به گزارش خبرنگار اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام امیر غنوی، مسئول موسسه لیلةالقدر هفته گذشته در جلسات تاریخ اسلام که چهارشنبهها در این موسسه برگزار میشود، به ترسیم دوران امامت امام جواد(ع) پرداخت که ادامه مباحث آن را پیشرو دارید
وی ضمن اشاره به مباحث جلسات گذشته، گفت: دوری مناطق، جو خفقان و دور از دسترس بودن ائمه علیهم السلام در بسیاری مواقع وجود مجموعهای را لازم می آورد که ارتباط ائمه و شیعیان را حفظ کند و اگر این مجموعه نبود شاید تشیع دچار بدتر از زمان شروع عباسیان می شد.
در شروع دوره عباسیان، علاقه به خاندان پیامبر (ص) در دور از مرکز به خصوص ایران خیلی قوی بود و عباسیان از همین علاقه استفاده نموده و با این عنوان که داعیان نهضت پیامبرند، نیروها را جذب خود کرده و به تدریج مسیر را عوض کردند.
تشیع بعد از امام صادق گسترده شد و برای جلوگیری از آن آفت، به سازمانی چون سازمان وکالت احتیاج بود.
هر سازمانی که حول و حوش ائمه علیهم السلام شکل می گرفت وحدت رهبری، ارتباطات اعضا و مقررات خاصی داشت ولی به شکل امروزه سازمان که دارای برنامه سالیانه، رفتارهای مشخص و ... باشد، نبوده و البته نیازی هم نبوده است. نیاز آن زمان این بود که مجموعه شیعه بی سر و سامان نباشد و در نقاط مختلف افراد قابل اتکایی وجود داشته باشند که بتوانند از این مجموعه ها حراست کنند.
در این زمینه هم نقش ائمه اطهار دخالت در همه اجزا نیست بلکه افراد مطمئن و قابل اعتماد را شناسایی نموده و در این مجموعه قرار داده تا به کمک این ها اجازه دهند سیر طبیعی رشد شیعه رخ دهد.
محدوده فعالیت سازمان وکالت در مناطق گسترده ای از آسیای میانه تا آفریقا (سودان) و ایران و سوریه و افغانستان و ... قرار داشت.
وظایف سازمان وکالت:
اولین نقش سازمان وکالت، نقش مالی بود. مشکلات مالی یکی از مسائلی است که برای هر مجموعه ای که بخواهد کار تشکیلاتی بکند، وجود دارد. شاید بتوان گفت مشخص ترین و مهمترین وظیفه این سازمان، گردآوری اموال و فرستادن آن برای امام است، البته فرستادن نه به این معنا که همه اموال به مدینه می آمد بلکه این امکانات در شبکه فراهم آمده و در اماکن و مواطن مورد نیاز مصرف می شد.
وقتی در منطقه ای مردم کسانی را به عنوان بزرگان مطلع و مطمئن بشناسند که این ها می دانند پول ها را کجا خرج کنند و مستند و مستظهر به ائمه معصومین هم هستند، وجوه شرعی، هدایا، رد مظالم و حتی موقوفات را به این سمت سیر میکند. به عنوان مثال داستان وقف در ایران طولانی است، خیلی اوقات این موقوفات زیر نظر وکلا اداره می شد.
پول سازمان وکالت از طریق همان مقرراتی که در شرع وجود دارد برای پرداخت اموال، احسان در راه خدا دادن و ... قدرت می گرفت و با همان ابزارها هم مردم را تغذیه می کرد. مثلاً در روایات خمس و زکات داریم اگر مردم خمس و زکات اموالشان را بدهند، فقیری باقی نمی ماند، یعنی مقررات مالی شرع تکافوی مشکلات اجتماعی مسلمین را می دهد. هر چه حرکت شیعی گسترده تر می شد، این پای بندی در عمل بیشتر می شد.
دومین وظیفه این سازمان نقش ارتباطی بوده است. نقش ارتباطات را وقتی می فهمید که بدانید در فضای قطع ارتباطات چه اتفاقی می افتد. در فضای قطع ارتباطات ابومسلم خراسانی هم می تواند ادعای تشیع کند و دعوت به آل محمد کرده و صدها هزار نفر از شیعیان را به خاطر بازی و وسوسه عباسیان به کشتن بدهد.
