به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ آزادی آمده است؛ اسمش روش است خواب +گاه، یعنی جایی که باید خوابید! و همین طوری است که خیلی از وقت بچههای خوابگاهی به خواب و استراحت میگذرد! منهای بچههای ورودی و البته شبهای ملکوتی امتحان!
ورودیها که تازه پایشان به دانشگاه باز شده و اغلب شوخ و پر انرژی هستند و تازه کلی حرف دارند که باید تا صبح به هم بزنند. این البته برای وقتی است که جوی استیکی، گیم پدی چیزی دمِ دست نباشد تا یک دست گیم بزنند و یا اینکه مثلاً وایرلس خوابگاه قطع شده و یا بچهها بیخیال پیدا کردن رفقای ندیده تازهشان در فیسبوک شده باشند!
شبهای امتحان هم که خودتان میدانید! حکایت ناقص بودن جزوه و پیدا کردن سال بالاییها، یا همکلاسی که جواب مسایل فضایی استاد را از بر باشد، و البته استرس! اصلاً این طوری است باور کنید اینکه آمار بیماریهای قلب و عروق این همه توی مملکت بالا رفته، باور نمیکنید؟ لابد شب امتحان ندیدید یا دانشجو نبودید!
داستان سال بالاییها قدری متفاوتتر و البته پر آب دیدهتر است؛ بچههایی که حالا سالهاست حرفهاشان را باهم زدند و بهانهای جز درس یا فیسبوک برای شب نشینیهاشان پیدا نمیشود؛ سالی یک بار مگر، آن هم شب یلدایی چیزی پیش بیاید و سلف محترم دانشگاه لطف کند تخمه نمکی، کدو بودادهای چیزی بچهها را مهمان کند و این طوری بهانهای برای شب نشینی بچهها دور هم جور کند؛ تازه آن هم مگر کفگیر سلف محترم به تهِ دیگ نخورده باشد!
گاهی هم پرسه زدن توی کوچه پس کوچههای چرم سازی، و یا امامزاده عبدالله به فراخور موقعیت ژئوپلیتیکی خوابگاه! که این آخری با توجه به سرمای اغلب ناجوانمردانه شهرتان کم تکرار میشود!
این طوری است که ضعف برنامه ریزی به شدت توی خوابگاهها حس میشود. اصلاً میدانید این زیر پوست دانشگاه که نوشتهاند یعنی همینجا؛ خوابگاههای دانشگاه نمودار روشنی از اوضاع فرهنگی و نشاط و سرزندگی بچههاست.
معضل دمپایی هم که حالا سالهاست به پای ثابت مشکلات بچههای خوابگاه تبدیل شده و در همین راستا! گردهماییها و نشستهای مشورتی فراوانی برای چاره جویی و هم اندیشی برای حل این بحران برگزار شده است! و صاحب نظران و متفکران ایدهها و برنامههای متنوعی برای ریشه کنی این بحران خانمان سوز ارایه کردهاند؛ هرچند همچنان آش همان آش است و همان کاسه!
البته در همه خوابگاهها همیشه بساط برنامههای فرهنگی-تبلیغی خودجوش که خود بچههای خوابگاه صفر تا 100 کار را دست میگرفتند پهن بوده و هست.
و از حق نگذریم همیشه استقبال بچهها از این دست حرکات فرهنگی دانشجویی پرشور بوده، و این اصلاً خصیصه دانشجوهاست؛ دانشجویان همیشه حق پذیر بودهاند و البته حقیقت جو.