به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، امام خمینی در وصیت نامه:
و مسئله تبلیغ تنها به عهده وزارت ارشاد نیست بلکه وظیفه همه دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است. باید وزارت خارجه کوشش کند تا سفارتخانه ها نشریات تبلیغى داشته باشند و چهره نورانى اسلام را براى جهانیان روشن نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمیهاى دوستان خودنمایى نماید، اسلامْ جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصیبت بار و غمانگیز است که مسلمانان متاعى دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانستهاند این گوهر گرانبها را که هر انسانى به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آنجاهلند و گاهى از آن فرارىاند!
صرف شرکت وزیر خارجه ایران در نشستی که العربیه برگزار میکند غیر قابل توجیه است. با اینحال جواد ظریف با اعتماد به نفس پا به نشستی میگذارد که رسانهای هواخواه تروریسم و تجزیه طلبی و کاملا متخاصم با موجودیت جمهوری اسلامی گرداننده آن است. ظریف در کنار مجری سر و پا لخت العربیه مینشیند که عوام العرب هم آن را العبریه میخوانند و وقتی مورد سوال قرار میگیرد که «آیا از حزبالله میخواهید که نیروهای خود را از سوریه خارج کند؟» پاسخ میدهد:
«من از همه نیروهای خارجی میخواهم از سوریه خارج شوند و از همه تلاش خود در این زمینه استفاده میکنیم تا سوریها بتوانند درباره آینده خود تصمیم بگیرند. همچنین باید ارسال پول و سلاح به سوریه متوقف شود و ملت سوریه سرنوشت خود را مشخص کند و امیدواریم این راه حل در کنفرانس ژنو2 محقق شود.»
دیپلماسی مدعی و مفتخری که معلوم نیست چه مستندی برای اینهمه افتخار و اعتماد به نفس دارد ظاهرا از درک سادهترین مقتضیات جنگ پنهان هم عاجز است. چطور میتوان تصور کرد که وزیر خارجه جمهوری اسلامی از پیش خودش تصمیم بگیرد و از نیروهای مدافع حزب الله بخواهد که از سوریه خارج شوند؟
سوریه و مردمش در خطرند، نه تنها جان انسانها که حتی جسد مردهها، اماکن مقدس، قبور صحابه و حرم حضرت زینب (س) در خطر است، موجودیت حزب الله و آینده مقاومت در خطر است، عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در خطر است، آنگاه یک نفر در قبای وزارت خارجه جمهوری اسلامی درباره خروج نیروهای حزب الله از سوریه اظهار نظر منفعلانه میکند! و کسی هم پیدا نمیشود که بپرسد شما چه کارهاید که بخواهید چنین چرخشی در سیاست خارجی رقم بزنید؟
«اگر همه نیروهای خارجی سوریه را ترک کنند و حمایت عربستان و قطر و ترکیه و امارات و آمریکا از تروریسم و جنگ داخلی در سوریه تمام شود آنگاه نیروهای حزب الله پس از آرام شدن اوضاع و اطمینان از متلاشی شدن گروههای مسلح سوریه را ترک خواهند کرد.» این سادهترین جوابی بود که کسی در قامت وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران میتوانست به چنین سوال گستاخانهای بدهد. اما به جای آنچه شنیده شد؟ چیزی که مخاطبان العربیه و حضار جلسه را خوشحال کند؟
هنوز از اکسید شدن اورانیوم غنی شدهای که تنها به کار تولید دارو برای بیماران صعب العلاج ایرانی میرسید چیزی نمیگذرد که جان کری عربده جنگ سر داده و عقب نشینی بیشتری میخواهد. همین افتخار برای سیاست خارجی اعتدال و وزیر هوشمندشان کفایت میکرد و دیگر احتیاجی به آراسته شدن گلهایشان به چنین سبزههایی نبود. اگر کلیدشان قفل اورانیوم ذخیره شدهمان را به روی اجنبی باز کرد دیگر لازم نیست قفل مقاومت حزب الله را به روی دشمن باز کند. اکسید کردن بس است.
دیپلماسی عمومی ضروری است، اما هوشمندی میخواهد نه خوش خیالی، و هر چقدر هم ضرورت داشته باشد اینگونه نیست که هر نشست و هر رسانه و هر سوال و هر جوابی را توجیه کند. دیپلماسی خوب است و لبخند و تبسم هم توجیه دارد اما خوشبینی و خودشیرینی چطور؟! لبخند نمیتواند هر خبط و خطایی را توجیه کند. بهتر است کسانی که خیلی مشتاق آغوش گرم دیگران هستند در حد همان فیس بوک و توئیتر خودشان را نگه دارند و بیشتر از آن به خودباوری نرسند تا چنین دسته گلهایی هم به آب نرسد.
وانگهی! اگر قرار بود اذناب و عنترها کنار زده شوند و مستقیما با خود کدخدا مذاکره شود دیگر نشستن با اوغلو و جوده و کوچکتر از اینها چه معنایی دارد؟! اوغلو قصاب مردم سوریه است. پشت لبخند ظاهرا متین و نگاه آرام این دیپلمات ترک نظریهای از عثمانیگری و دریایی از خون و وحشیگری خوابیده است که چهرهاش را تنها سابقه نحس عثمانی تصویر میکند. جنگ علیه شیعه و هدم نفوذ و تأثیرگذاری ایران دیگر معادله چند مجهولی و توطئه پشت پرده نیست که کسی به آن تجاهل کند، روتر از آن است که حتی احتیاج به توضیح داشته باشد.
بنابراین آن دسته از اطفال سیاسی که از چنین مواضعی دفاع میکنند و خودشان را با واژه دیپلماسی فریب میدهند و با چهار کلمه بلغور بریتیش تصور کردهاند که عالم السر و الخفیات روابط بین الملل هستند بهتر است چند صباحی سر کلاس ولید المعلم و بشار جعفری بنشینند و مثل طفل ابجد خوان سرشان را پایین بیاندازند و فقط یاد بگیرند که دیپلماسی فقط در غرغره کردن زبان یا اکسید کردن داشتههای ارزشمندی که خون پایشان ریخته شده است خلاصه نمیشود. نمیشود جوانهای مملکتی برای دفاع از حریم اهل بیت کشته شوند و دیگرانی چوب حراج به چیزی که بهشان مربوط نیست بزنند.
امیدها کمرنگ و سرد است اما دیگر مجلس هم بهتر است کارت زرد و فرمایش را فراموش کند و با لبخند و تبسم یک واکنش جدی و حاوی مصرف توأمان داخلی و خارجی از خود نشان بدهد. مجلس ما هم مثل کنگره آمریکا میتواند علامتهایی واقعی و کاملا جدی مخابره کند که اگر کسی بخواهد بیش از کوپن صادر شدهاش نرمش نشان بدهد مسئولیت کله پا شدنش را همه نمایندگانی که هنوز «اکسید» نشدهاند تقبل خواهند کرد. دیپلماسی کلید اگر با چنین پیامدهایی میدان پیدا کند قفل همه گنجینههای این سرزمین را مفت و ارزان باز خواهد کرد.
منبع: تریبون مستضعفین
کمک
همين.