
نامه دلخراش یک روزنامهنگار برای جدایی از غرب/ وقتی جهان به نظاره غزه نشست

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، فهرست نهایی جایزه کتاب برای فلسطین ۲۰۲۵ با طولانیترین فهرستی که تاریخ این جایزه به خود دیده است، منتشر شد. بهادعای برگزارکنندگان این جایزه، تعداد بسیار بالای آثار ارسالشده به این دوره جایزه، نشاندهنده تعامل رو به رشد جامعه جهانی به روایتهای فلسطین است.
در این راستا، دبیرخانه جایزه فهرستی از ۱۱ اثر را بهعنوان نامزد نهایی جایزه معرفی کرده است، تا برگزیدگان نهایی در پاییز سال جاری معرفی شوند، این ۱۱ اثر عبارتند از: «زندگی دیگر تصاویر فلسطینی» اثر عزة الحسن، «ساختن فلسطین: تولید خلاقانه فلسطین در رسانههای معاصر» اثر دینا مطر و هیلغا تاویلسوری، «سپیدهدم در غزه: روایتهایی از زندگی و فرهنگ فلسطینیان» اثر محمود منا و متیو تیلر، «قربانیان ایدهآل و سیاستهای همدردی» اثر محمد کُرد، «فلسطینی: تبعیدی ناممکن» اثر محمد طربوش، «زمان زیر بتن: فلسطین میان اردوگاه و مستعمره» اثر ناصر ابورحمی، «روزی همه همیشه مخالف بودهاند» اثر عمر العقاد، «جهان پس از غزه» اثر بانکاج میشرا، «سیاست فریب: بریتانیا و فلسطین ۱۹۳۹ ـ ۱۹۱۴ اثر پیتر شامبروک، «اگر قرار باشد بمیرم» اثر رفعت العریره و «نیمه توخالی» اثر سارا عزیزه.
جایزه کتاب فلسطین (PBA) یک جایزه ادبی سالانه است که توسط Middle East Monitor (MEMO) برای تجلیل از بهترین کتابهای انگلیسیزبان با موضوع فلسطین اهدا میشود. این جایزه که در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد، آثاری را در ژانرهای مختلف، از جمله تحقیقات دانشگاهی، نویسندگی خلاق و ادبیات کودکان، مورد تقدیر قرار میدهد.
اهداف این جایزه عبارتند از: نمایش ادبیات درباره فلسطین، تشویق نویسندگان و ناشران، ترویج درک و گفتوگو و...
یکی از آثار راهیافته به فهرست نهایی این دوره جایزه کتاب فلسطین، «روزی، همه همیشه مخالف این بودهاند» نوشته عمرالعقاد روزنامهنگار مصری کانادایی است که در سال ۲۰۲۱ شهروندی آمریکا را دریافت کردهاست.
۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، تنها پس از سه هفته از بمباران غزه، «عمر العقاد» روزنامهنگار مصری ـ کانادایی توئیتی منتشر کرد: «روزی، وقتی که امن باشد، وقتی که هیچ جنبه منفی شخصی در نامیدن چیزی به آنچه هست وجود نداشته باشد، وقتی که برای پاسخگو کردن کسی خیلی دیر شده باشد، همه همیشه مخالف این بودهاند.» این توئیت بیش از ۱۰ میلیون بار مشاهده شد و دو سال بعد عنوان کتاب تازه العقاد از این توئیت گرفته شد.
العقاد در مصر متولد شد، در کانادا بزرگ شد و اکنون در آمریکا زندگی میکند، به عنوان روزنامهنگار در روزنامه گلوباند میل تورنتو آموزش دید و در میان داستانهای دیگر، جنگ افغانستان را پوشش داد.
اولین کتاب او یک رمان بود؛ «جنگ آمریکایی» که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، تصویری پادآرمانشهری از جنگ داخلی آینده در جنوب آمریکا است که در پسزمینهای از فاجعه آب و هوایی رخ میدهد. بیبیسی این کتاب را به عنوان یکی از ۱۰۰ رمانی که جهان ما را شکل میدهند، معرفی کرد. عمر العقاد دو بار برنده جایزه کتابفروشان شمال غربی اقیانوس آرام و جایزه کتاب اورگان شده است. کتابهای او به ۱۳ زبان ترجمه شدهاند.
