مولای این شهید هم، سر نداشت + عکس
وبلاگ سپهر حزب‌الله
صدای مناجات‌هایش را می‌شنیدم، بعد از مدتی که مقداری از حجم آتش دشمن کم شد، متوجه شدم که دیگر از آن سمت، نجوای یا رب، یارب به گوش نمی‌رسد. به طرف سنگر حرکت کردم. ترکشی به گردن او اصابت کرده و سرش را کاملاً متلاشی کرده بود.
ارسال نظرات
captcha