کد خبر:۲۹۲۵۲۷

بی‌حد عصبانی هستم!

دومین تجربه‌ درمیشیان در مقام کارگردان تنها توانسته بیانی باشد از نگاه سازنده و سازندگان فیلم از عقده‌های فروخورده‌ عده‌ای که خود را تنها قربانیان فتنه 88 می‌دانند.
بی‌حد عصبانی هستم!

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - شهاب خروشان؛ «عصبانی نیستم» روایتگر جوانی دانشجو به نام نوید است که دچار مشکل اعصاب است و نمی‌تواند بر خشم خویش کنترل داشته باشد. عصبانیتی که البته هوشمندانه و با ظرافت خاص ناشی از توجه کارگردان در تیپ شخصیتی نوید گنجانده شده است. عصبانیت، و ارتباط درونی و مفهومی آن با مفهوم کلی فیلم می‌تواند ناشی از زخم و خشم فروخورده‌ی قشر به اصطلاح «معترض» به انتخابات ریاست جمهوری 88 و فتنه درون و پیرامون آن باشد. اتفاقی که به کرات و به زبان تلویح در فیلم بدان اشاره می‌شود و به نوعی خشم و سرخوردگی ناشی از آن را القا می‌کند.


نوید جوانی شهرستانی که ظاهرا از آن طبقه‌ دارای امکانات ضعیف مالی و البته آرمان‌گرای دانشجوست که به قصد تغییر و با نگاهی آنارشیستی جلای وطن و به تهران کوچ کرده و به قصد تحصیل در دانشگاه راهی سرشناس‌ترین دانشگاه ایران شده است. در خلال دوران تحصیلی عاشق دختری به نام ستاره می‌شود و حلقه‌ی اتصال و انشقاق اتفاقات فیلم تؤامان از همین جا شکل می‌گیرد. نوید که جوانی است ظاهرا آرمانی و پرمدعا و البته عصبانی و مصداق این مدعا الگوهای معاصری از سرشناسانی چون شریعتی و مصدق است که همواره در قسمت‌هایی از فیلم به آن‌ها اشاره می‌کند و به عنوان اسطوره و از آن‌ها یاد می‌کند؛ در جایی اشاره می‌کند با شنیدن نام بزرگانی چون مصدق و دکتر فاطمی، اشک از چشمانش سرازیر می‌شود. نوید هم‌خانه‌ی دو موزیسین است که برای کار خود مجوز ندارند و البته خیلی به آن‌ها و خط و ربط آن‌ها با نوید و مجموعه‌ی کلی فیلم پرداخته نمی‌شود و کارگردان به همین مقدار که دو موزیسین که شاید به نوعی می‌خواسته آنها را نماد هنر و موسیقی ممنوعه و یک جوان دانشجوی ستاره دار و معترض که شاید نمادی از طبقه‌‌ی متفکر و اندیشمند مخالف یا اپوزیسیون است که همگی در زیر یک سقف قرار گرفته اند. البته همچون کلیشه‌ی رایج این قسم فیلمها، همگی از نظر مالی در وضعیت رنج آور و نامناسبی هستند و جوان قهرمان و عاشق‌پیشه‌ی فیلم، در برابر خود پدر دختری را دارد که بسیار متمول است، پول پرست و بی انصاف است این پدر ظالم و پول پرست به نوعی می‌تواند نماد تمام ظلم‌ها و قانون‌های ظالمانه بر گرده‌ی این طبقه‌ی جوان و ضعیف باشد.


شخصیت نوید، به شکلی تماتیک می‌خواهد نماد جوان معترض، عاشق، جویای نام و آرمان گرای ایران امروزی باشد، یا لااقل زبان و یا به شکلی خفیف‌تر وجهی از آن، اما کارگردان آن‌قدر درگیر وهمیات و واگویه‌های شخصیت نوید می‌شود که از بیان مفهوم اصلی و پاسخ به سرالات مطرح شده در قسمت‌های مختلف فیلم باز می‌ماند. فیلم و البته سازندگانش سعی می‌کنند سیاسی و جنجالی باشد، اما صرف دستمایه قرار دادن اتفاقی سیاسی و ربط دادن آن به تمام خط سیر داستان، نمی‌توان گفت «عصبانی نیستم» فیلمی سیاسی است.


فیلم حتی در بیان وقایع 88 نیز نگاه عادلانه و منطقی ندارد. اشارات یک جانبه انگارانه و تک سویه‌ اشاره شده در فیلم به فتنه 88، نوع نگاه و تقابل افراد از دو نوع نگاه مقید و بازتر همگی نشان از نوع نگاه و جهان‌بینی سازنده و نگارنده‌ فیلمنامه‌ «عصبانی نیستم» منشأ دارد.


کارگردان با پرداخت به فرم‌های خشونت و بی پروا که به نوعی ذهنیات شخصیت اول فیلم یعنی نوید را بازگو می‌کند، تلاش داشته به سینمای متهورانه و بی پروای مستقل غرب تنه بزند، اما در پرداختن به این وهمیات و هیاجانات درونی آن قدر دچار اغراق می‌شود که از بیان روایت اصلی فیلم جا می‌ماند و ریتم را دچار اختلال می‌کند. این افراط در پرداخت به عصبانیت نوید تا جایی است که تمرکز کارگردان را بیش از حد معطوف آن می‌کند و از پرداخت و مانور روی ماهیت و علیت دیگر شخصیتهای فیلم باز می‌ماند. پدر ستاره که ظاهرا قرار است نماد و وجهی از طبقه‌ی مثلا زورگو و بالادستی جامعه باشد به حدی پوسته‌ای و بی پیرایه آمده که ارتباط مخاطب با وی در مقام یک بدمن را دچار اختلال می‌ساز و در معدود بخش‌هایی از فیلم، حضور و شیوه‌ی ارائه‌ی وی باورناپذیر می‌شود.