در فضای قطع ارتباطات افراد می توانند ادعای بابیت و ارتباط کنند. در دوره امام صادق علیه السلام این اتفاق تقریباً افتاد. افرادی در شهرهای دیگر ادعای بابیت کردند، شرایط خفقان هم به قدری بالا بود که امکان درگیر شدن امام صادق (ع) با آن ها نبود و آن ها خیلی کار می کردند می توانستند جان خود و شیعیان را محفوظ بدارند. اینکه بخواهند با این بازی ها برخورد کنند در دوره امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم السلام امکان نداشت. ولی ارتباطات در دوره های بعد این امکان را فراهم می کرد با چنین مواردی برخورد شود یعنی افرادی نتوانند با دیدن امکانات و تجمع شیعیان و دلهای آماده پرداخت اموال، سوء استفاده کنند.
در دوره حضرت جواد (ع) و بعد از آن، مردم اگر بخواهند با امام معصوم ارتباط برقرار کنند، نامه می دهند. راه هایی را میشناسند که اگر نامه به آنجا بدهند به امام می رسد و نه فقط با امام ارتباط دارند، بلکه خود افرادی هم که مرتبطین و معتمدین امامند بسیار مورد اعتماد و اتکا هستند. ائمه هم در مورد وکلایشان بسیار سختگیر بودند که انحطاط و بد شدن یک وکیل می توانست منطقه ای را فاسد کند و در جهان تشیع و در مال و جان شیعیان فضاحت ایجاد کند. به همین دلیل گاهی می بینید بدعت گذاران خطرناک حتی کشته شدند به خاطر این که احساس کردند احتمال دارد جان و مال شیعیان را به خطر بیندازند.
به عنوان مثال، فارس ابن حاتم قزوینی وکیلی در منطقه قزوین و مورد اعتماد بوده است، اما به تدریج دچار انحراف میشود. تلاش هایی هم که برای جلوگیری از انحراف او می شود، به جایی نمی رسد. او را به حکم امام می کشند.
البته در جایی امکان حل کردن با توضیح وجود داشت، با توضیح حل میشد. به طور مثال امام رضا (ع) برای برخورد با فتنه وقف از توضیح استفاده کردند. چند مرحله برخورد کردند. در مرحله اول انقدر گفتند که برخی از وکلایی که دچار انحراف شده بودند، توبه کردند و برگشتند. بقیه شان هم بین مردم مفتضح شدند.
پس، این شبکه ارتباطی در آن زمان بسیار مهم بوده است. شیعیان در جاهای حساس و فضاهای اختلافی و درگیری و یا در جایی که به خود وکیل شک می کردند، از طرق مختلف نامه شان را به امام می رساندند و امام پاسخ می داد و خیال شیعیان راحت می شد و این حس ارتباط با امام فوق العاده موجب حفاظت از سیستم می شد به طوری که از دوره امام رضا (ع) به بعد ما هیچ نوع انحراف جدی که گروهی از شیعیان گرفتار آن شده باشند، نمی بینیم در حالی که در دوره های قبل که سازمان وکالت این قدرت را ندارد این مسایل را بیشتر داریم.
یکی از بزرگان شیعه به نام ابوسهل نوبختی می گوید: یکی از کارهای وکلا این بود که نامه های شیعیان را به امام میرساندند و پاسخ امام را نیز برای آن ها می بردند. این ارتباط این مجموعه را صیانت می کرد. حتی وقتی به یک وکیل شک می کردند از طریق وکیل دیگری سؤالشان را می پرسیدند و خیلی راحت آدم منحرف کنترل می شد. احمد ابن هلال ابرطاعی یکی از بزرگان شیعه و بسیار عابد و زاهد و مورد اعتماد است و آنقدر جا افتاده است که امام وقتی می خواهند او را بردارند 5 بار توقیع می فرستند تا مردم کاملاً باور کند که این شخص منحرف است ولی این مجموعه توان کنترل یک آدم مسن جا افتاده منحرف را که بسیار هم محبوب است، دارد و این نشان می دهد این سازمان بسیار مقتدر و محکم است.
نقش دیگر این مجموعه نقش علمی ارشادی است. وکلای امام، علمای آن دوره بودند. مسئولیت اول ایشان کار علمی و نشر معارف دینی بود. خیلی از آن ها روات بزرگ حدیثاند و کتاب های مفصل حدیثی دارند. به عنوان مثال علی ابن مهزیار اهوازی که راجع به او گفتند او هم کتاب هایی مثل کتاب های حسین ابن سعید دارد.
