به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، یدالله جوانی طی یادداشتی نوشت؛ در روز غدیرخم، آنگاه که حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: «ای مردم مراقب باشید، بعد از من افرادی شما را به سوی آتش فرا میخوانند»، کمتر کسی تصور میکرد که این افراد، از صحابه و اطرافیان نزدیک پیامبر (ص) باشند. اما این اتفاق افتاد. کسانی که نام و نشان خود را از اسلام گرفته بودند، مسلمین را در کژراههای قرار دادند که هنوز هم، آثار و پیامدهای خسارتبارش گریبان اسلام و مسلمین را گرفته است.
حضرت امام خمینی (ره) بعد از قرنها مبارزه و مجاهدت علمای راستین برای احیای اسلام ناب محمدی (ص)، موفق شدند با قیام الهی خویش و با به صحنه آوردن ملت ایران، انقلاب شکوهمند اسلامی را به پیروزی برسانند و اسلام و مسلمین را آبرو و عزتی دوباره بخشند. آن عزیز سفر کرده با بهره گیری از تجارب گذشته و عبرتهای تاریخ اسلام، با هدف جلوگیری از انحراف مجدد در مسیر ملت مسلمان و انقلابی ایران، نقشه راه انقلاب اسلامی را ترسیم نموده و برای جلوگیری از تکرار داستان غم انگیز ضربه به اسلام با نام اسلام و «ضربه به قرآن با نام قرآن»، مرز میان دو اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام امریکایی را به خوبی و با شفافیت هر چه تمام مشخص فرمودند.
در آن زمان که حضرت امام (ره)، ویژگیهای اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام امریکایی را برمی شمردند، کسی تصور نمیکرد که روزی از میان یاران و اصحاب حضرت امام (ره)، کسانی ضمن ادعای یار امام بودن، تمام توان خود را بسیج کنند تا اسلام ناب و طرفدارانش را منزوی کنند و منادی اسلام امریکایی شوند! اما متأسفانه این اتفاق رخ داده و بعضی از افراد که حقیقتاً نام و آوازه آنان به خاطر همراهی با حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی بوده، اکنون برخلاف آرا و اندیشههای آن بزرگوار حرکت کرده و به دنبال از صحنه خارج کردن اسلام ناب محمدی (ص) و به میدان آوردن اسلام امریکایی در ایران هستند. در چنین فضایی برای جلوگیری از تکرار آن داستانهای غم انگیز گذشته، بازخوانی اندیشههای حضرت امام (ره) به ویژه در شناخت دو نوع اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام امریکایی ضرورت اجتناب ناپذیر دارد.
باید با شاخصهای اسلام ناب و اسلام امریکایی از منظر محی الدین، مصلح دوران و عزت بخش مسلمانان و ایرانیان یعنی حضرت امام خمینی (ره) آشنا گردید، تا کسانی نتوانند حتی در کسوت و جایگاه فقیه نو اندیش و مرجعیت، به ترویج اسلام امریکایی در کشور امام زمان (عج) بپردازند.
فرازهای زیر از پیامها و فرمایشات حضرت امام (ره) اسلام ناب و اسلام امریکایی را مشخص و مرز میان آن دو را تعیین میکند:
«فرزندان عزیز جهادیام به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایههای اسلام ناب محمدی (ص) است؛ اسلامی که غرب و در رأس آن امریکای جهانخوار و شرق و در رأس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد کشاند. اسلامی که پرچمدارا
ن آن پا برهنگان و مظلومان و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سر مایه داران و پول پرستانند. اسلامی که طرفداران آن همیشه از مال و قدرت، بیبهره بودهاند و دشمنان حقیقی آن زر اندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بیهنرند.» (صحیفه نور، ج 21، ص 59)
«... آری مذهبی که وسیله شود تا سر مایههای مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در اختیار ابر قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جداست، مخدر جامعه است، ولی این دیگر مذهب واقعی نیست، بلکه مذهبی است که مردم ما آن را مذهب امریکایی مینامند.» (همان، ص 69)
«تنها هنری مورد قبول قر آن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی (ص)، اسلام ائمه هدی (ع)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سر مایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد و در یک کلمه اسلام امریکایی باشد.» (همان، ص 74)
«ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومان و دشمن ظالمان باشیم. همین وظیفه است که امیر المؤمنین (ع) در وصیت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر میدهد و میفرماید: وکونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا، یعنی دشمن ستمگر و یاور و پشتیبان ستمدیده باشید.»
آری بر اساس آموزههای اسلام ناب است که حضرت امام (ره)، امریکای جهانخوار را شیطان بزرگ نامید و مبارزه با این جهانخوار بالذات را وظیفه اسلامی و انقلابی تمامی آزادیخواهان و عدالتخواهان جهان دانست و برای فروریختن این نظام شیطانی و تحقق انقلاب جهانی اسلام، به همه آزادیخواهان برای تشکیل هستههای مقاومت و مبارزه فراخوان داد. بر اساس همین آموزهها بود که حضرت امام (ره) با شناخت دقیق و درستی که از شیطان بزرگ داشتند، فرمودند اگر ما را صد بار بکشند و زنده شویم، دست از مبارزه با امریکا بر نمیداریم.
