به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، قرآن کریم در مورد موضوع مباهله فرموده است: (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ) (قرآن کریم - سوره مبارکه آلعمرانآیه61)؛ هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید! ما فرزندان خود را دعوت میکنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت مینماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت میکنیم و شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم.
ماجرای مباهله گرچه یکی از نقاط مشترک پرتعداد در عقیده شیعه و سنی است و تقریباً تمام بزرگان اسلام بر ارتباط آیه61 سوره آل عمران با اسن واقعه عظیم تأکید داشتهاند اما تاکنون کمتر از این فرصت بزرگ برای حل معضلات جهان اسلام استفاده شده است. متأسفانه در زمان حال نیز این روند ادامه یافته و بیتوجهی به ظرفیت بالای این روز، موجب شد تا فرصتی عظیم از دست برود.
معنای مباهله چیست؟
«مباهله» در اصل لغت از ماده «بَهل» است. این کلمه در عربی به رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی اطلاق میشود. (1)
مباهله در اصطلاح
کلمه مباهله در اصطلاح قرآن، روایات و علوم اسلامی هممعنا با ملاعنه (به معنی لعنت و نفرین دو طرف نسبت به یکدیگر) قرار گرفته است. این بدان معناست که هرگاه دو گروه یا دو نفر درباره موضوعی حساس و پراهمیت همچون مسایل مذهبی با هم گفتگو کرده و به نتیجهای نرسند، در یک جا جمع میشوند و به عنوان «آخرین راه حل» جهت تشخیص گوینده حرف حق، به درگاه خداوند تضرع میکنند و از او میخواهند تا درغگو را رسوا کرده و او را مجازات کند. (2)
تناسب معنای اصطلاحی با معنای لغوی در این است که در هر دو، رها کردن و واگذار کردن یکدیگر به حال خود، وجود دارد.
جزئیات ماجرای مباهله چه بود؟
منظقه «نجران» شامل هفتاد دهکده بود و در مناطق مرزی بین حجاز و یمن قرار داشت. همزمان با آغاز دعوت پیامبر اسلام صلیعلیهوآلهوسلم به اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود که به دلایلی دست از بت پرستی برداشته بودند و مسیحی شدهبودند. (3)
پیامبر اکرمصلیاللهوعلیهوآلهوسلم هم زمان با ارسال نامه به سران حکومتهای روم و ایران و دیگر کشورهای مهم آن زمان و مراکز مذهبی مهم دنیا، نامهای به اسقف نجران نوشت و از ساکنان نجران خواست که یا اسلام را بپذیرند و یا به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازند (که در برابر این مبلغ جزئی، از جان و مال آنان دفاع شود) و در غیر این صورت، به آنان اعلام خطر میشود.
در پاسخ این نامه شصت تن از مردم نجران در قالب یک هیأت نمایندگان به مسجد مدینه آمدند و با پیامبراکرمصلیاللهوعلیهوآلهوسلم گفتگو کردند. ایشان نمایندگان مسیحیان نجران را به اسلام و پرستش خدای یگانه و دست کشیدن از عقاید ناصحیح خود (همچون اعتقاد به فرزند داشتن خداوند) دعوت کرد اما آنان این مسأله را نپذیرفتند.
پیامبراعظم صلی الله و علیه و آله وسلم نیز با تلاوت قرآن کریم و استناد به آن فرمودند: «وضع حضرت عیسی از این نظر مانند حضرت آدم است که پروردگار جهانیان او را با قدرت بیپایان خود و بدون آنکه دارای پدر و مادری باشد از خاک آفرید»؛ اگر نداشتن پدر دلیل بر این باشد که عیسی فرزند خدا است، پس حضرت آدم برای این انتساب شایستهتر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر.
نهایتاً و بعد از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، قرار شد تا مساله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو فردای آن روز همگی خارج از شهر مدینه، در دامنهٔ صحرا برای مباهله آماده شدند.
روز بیست و پنجم ماه ذی الحجة سال دهم هجرت، نمایندگان نجران چهرۀ نورانی پیامبرصلی الله علیه وآلهوسلم را دیدند که فرزندش حسینعلیه السلام را در آغوش داشت و دست حسنعلیه السلام را در دست گرفته بود؛ علیعلیه السلام پیش رویش بود و حضرت زهراسلاماللهعلیها پشت سر آنان میآمد. (4)
نهایتاً اسقف نجران اعلام کرد: «من چهرههایی میبینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه خداوند بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، به سرعت کنده خواهد شد. هرگز درست نیست که ما با این چهرههای نورانی و با فضیلت مباهله کنیم؛ چرا که عذاب الهی همهٔ ما را نابود میکند و چه بسا دامنهٔ عذاب گسترش یابد و همهٔ مسیحیان جهان را فرا گیرد و در روی زمین یک مسیحی باقی نماند.» سپس وی درخواست نمود که مسیحیان به حکومت اسلامی مالیات بپردازند. پیامبراسلامصلی الله علیه وآلهوسلم نیز درخواست آنان را پذیرفت و قرار شد که مردم نجران نیز از مزایای حکومت اسلامی برخوردار شوند در این هنگام پیامبرصلیاللهوعلیهوآلهوسلم فرمودند: «عذاب سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از در مباهله وارد میشدند، صورت انسانی خود را از دست داده و با آتشی که در بیابان بر افروخته میشد، میسوختند و دامنهٔ عذاب به سرزمین نجران هم کشیده میشد». (5)
نفرین آمریکا ممنوع!