«عصبانی نیستم» هرقدر از حیث فرمیک به مفهوم عام آن و در حوزه‌های فیلمبرداری، صدا، تدوین و علی‌الخصوص تدوین دارای مزیت‌هایی باشد، از لحاظ محتوا اما دچار نوعی فقر مضمونی است. فیلمنامه در نهایت نمی‌تواند نقاط عطف را به فرودی منطقی برساند، سؤال‌های متعدد و بعضا بی پایه‌ای که می‌خواهند مسئله‌ی جوان امروزی باشند غالا تا پایان فیلم بی پاسخ می‌مانند و نهایتا جز رخوت و دردمندی حاصل از تدوین و تصویر برداری خوب فیلم، تأثیر دیگری برای مخاطب ندارند، و البته این تأثیر همچون تأثیر قرص‌هایی که شخصیت اصلی فیلم، نوید، مصرف می‌کند گذرا و موقتی است.


«عصبانی نیستم» می‌خواهد در بستری مشتمل بر درام، رمانس، سیاست و فلسفه، در بستری دراماتک به بیان مشکلات و طرح مسئله بپردازد، اما آن‌قدر درگیر درونیات و ذهنیات سازندگانش می‌شود که از بیان پیا و حتی روایت اصلی قصه باز می‌ماند.


عصبانی نیستم بیش از این که بخواهد عصبانیتی ناشی از جامعه یا دست کم طبقه یا قشری از جامعه باشد، واگویه‌ای است از عصبیت و جهت‌گیری‌های کارگردانش، که در قالب شخصیتی موسوم به نوید مقابل دوربین قرار گرفته است. فیلم تلویحا و مستقیما نگاه بالادستی و به دیگر بیان دولت را مسبب و مقصر اکثر حوادث روی داده در فیلم می‌داند و بدون آن که در مقام یک فیلم بی طرف ظاهر شود، مستقیما به عقده گشایی ها و البته پیش داوری می‌پردازد.


دومین تجربه‌ درمیشیان در مقام کارگردان تنها توانسته بیانی باشد از نگاه سازنده و سازندگان فیلم از عقده‌های فروخورده‌ی عده‌ای که خود را تنها قربانیان فتنه 88 می‌دانند. «عصبانی نیستم» با بیانی اغراق آمیز و ناشی از عصبیت به بیان روایتی اغراق آمیز تر پرداخته است. روایتی که می‌خواهد زبان گویای قشری از نسل جوان امروزی و بیان‌گر دردمندی و آینه‌ی مشکلات باشد، همچون تلاش در «بغض» دیگر ساخته‌ی درمیشیان، اما نمی‌تواند. درمیشیان در این فیلم خط سیر همان نشان‌ها و ابزارهای مستعمل در فیلم قبلی‌اش «بغض» را دستمایه قرار داده و نتوانسته از فضای تیره و خسته‌ی اولین فیلمش فاصله بگیرد.


این فیلم نه در جهت امیدآفرینی تلاش کرده است و نه نوید اتفاقی تازه می‌دهد. شاید از همین جهت است که شخصیت اصلی فیلم به شکلی پارادوکسیکال «نوید» نام گرفته است. نویدی که جز نگاه‌های یک سویه و بیان اغراق‌آمیز سیاهی‌ها و مشکلاتی که هرگز ممکن نیست حل شوند، نگاه تک بعدی نوید دیگری برای مخاطب ندارد!

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
علي
-
۲۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۲
متاسفم براي کساني که مجوز داده اند
15
3
زهرا
۲۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۲:۴۴
چرا متاسف هستيد؟ به هرحال واقعيت اينه که جوونايي هم سن و سال من و شما هم هستن که اين اعتقاد رو نسبت به اوضاع جامعه داشته و دارن. نمي تونيم خفه شون کنيم که. اگر صداشون رو توي کشور خودشون خفه کنيم، خودمون هلشون داديم به دامن دشمناي قسم خورده ي اين انقلاب. اونا حرفي دارن، ما هم حرفي. اونا آزادن حرف خودشون رو بزنن، ما هم آزاديم. اونا فيلم ساختن، من و شما هم بسازيم. کسي جلومون رو نگرفته که. اگر ماها عرضه ي فيلم ساختن نداريم، نمي تونيم بگيم اونا هم بايد خفه بشن که. اين چه منطقيه؟؟ همين حرف ها رو مي زنيد و نظرها رو داريد که اونا هم به خودشون اجازه مي دن هرچي دلشون خواست به ما بگن. ما بايد ياد بگيريم که اگر اعتقاد راسخ داريم که حرفمون و باورمون حقه، بايد با آرامش و منطق، استدلال بياريم و گفتگو کنيم
حسينعلي دلواري
-
۲۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۸
حرف اگر حرف از روي عصبانيت باشه که به درد نمي خوره. توي اين فيلم فقط کم مونده بود به سران دولت قبلي فحش بدن!
10
0
پربازدیدترین آخرین اخبار