نهضت علمی زمان امام جواد و امام هادی علیهماالسلام، نهضت علمی پخته تری نسبت به نهضت های بعد از غیبت است
اگر شما مقایسه کنید بین جوامع اولیه حدیث که در دوره معصومین شکل گرفته مثل کتب حسین ابن سعید که فهرستش باقی است با کتاب هایی که بعد از غیبت شکل گرفته مثل کتاب کلینی، صدوق و شیخ طوسی به نکته مهمی پی می برید و آن اینکه نهضت علمی زمان امام جواد و امام هادی علیهماالسلام، نهضت علمی پخته تری نسبت به نهضت هایی که بعد از غیبت شکل گرفته، بوده است زیرا به همه ابواب فقه و نیازهای اجتماعی توجه داشته است.
یکی دیگر از وظایف سازمان وکالت، حفاظت بود. سازمان کار میکند و امام جواد (ع) در مدینه یا بغداد است، ارتباطی با کسی ندارد. از نگاه حکومت امام جواد داماد خلیفه است و خیلی عزت و احترام دارد و به زندگی عادی خود می رسد. خادمان و دوستانی دارد و گاهی سه چهار نفری می آیند و استفاده های علمی می کنند. چیزی که از بیرون دیده می شود همین است. این مجموعه به این شکل کاملا حساسیت را از روی خود امام بر میدارد. مسئولین سازمان وکالت هم عمدتاً شناخته شده نیستند. مثلاً مغازهداری در بازار، وکیل امام است و کسی نمی داند او چه تشکیلات بزرگی را اداره می کند.
این مسئله نه فقط برای امام نوعی حساسیت زدایی است، بلکه برای شیعیان هم نوعی امنیت ایجاد می کند؛ زیرا وقتی ارتباط مجموعه با سر مجموعه حساسیت نیاورد، خود مجموعه هم به نظر مرتبط با رهبر نمی آمد. وقتی از بیرون این ارتباط حس نشد یک اتفاق طبیعی اجتماعی می افتد. شیعه علمایی دارند و کار می کنند و پیشرفهایی هم کردند. مردم هم با علمایشان ارتباط خوبی دارند و مثل بقیه مذاهب به کارشان می رسند.
نکته دیگر؛ این روند، روندی آرام در انتقال قدرت به خود مردم است. در هر دوره بخشی از این روند به تدریج توسط یکی از ائمه پر می شود. در دوره امام کاظم (ع) نبود رهبر و زندان بودن ایشان، قدری پختگی به مجموعه می آورد. درگیری هایی هم درست می کند ولی وقتی جمع می شود این جمع پخته تر از سابق اند. در دوره حضرت رضا (ع) راه برای ائمه کاملا باز می شود. تا به حال امام و مشخص بودن صاحب الوصیت سری بود و به این راحتی مشخص نمی شد، ولی از دوره امام رضا (ع) به صراحت ابراز می شود. همه می دانند اینان صاحب الوصیت اند و این سلسله ادامه دارد. حتی در دوره های بعد وقتی می خواهند با امام هادی (ع) هم برخورد کنند، جایگاه متفاوت او را می شناسند و می فهمند و بر آن اختلافی خصوصا در نزد شیعیان نیست.
هر کدام از ائمه هم که می آیند فضای تازه ای را برای این قصه باز می کنند. امام جواد (ع) چون داماد خلیفه است و نیز در کودکی به امامت می رسد، خود شرایط خاصی را ایجاد می کند و چون با شیعیان فاصله دارد و بیشتر کار با سازمان وکالت است، باز هم نتایجی را درفضای عمومی ایجاد می کند.
مجموعه داستان این است که شما از دوره امام جواد (ع) که عبور می کنید، اولا نگاه به امام عوض شده است و همه شیعه آماده فهم امامت در همان جایگاه خود است و ثانیاً سازمان وکالت هم قدرت فوق العاده و استقلال پیدا می کند و مجموعه روابط داخل جامعه شیعه با علمایشان هم آرام آرام به نحوی می شود که چندان لازم نیست امام نقش ظاهر و بارزی در آن ایفا نماید. این یعنی مراحل مختلفی برای انتفال قدرت.
