونه و نه انتقاد سازنده، همواره از دغدغههای قلمبهدستان روزنامههای اصلاحطلب بوده است تا جایی که چشم آنها بر حقایق متعدد بسته شده است. حقایقی همچون حضور پرتعداد بازیگران حامی اصلاحات در برنامهها و سریالهای تلویزیونی بیآنکه فعالیت سیاسی آنها برایشان مشکلی درست کند و یا حضور یک مجری ورزشی در یک برنامه پرطرفدار فوتبالی که حتی از آنتن تلویزیون برای تبلیغات اصلاحطلبان و ارسال پیام به همفکران این جماعت بهره میبرد.
اخلاق اسلامی، گمشده مدعیها
به نظر میرسد همکاران اصلاحطلب در نشریههای زنجیرهای اصلاحطلبان، تا زمانی که گمشده خویش را نیابند، هرگز نمیتوانند به آرامش و ثبات دست پیدا کنند. آرامشی که ضامن نقد دلسوزانه و رعایت ادب در عرصه مطبوعات است.
بیشک گمشده این عزیزان، همانا اخلاق اسلامی است که البته دستکم در حرف و سخن، خود مدعی پر و پاقرص آن هستند!
پی نوشت:
1) ماجرای 18 تیر 78
2) بهعنوان مثال میتوان به رونامه اعتماد ملی اشاره کرد.
3) روزنامه «زن»، «سلام»، «جامعه»، «خرداد»، «مشارکت»، «توس»، «حیاتنو»، «ایران فردا»، «اندیشهنو»، «صدایعدالت» و... از جمله روزنامهها و نشریات زنجیرهای اصلاحطلبان در دهه 70 و ابتدای دهه 80 بود.
4) کنفرانس برلین نمادی از عقبه فکری جریان فتنه (رجانیوز18/1/90)
5) جملهای که خبرنگار ضدانقلاب مجبور به سانسور آن شد (7/8/91)
6) خبر بیبیسی درباره کاریکاتور شرق (5//917)
منبع: فرهنگ نیوز