العقاد به عنوان مهاجری که به غرب آمد، معتقد بود که غرب نوید آزادی میدهد. مکانی برای عدالت برای همه. اما در بیست سال گذشته، با گزارش جنگ علیه تروریسم، فرگوسن، تغییرات اقلیمی، اعتراضات «جان سیاهپوستان مهم است» و در نهایت تماشای کشتار بیرحمانه در غزه، به این نتیجه رسید که بسیاری از آنچه غرب وعده میدهد، دروغ است. اینکه همیشه گروههای کاملی از انسانها وجود خواهند داشت که غرب هرگز قصد نداشته با آنها به عنوان انسان کامل رفتار کند، نه فقط اعراب یا مسلمانان یا مهاجران، بلکه هر کسی که خارج از مرزهای امتیاز قرار میگیرد.
«روزی، همه همیشه مخالف بودهاند» شرح وقایع این درک دردناک است، نامهای دلخراش برای جدایی از غرب است. این کتاب، بیانی درخشان از همان جدایی است که در سراسر ایالات متحده، در اتاقهای نشیمن، در دانشگاهها، در خیابانهای شهر، جهان شاهد آن است و پیامدهای این گسست تازه آغاز شده است. به گفته منتقدان این کتاب برای همه افرادی است که چیزی بهتر از آنچه غرب به آنها ارائه داده است را میخواهند. العقاد در این کتاب در ۱۰ مقاله مرتبط، داستان شخصی خود از تبعید و ناراحتی را از طریق استدلالی گستردهتر علیه این ایده که لیبرالیسم غربی همیشه واقعاً لیبرال بوده است، مطرح میکند.
تبعید العقاد اندکی پس از تولدش در سال ۱۹۸۲ آغاز شد، زمانی که خانوادهاش مصر را که در آن زمان پس از ترور انور سادات تحت حکومت نظامی بود، برای زندگی جدید در دوحه، قطر، ترک کردند. پدرش یکی از اعضای بیشمار نسل خود بود که، به نوشته او، «به فرانسویها و بریتانیاییها نگاه میکردند و فکر میکردند: برندگان این شکلی هستند.» العقاد پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه در کینگستون، انتاریو، در روزنامه گلوباند میل کارآموزی کرد و سپس در مورد افغانستان و دادگاههای نظامی در خلیج گوانتانامو گزارش تهیه کرد.
عمر العقاد به عنوان یک مهاجر معتقد بود که غرب مکانی برای آزادی و عدالت برای همه خواهد بود. اما در بیست سال گذشته، با گزارش جنگهای مختلف علیه تروریسم، فرگوسن، تغییرات اقلیمی، اعتراضات «جان سیاهپوستان مهم است» و موارد دیگر، و تماشای کشتار بیرحمانه در غزه، او به این نتیجه رسید که بسیاری از وعدههای غرب دروغ است.
«روزی، همه همیشه مخالف بودهاند» نقدی تند و تیز بر امپریالیسم غرب است، کتابی پر از امید و آرزوی جهانی بهتر.
جلد کتاب قرمز رنگ و طرحی از موشکی که قرار است به یک دختر جوان برخورد کند را نشان میدهد، این کتاب یک بررسی فوری و ضروری در مورد معنای زندگی در غرب امروز است. این کتاب قدرتمند، شرح وقایع دردناک عمر است، کشمکش اخلاقی با آنچه که به عنوان یک شهروند به عنوان یک پدر با آن روبروست.