در دوره امام هادی (ع)، امام در حبس و کنترل کامل است، البته تا 13 سال امام در مدینه هستند که این طور نیست و بعد از آن در سامرا دچار حصر و حبس می شوند. این هم گام دیگری است که بر خلاف خلفای عباسی گام دیگری برای استقلال بیشتر شیعه است و شیعه حالا با گام های بعدی می تواند به شرایط درست در مرز به غیبت رفتن امام در بیایند. تک تک این ائمه بخشی از این پازل انتقال قدرت را بازی می کنند.
نقش اجتماعی و خدماتی سازمان وکالت
نکته دیگر، نقش اجتماعی و خدماتی این سازمان است. اموال در دست وکلای امام جمع می شود و امکانات مالی متمولین توسط شخصی متدین و فهیم اغلب در خود همان مناطق هزینه می شود و مردم آن مناطق مدیریتی خودمانی و دارای امکانات و ارتباطات دارند، چیزی شبیه یک حاکم اجتماعی که با مشکلات افراد کار دارند. آن زمان ها حکومت ها بیشتر کار سیاسی و وظیفه امنیتی داشتند در حالی که بقیه امور مثل اقتصادی و فرهنگی ربطی به حکومت ها نداشت.
تاثیر فوق العاده سازمان وکالت در کنترل انحراف در دوره امام جواد (ع) به بعد
نکته آخر کنترل فوق العاده این سازمان برای انحراف در دوره امام جواد (ع) به بعد است. می بینید عده زیادی ادعای بابیت کرده اند، طبیعی هم هست چون به ائمه دسترسی نیست. تمام این مدعیان بابیت که گاهی خیلی هم ظاهر الصلاح هستند ولی هیچ صدمه ای به سازمان نزدند و به راحتی هم کنترل شدند.
سؤال: با توجه به لزوم اختفای شدید در سازمان وکالت، آیا این سازمان از زنان هم برای امور خود استفاده می کرده است؟
جواب: شاید اگر ما بخواهیم سازمان اطلاعاتی راه بیندازیم از این کارها بکنیم ولی هیچ رد و اثری از این مسئله در تاریخ نیست. در این نوع فعالیت ها زنان را نمی آوردند چون برای زن خسارت و صدمه و رنج خیلی بیشتر است. در این جا خیلی افراد را می شد آورد که هیچ کس فکر نمی کرد این ادم چنین کاری به عهده اش است. آن ها از شیوه های دیگر استفاده می کردند.
سؤال: سازمان وکالت امروز هم با امام ارتباط دارد؟
جواب: ارتباطات قطع است و آن سازمان دیگر امروز نیست، بلکه یک ساختار اجتماعی و یک عادت رفتاری شکل گرفته است. یک نوع رابطه مردم با افراد مورد اعتماد شکل گرفته و احکامی در مجموعه مثل خمس و زکات و ... جا افتاده و خود این مجموعه امکان تداوم پیدا کرده است.
به طور طبیعی وقتی تشیع پخش می شود اول علاقه به معصومین، اعتقاد به علی علیه السلام و باور به بعضی اعتقادات شیعه پخش می شود و خیلی از اوقات مردم احکام بلد نیستند. در شروع کار در نقطه صفری هستند ولی تشیع پایه گذاری شده است.
ما مؤلفین طراز اول بسیار در این دوره داریم که نشان از یک نهضت علمی است و نشان می دهد در زمینه های مختلف اندیشمندان قوی داشتیم و این اندیشمندان شاگرد تربیت می کردند، در زمینه های متنوع مطلب می نوشتند و مناظره و درگیری داشتند. شیعه حرکت علمی عظیمی را شروع کرده است تا به شیخ مفید و امثال ایشان می رسد. یکی از اهل تسنن درباره شیخ مفید می گوید: خدا را شکر که او مرد و از انحرافات او جهان راحت شد و توضیح می دهد آنقدر این فرد خبیث بود که اگر می خواست ثابت کند این ستون چوبی از طلاست می توانست! معلومه که حرص این طرف درآمده است.
یعنی با اندیشمندانی طرف هستند مانند شیخ مفید که این حاصل یک دنیا کار است که شما در ابوسهل نوبختی، شیخ مفید و دیگر بزرگان می توانید اوج آن را ببینید. این ها یک روزه به وجود نیامده اند بلکه تراکم اندیشه و کار فکری است که این بزرگان را به وجود آورده است. شیخ مفید یک گام برداشته است، و دیگران سالها گام برداشته اند تا اوائل المقالات شیخ مفید (کتاب معروف کلامی او) شکل گرفته است.