این روزها بحثی ظاهراً سیاسی و کاملاً داغ در فضای فکری و رسانهای کشور مطرح شده است و عدهای با سروصدای فراوان خواهان ممنوعیت شعار «مرگبرآمریکا» شدهاند.
روز مباهله فرصت خوبی بود برای آنکه به این افراد یادآوری شود، نفرین گمراهانی که اصرار بر ادامه روند اشتباه عقیدتی خود دارند، امری غلط نیست. همانگونه که ابراز انزجار از ظلم و جور و ستم در اسلام به کرّات دیده میشود، مواردی مانند مباهله نیز وجود دارد که تکلیف ما در برابر کفار، ظالمان، منحرفان و منافقان را مشخص کرده است.
روز مباهله سندی برای اثبات حقانیت انقلاب اسلامی و شعار «مرگبرآمریکا» محسوب میشود اما رسانههای انقلابی از این فرصت بهخوبی استفاده نکردند.
اثبات حقانیت شیعه و ماجرای روزنامه بهار
چند روزی از تلاش مذبوحانه برخی عناصر مرتبط با گروهکهای منحرف و انتشار نوشتاری از تفکرات آنها در روزنامه بهار میگذرد. رسانههای بیگانه همچون بیبیسی و العربیه و چند نشریه و سایت صهیونیستی از دل سرزمینهای اشغالی فلسطین، عَلَم حمایت از این روزنامه تازه توقیف شده را بلند کردهاند، سوژه هنوز هم داغ است اما همزمان با روز مباهله، کمترین واکنش از سوی رسانههای انقلابی به نوشتار توهینآمیز روزنامه بهار بهچشم خورد در حالی که این روز یک فرصت بسیار مناسب برای روشنگری علیه دشمنان ولایت و منکران اسلام وامامت بود.
به یاد داشته باشیم که حضور سه امام معصوم (علیهمالسلام) و حضرتفاطمه (سلام الله علیها) در کنار پیامبر (صلیاللهوعلیه و آله و سلم)، معنایی نداشت مگر اثبات حقانیت جایگاه آل عبا و تفکرات ناب شیعه اثنیعشری.
سیاست ما، دیانت ما و پایه لرزان سیاست غربی
مرحوم مدرس که صدای بلند اسلامخواهی و آزادگی در مجلس دوره رضاخان پهلوی بود، روزگاری گفت: «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما.»
سخنان این شهید بزرگوار در حقیقت امر، جوهره تفکرات حکومتی جمهوری اسلامی ایران و دلیل وقوع انقلاب اسلامی است.
جدایی دین از سیاست که بعد از شکلگیری در فرهنگ منحرف سیاسی غرب، وارد فرهنگ ما شده و با شدت تمام ترویج شده است، یکی از دلایل رخوت و ناتوانی برخی از بزرگان سیاسی کشور در دوران مختلف و سبب بروز خطاهای بزرگی در مواقع حساس شده است.
در دوران مشروطه و ماجرایی که سبب بر دار رفن شیخفضلالله نوری شد، در ماجرای روی کار آمدن سلسله پهلوی و نیز در دوره جنبش ملیکردن صنعت نفت، همواره اعتقاد به جدایی دین از سیاست، بزرگترین نقطه ضعف فعالان سیاسی کشور بوده است؛ حال آنکه جریان مباهله و اقدام حکومتی پیامبراسلام (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم)، سندی قاطع برای تأیید عدم جدایی دین از سیاست محسوب میشود، و چه خوب بود اگر همهساله در سالروز مباهله، از فرصت موجود برای تبیین جایگاه رفیع اهلبیت (علیهمالسلام)، انقلاب اسلامی و نظریه ولایت مطلقه فقیه بهعنوان پیشرفتهترین شیوه حکومتی بشر، کمال استفاده صورت میگرفت و رسانههای انقلابی در کنار فعالان عرصه فضای مجازی، با همه وجود وارد عرصه دفاع از جایگاه تفکرات شیعه اثنیعشری میشدند.
پی نوشت:
1) فرهنگ جامع عربی، فارسی، ماده «بهل»؛ فرهنگ دانشگاهی، ترجمه المنجد الابجدی، مادهٔ «بهل».
2) تفسیر نمونه، ج2، ص438.
3) یاقوت حموی در معجم البلدان، ج5، ص267 و ص266، دلیل گرایش آنان را به آیین مسیح بیان کرده است.
4) در بعضی روایات آمده است که پیامبرصلیاللهوعلیهوآلهوسلم دست حسنعلیهالسلام و حسینعلیهالسلام را گرفته بودند و حضرت فاطمهسلاماللهعلیها به دنبال پیامبر و حضرت علیعلیه السلام پشت سر ایشان حرکت میکردند. (منشور جاوید، ج7، ص101.)
5) بحار الانوار، ج21، ص285 به بعد.
منبع: فرهنگ نیوز