به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، رضا درمیشیان با همان فیلم اولش (بغض) نشان داد که کارگردان بااستعدادی است که چارچوبهای فعلی سینمای ایران را قبول ندارد. او با همان بغض، به همه ثابت کرد میتواند یک کارگردان صاحب سبک باشد و این موضوع را در فیلم دومش (عصبانی نیستم) هم اثبات کرد. «عصبانی نیستم» ساختار خوبی دارد و درمیشیان توانسته با تکنیکهایی مانند معرفی ابتدایی شخصیتها با روش فست موشن (نمایش سریع) آن هم در خلال فیلم، تماشاگر را جذب کند و این توقع را در مخاطب ایجاد کند که تا پایان فیلم منتظر تکنیکها و اتفاقات تازه باشد. در «عصبانی نیستم» نوید محمدزاده در نقش نوید و باران کوثری در نقش ستاره بازیهای خوبی نشان میدهند و سایر بازیگران نیز چیزی کم نمیگذارند. کارگردانی، فیلمبرداری، صداگذاری، موسیقی و حتی تیتراژ این فیلم خوب از آب درآمده و از بسیاری از فیلمهایی که در سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشتند بهتر بود اما یک جای کار میلنگد! فیلمی را میتوانیم خوب بنامیم که محتوای خوبی هم داشته باشد. فرم «عصبانی نیستم» خوب است اما محتوای آن اشکالات اساسی دارد. به عبارت بهتر درمیشیان با فیلم دوم خود نشان داده که کارگردان جوان و بااستعدادی است اما باهوش نیست! «عصبانی نیستم» داستان جوانی است که به علت حضور در راهپیماییهای غیرقانونی انتخابات 1388 از دانشگاه اخراج شده و دارد همه زندگیاش را میبازد. او حتی توانایی پیداکردن یک کار کارگری درست و حسابی را ندارد و پدر نامزدش از این وضع خسته شده و خواهان جدا شدن او از دخترش است.
گریه شخصیتهای اصلی بر سر قبر همکلاسیشان که او هم در همان شلوغیهای بعد از انتخابات کشته شده، طالبان خواندن کسی که ریش و تسبیح دارد و شکم گنده است، نشان دادن یک منشی چادری با آرایش افتضاح و حرکات دور از شأن، مظلوم نشان دادن شخصیت اول فیلم که اتفاقا شهروند کرد است، نشان دادن وضع سیاه و مزخرف اقتصادی و انتشار صدای همزمان احمدینژاد که در مصاحبهای گفته ما مشکل اقتصادی نداریم و وجود سکانسی که شعار جهاد اقتصادی را در کنار به فلاکت افتادن شخصیت اول نشان میدهد، به ما ثابت میکند کارگردان جوان این فیلم در عین داشتن استعداد، باهوش نیست. درمیشیان آنقدر رو بازی میکند که حتی تماشاگر موافق افکار او هم معذب میشود. سینما یک هنر است و کارگردان باید هنرش را با ظرافت و نشانهگذاریهای صحیح به رخ تماشاگر بکشد نه اینکه آنقدر رو بازی کند که به مخاطب سیلی بزند. درمیشیان با این فیلم خود و اعتقادات و افکارش را لو داد. قطعا آشکار کردن اعتقادات و افکار توسط مردم ایرادی ندارد اما آشکار کردن اعتقادات و افکار یک کارگردان و فریاد زدن آن افکار، روی هنری که قرار است خلق شود تاثیر منفی میگذارد. درمیشیان با «عصبانی نیستم» نشان داده که از خیلیها عصبانی است؛ از کسانی که ریش و تسبیح دارند، از چادریها، از بسیجیها، از دولت قبل که بهزعم او هنر و هنرمند را محدود کرد، از شعارهایی مثل جهاد اقتصادی که گرهی از اقتصاد باز نمیکند و از حکومتی که قانون را درباره دانشجویی که اقدام غیرقانونی انجام داده اجرا کرده است. درمیشیان حتی اگر ادعا کند که افکارش این نیست و هزار دلیل و برهان بیاورد نمیتواند از اثر منفی فیلمش جلوگیری کند چون همه مواردی که بیان شد در فیلم به تماشاگر القا میشود. درمیشیان باهوش نیست چون تماشاگر فیلمهایش را دستچین کرده و برای دلخوشی عدهای مخصوصا عاشقان جشنوارههای اروپایی و آمریکایی «عصبانی نیستم» را ساخته است. او برای همه فیلم نساخته و این یعنی مرگ یک اثر هنری؛ مرگ یک فیلم عصبانی با کارگردانی عصبانیتر!
منبع: وطن امروز