حال چه شده است که برخی از کسانی که با امام بودند و با همان حرارت حضرت امام علیه امریکا سخن میگفتند، امروز برای برقراری رابطه دوستانه با امریکا، به نظریهپردازی روی آوردهاند؟ واقعاً چه شده است که برخیها دشمنی با امریکای جنایتکار و ضدبشر را خوب ندانسته و ادامه این دشمنی را بدون نتیجه میدانند؟
واقعاً در درون برخی از آدمها تحول رخ داده و روحیاتشان عوض شده یا در واقعیتهای خارجی تغییرات اساسی و بنیادین به وجود آمده است؟ آیا افرادی چون آقای شیخ یوسف صانعی نسبت به گذشته تغییر مواضع دادهاند یا امریکای جنایتکار دیگر آن شیطان بزرگ سابق نیست؟ هرگز یادم نمیرود آن حالت حزن و اندوهی را که ایشان در غم از دست رفتن امام راحل و عظیم الشأن پیدا کرده بود. در خرداد سال 1368، در اولین روزهای پس از رحلت جانسوز حضرت امام (ره) مراسمی در حرم حضرت معصومه (س) برپا بود و نگارنده توفیق حضور در آن مراسم را داشت. همه گریان بودند و عزادار و ناگهان صدای گریهها بلندتر شد، زیرا کسی از جمعیت، تحت تأثیر بر سر و صورت زدنهای آقای صانعی قرار گرفت که همانند مادران فرزند از دست داده بیتابی میکرد. آن روز، گرچه تحمل رحلت رهبر کبیر انقلاب بسیار سخت بود، لکن برای افرادی چون حقیر دیدن این قبیل صحنهها آرامش بخش بود. اینگونه میپنداشتم که با وجود این قبیل افراد، راه و خط امام (ره) در جامعه پایدار خواهد ماند. واقعاً هرگز به ذهنم خطور نمیکرد که روزی برسد و همین آقای صانعی با عنوان جذاب «فقیه نواندیش» در مقابل دیدگاههای حضرت امام (ره) در خصوص امریکا سخن بگوید. شاید «نواندیشی» به خاطر همین تغییر در مواضع نسبت به گذشته باشد. آقای صانعی در دهه اول انقلاب، دارای مواضع صریح، شفاف و قاطع علیه شیطان بزرگ بود. حال چه شده است که ایشان در گفتوگو با خبرنگار روزنامه «نیویورک تایمز» در پاسخ به سؤالی مبنی بر بهبود رابطه ایران و امریکا میگوید: «نظر آنها که سیاست را خوب میفهمند این است که باید انجام شود، دشمنی خوب نیست و نتیجهای ندارد.» ایشان در بخش دیگری از این مصاحبه و در پاسخ به سؤال دیگری، ضمن اشاره به ویژگیهای شخصیتی «نلسون ماندلا» و رفتار او پس از فروپاشی نظام آپارتاید، میگوید: «امروز هم معتقدم دولتمردان ایران و امریکا و سایرین با هم، مطابق آنچه گفتم از هم بگذرند و دوستانه زندگی کنند!»
آیا میتوان تصور کرد که ظالم و مظلوم، گرگ و میش و سلطه گر با تحت سلطه، با گذشت از یکدیگر، دوستانه زندگی کنند؟ آیا این نوع تجویز، ریشه در آموزههای دینی و تفکر و اندیشه ناب اسلامی دارد، یا از اسلام امریکایی سرچشمه میگیرد؟
خط امام، استکبارستیزی و ایستادن در مقابل امریکاست، دوستی با امریکا، گذشتن از امریکا، دست برداشتن از دشمنی و مبارزه با امریکا، آن هم در حالی که امریکا همچنان علیه ملت مسلمان و انقلابی ایران و جمهوری اسلامی و دیگر مسلمانان و آزادیخواهان ظلم میکند، با کدام یک از معیارها و ملاکهای خط امام و اسلام ناب محمدی (ص) انطباق دارد؟
اینجاست که برای تحلیل آنچه رخ داده و تغییری که حاصل شده، باید در این جمله حضرت امام (ره) تأمل بیشتری کرد که میفرمایند: «بزرگترین فرق روحانیت و علمای متعهد به اسلام با روحانی نماها، در همین است که علمای مبارز اسلام، همیشه هدف تیرهای زهراگین جهانخواران بودهاند و اولین تیرهای حادثه، قلب آنان را نشانه رفته است ولی روحانی نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروج باطل یا ثناگوی ظلمه و مؤید آنان بودهاند.»
آری، با این اوصاف است که آن راز برملا میشود که چرا در سالیان اخیر، شبکههای ماهوارهای استکباری و صهیونیستی، در برابر علمای راستین و ثابت قدم در خط امام و اسلام ناب محمدی (ص)، موضع تخریبی داشته و در نقطه مقابل به تبلیغ و ترویج برخی دیگر تحت عنوان «مرجعیت شیعه» میپردازند!
منبع: روزنامه جوان