امروز بسیاری از منتقدان جنگ اسرائیل در غزه، در غرب به این نتیجه رسیدهاند که دنیا در عدالت، اخلاق و دموکراسی شکست بزرگی خورده است، خاطرات عمر العقاد داستان رسیدن به این درک است. موضوع اصلی کتاب او بر جنگ جاری بین اسرائیل و فلسطین متمرکز است. اینکه چگونه نسلکشی یک ملت با حمایت بیقید و شرط غرب از اسرائیل توجیه میشود. بیتفاوتی فزاینده نسبت به امور جهانی، نسبت به خشونت، نسبت به اقتدارگرایی، تکاندهنده است.
از سوی دیگر، چگونه میتوان ظرفیت پذیرش همه چیز و اهمیت دادن به همه چیز را داشت؟ او تجربیات خود را در اوایل زندگی، جذب شدن در دنیای غرب، حرفه روزنامهنگاری و ۲۵ سال گذشته که چگونه جنگ علیه تروریسم دیدگاه غرب نسبت به جهان اسلام را شکل داده است، در هم میآمیزد.
او با خشونت علیه افرادی که در چشمانداز سیاسی معاصر غرب «دیگری» تلقی میشوند، دست و پنجه نرم میکند و اینکه چگونه انسان اهمیت زندگی ممتاز را از دست میدهد، وقتی حتی برای لحظهای به قتل عامی که غرب قادر است با سهولت خیرهکنندهای تحمیل کند، توجه میکند.
او در اوایل کتابش، تجربهای را که پدرش در اوایل دهه ۸۰ در مصر، در دوره حکومت نظامی پس از ترور انورسادات، داشته، بازگو میکند. یک سرباز مدارک او را خواست، سپس مدارک گرانبها را بدون نگاه کردن به دو نیم کرد و تکرار کرد: «مدارک شما؟» العقاد درباره داستان پدرش مینویسد: «تا جایی که به یاد دارم، این خاطرهای بوده است که دیدگاه کلی من درباره کینهتوزی سیاسی را شکل میدهد. قوانین، عرفها، اخلاق، خود واقعیت، همه تا زمانی وجود دارند که وجودشان برای حفظ قدرت مفید باشد. در غیر این صورت، آنها، مانند هر چیز دیگری، قابل صرفنظر کردن هستند.»
این سوال اصلی کتاب است: «چه کسی و چه چیزی «قابل صرف نظر کردن» است؟ و چگونه بسیاری از ما این هزینه را توجیه میکنیم؟ العقاد به تصویر رمانتیک آمریکا از خود به عنوان یک شورشی سرکش و به عنوان ملتی که برابری را به عنوان یک حق اساسی بشر میداند، اشاره میکند، در حالی که استدلال میکند ایالات متحده به همان چیزی تبدیل شده است که علیه آن قیام کرد؛ امپراتوری بریتانیا. او ادامه میدهد که چگونه چنین سیستم خودفریبی کار میکند.
العقاد مینویسد، دهها یا صدها هزار نفری که توسط نیروهای اسرائیلی در غزه شهید شدهاند و به همان تعداد در آوار مفقود شدهاند یا بیمار و گرسنه هستند، قربانیان انتقام نیستند، بلکه گواهی بر عزم یک نیروی اشغالگر برای «اخراج یا نابودی» یک ملت هستند.
او در کتابش همچنین به چگونگی عملکرد امپراتوری آمریکا در تضاد با ارزشهای ادعایی و وعدههای آزادی خود در بحبوحه جنگ جاری علیه تروریسم، وحشیگری پلیس علیه سیاهپوستان و سرمایهگذاری سرسختانه در نسلکشی چند دههای اسرائیل علیه فلسطینیان میپردازد و تمرکزش بر بمباران شدید نوار غزه توسط اسرائیل پس از عملیات طوفانالاقصی است.
