هادی عبدالوهاب دانشجوی مدیریت دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی نوشت:
بنده به عنوان یک مقام غیرمسئول، میخواهم چند توصیه داشته باشم به فتنه گران نسبتا محترم. و پیشنهاد میکنم که این دوستان، توصیههای من را جدی بگیرند. چون منِ دانشجو مثل آقای دریانی (مغازه دار محل)، راننده تاکسی خط مدیریت-ونک، لبو فروش سر خیابان، میوه فروش تره بار و... همگی مقامات غیر مسئولیم و باید حرف ما را جدی گرفت. چون حرف ما، حرف نظام است. درست است مسئول نیستیم، اما مقام، درک و فهم ما از مسائل جاری کشور، شاید بسیار بیشتر از بعضی آقایانِ مسئولِ موهن القلم است! اما توصیههای اساسی ما به دوستان مفتونِ فتنه گر:
اول: سروصدا نکنید! یعنی سعی کنید متهم باقی بمانید و به دوستان زنجیرهایتان بگویید دست از تلاش برای تبرئه شما بردارند. چون به ضرر شماست. مقامات غیرمسئول این کشور اگر ذرهای احساس کنند شما میخواهید حافظه تاریخی مردم را پاک کنید و یا برای خیانتهای خود دلیل بتراشید، یا خود را صرفا مفتونی گول خورده بنامید و بدون توبه و اظهار ندامت، فریاد «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» سر دهید، آن وقت به نظام میگویند صدایتان را خاموش کند! و نظام بدون هیچ گونه خشونتی، پس از محاکمه، یکی از ویرگولها را حذف میکند! ویرگولِ بعد از بخشش را. اهمیت ویرگولها را که میدانید؟ پس حواستان باشد که اگر کاری هم میکنید، ما صدایتان را نشنویم. چون جوابش را با غرش میدهیم. 9 دی، بیست و سی را نگاه کنید تا معنای غرش ما، دانشجویان و رانندگان تاکسی و لبوفروشها را درک کنید!
دوم: عینکتان را تمیز کنید! آقایان خوش خیال، خواهش میکنم اینقدر روی دوستان زنجیرهای، یا شبکههای ماهوارهای و آمار و اعدادی که میدهند، حساب باز نکنید. چرا فکر میکنید 51 درصدی که به آقای روحانی رای دادهاند، سربازان جان بر کف شما هستند؟ چرا فکر میکنید چندین میلیون نفر، گوش به فرمان حکم جهاد شما علیه حکومت هستند؟ اگر با عینکهای تمیز، 9 دی، بیست و سی را نگاه کنید، درخواهید یافت که چند میلیون نفری که به شما رای داده بودند، علیه شما شعار میدادند. حال آنکه این 51 درصد به آقای روحانی رای دادهاند! همان آقای روحانی که سال 78 دستور داد سپاه و بسیج وارد فتنه 18 تیر شوند تا فتنه و فتنه گر را سرکوب کنند. پس حواستان به روحانی هم باشد.
سوم: از حق خود نگذرید! اصلا! هم این دنیا مردم ایران، همان عده قلیلی که 9 دی بیرون ریختند، را حلال نکنید و هم آن دنیا از حق خود نگذرید. آن ظلمهایی که به شما شد، آن رایهایی که از حساب شما اخذ و به حساب رایهای باطله وصول شد، آن سطلهایی که خوب آتش نگرفت و آن شهدای سبز که زنده از آب درآمدند، همگی چنان خونی بر دل شما کردند که بخشش بیجای شما میتواند مجرمین را بر گناه خود جری کند. پای حق خود بایستید! ما همه با هم هستیم!
چهارم: پس خودکشی کنید! خارج از شوخی، خودتان بهتر میدانید که دو ریال بیشتر نمیارزید. یعنی عرضه و جنم توبه و جبران خسارتها را ندارید. و همینطور آمریکا و اسرائیل و دنبالههای داخلیشان، برای شما گشنیز هم خرد نمیکنند. و شما را مانند یک دستمال کاغذی استفاده و به گوشهای پرت کردهاند. پسای مهرههای سوخته! مرد باشید و خودکشی کنید و مرگ را مشکوک و قاتل را نظام جلوه دهید! اینطوری شاید چند صد نفر بیرون بریزند و با خوشحالی برایتان سینه چاک دهند! خدا را چه دیدید؟ شاید همین چند صد خس و خاشاک حکومت را تغییر دادند. بنابراین قبل از خودکشی وصیت کنید و حکومتی را که در رویاها به چنگ آوردهاید، میان اطرافیان تقسیم کنید که دعوای قدرت به ضرر سلسله شماست.
منبع: رجانیوز