کتاب «روزی، همه همیشه مخالف این بودهاند» برای نویسنده و خوانندگانش حکم یک حساب و کتاب را دارد. این کتاب هیچ گونه تعارفی ندارد، هیچ پاسخی ارائه نمیدهد، اما میپرسد: «شما در رابطه با امپراتوری غربچه کسی هستید؟»
العقاد فرآیند نگارش این کتاب را «پرداختن به بزدلی خود به عنوان یک غربی» توصیف میکند. او کتابش را به عنوان یک بازجویی از باورش به «رویای آمریکایی» میداند. او در کتاب ۱۸۸ صفحهایاش از وحشت غزه مینویسد، که هر روز بدتر میشود. او از خوانندگان میخواهد که منتظر «یک روز» در آینده دور نباشند تا در برابر بیعدالتی نه تنها در غزه، بلکه در جهان گستردهتر مقاومت کنند و مینویسد: «در سالهای آینده مطالب زیادی در مورد آنچه در غزه رخ داده است، وحشتهایی که به طور دقیق توسط فلسطینیها در حین وقوع ثبت شده و با دقت توسط دستگاه رسانهای اصلی جهان غرب نادیده گرفته شده است، نوشته خواهد شد.»
او دانشجویانی را به دفاع از فلسطین در خطر اخراج و به خطر انداختن معیشت و شغل خود قرار گرفتهاند، و معترضان یهودی که در خیابانهای فرانکفورت دستگیر شدند و... ستایش میکند. او در کتابش اثبات میکند، همدلی اغلب ما انسانها وقتی در امان هستیم، نمایشی است؛ اینکه پس از پایان شر، مصلحت است که علیه آن باشیم؛ اینکه کشورهای غربی عدالت و دموکراسی را موعظه میکنند، اما برای محافظت از ثروت و قدرت عمل میکنند.
العقاد در گفتوگویی پس از انتشار کتاب، درباره چگونگی پرداختن به موضوع میگوید: اواخر اکتبر ۲۰۲۳ بود. داشتم به این فکر میکردم که چطور با این بخش از جهان جور درمیآیم. از سنین خیلی کم با غرب هماهنگ بودهام. با فرهنگ این بخش از جهان بزرگ شدهام. با توجه به اینکه پول مالیات من است که آن بچههای فلسطینی را میکشد، پس من این کار را میکنم. داشتم به این فکر میکردم که امروز قطعاً پیدا کردن یک آمریکایی که ادعا کند از از آپارتاید یا تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی حمایت کرده، دشوار است، اما قطعاً چنین افرادی وجود داشتهاند، به این فکر میکردم که چطور، وقتی به اندازه کافی امن شد، همه میتوانند به گذشته برگردند و در مورد اینکه این جنایت وحشتناک چقدر وحشتناک بوده صحبت کنند. اما اکنون زمانی که هنوز در لحظهای هستید که اتفاق وحشتناکی در حال رخ دادن است، جایی که قتل عام در حال وقوع است. برای من خیلی خیلی آسان است که رویم را برگردانم.
کتاب مدام به درد ناشی از مشاهده آسیبهای روحی فلسطینیان، به واکنشهای بسیار متفاوت انسانها به این فاجعه و بدعهدی و ریاکاری نهاد لیبرال اشاره میکند، العقاد میگوید: «جهانی که در برابر یک نسلکشی بیتفاوت است، مصونیت وحشتناکی ایجاد کرده است».
العقاد هر فصل را با توصیفات گرافیکی از قربانیان کودک آغاز میکند، از جمله نوزادانی که سرشان توسط گلولههای تکتیراندازها جدا یا سوراخ شده است.
وی از نحوه مسموم کردن جامعه غربی توسط جنگهای خارجی خشمگین است. او بیش از هر چیز، مدام به فروپاشی اخلاقی نهاد لیبرال اشاره میکند و مینویسد: «من میخواستم به بخشی از جهان بروم که در آن به نوعی آزادی اساسی اعتقاد داشتم. آزادی تبدیل شدن به چیزی بهتر از آنچه در آن به دنیا آمدهاید، آزادی که با عدالت ذاتی در رفتار تحت قانون و نظم و هنجارهای اجتماعی همراه است، آزادی خواندن و نوشتن و صحبت کردن بدون ترس.» آرمان او از جهان آزاد تا پاییز ۲۰۲۳. تا زمان کشتار اسرائیل در غزه وجود داشت و بعد از آن نابود شد.