
اشک تمساح روی فرش قرمز کن؛ حضور پرتکرار سینمای ضدایرانی، یک تصادف ساده نیست

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، این روزها جشنواره فیلم کن در حالی در جریان است که بار دیگر صحنهنمایشی تکراری از حضور چهرههای پروژه بگیر و سینما گران خارج نشین یا فراری از وطنی است که تاریخ انقضای سفارشهای ضد ایرانی خود را در حال پایان میبینند.
افرادی که سالهاست با بد سلیقگی تمام روزنههای تاریک فرهنگی کشورشان را جستوجو میکنند.
چهرههایی که یا در خارج از مرزها فعالیت میکنند یا مدتهاست با نگاهی معترض، به رسانههای بیگانه رو آوردهاند.
از اظهار نظرهای عجیب روستایی تا اشکهای نمایشی زر امیر ابراهیمی و خاطرهگوییهای جعفر پناهی، همگی نشان میدهد این افراد بهخوبی آگاهند که فرصت دیدهشدنشان به پایان نزدیک شده و جشنوارههایی نظیر کن، آخرین تریبونهای آنها برای ایفای نقش در پروژههای سیاسیفرهنگی غرب است. به نظر میرسد کارگردانان و بازیگرانی که پیشتر با ژستهای اعتراضی سعی داشتند صدای مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند، این بار از آخرین برگهای نمایشی خود برای جلب توجه استفاده میکنند.
به نام مردم، به کام اربابان سیاست
واقعیت آن است که راهیابی این فیلمها به جشنوارههای بینالمللی بیشتر از آنکه حاصل کیفیت هنری یا نوآوری سینمایی باشد، نتیجه تطابق با سیاستهای رسانهای و فرهنگی خاص است. بسیاری از این آثار در داخل کشور با نقدهای جدی از سوی منتقدان و مخاطبان مواجه شدهاند، اما همچنان در صف دریافت جوایز بینالمللی قرار میگیرند. دلیل این اتفاق روشن است: تولید اثر سفارشی برای رسانههای خارجنشین و مجامع فرهنگی غربی، دروازهای تضمینشده برای حضور در جشنوارههاست.
تناقض بزرگ اینجاست که این بهاصطلاح هنرمندان، در حالی مدعی دغدغهمندی برای جامعه ایرانی هستند که حتی در سادهترین مسائل ملی، همچون پاسداشت نام خلیج فارس، سکوت اختیار کردهاند. امروز که موج اعتراض عمومی نسبت به جعل نام این میراث ملی در جریان است و همه اقشار مردم با هر سلیقه و نگاهی، برای دفاع از هویت تاریخی خود متحد شدهاند، این چهرهها ترجیح دادهاند از کنار آن بیتفاوت عبور کنند. آیا این سکوت چیزی جز بیاعتنایی به مردم ایران و نشانهای از جهتگیری سیاسی آنها نیست؟
دنیا چشم به غزه دارد، آنها هنوز سرگرم بازیاند
در شرایطی که افکار عمومی جهان، بیش از هر زمان دیگری درگیر فجایع انسانی در غزه و خشونتهای رژیم صهیونیستی است، حضور و اظهارات چهرههای سینمایی یادشده بیش از آنکه انعکاسی از دغدغههای انسانی باشد، نشانگر غفلت از اولویتهای اصلی بشری است. تمرکز بر مسائل فمینیستی، جداسازی جنسیتی یا ادعاهای کلیشهای دیگر، در برابر فاجعهای مانند نسلکشی مردم فلسطین، بازی خطرناکی با افکار عمومی است که بیش از پیش، خالی بودن ادعاهای آنها را برملا میکند.
سینمای ملی به بیداری نیاز دارد
حضور پرتکرار و برنامهریزیشده این دسته از چهرهها در جشنوارههایی نظیر کن، نه از سر اتفاق یا اتفاقات هنری، بلکه محصول پروژهای سیاسی است که سالهاست دنبال میشود. پروژهای که متأسفانه برخی از چهرههای سینمایی کشورمان آگاهانه یا ناآگاهانه در آن ایفای نقش میکنند.
جامعه فرهنگی و هنری کشور نیاز دارد تا با نگاهی دقیقتر و مسئولانهتر، از این فرصتهای بینالمللی برای تقویت هویت ملی، صدور فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی و حمایت از منافع مردم بهره بگیرد؛ نه آنکه با همراهی با پروژههای مشکوک، خود به ابزاری برای تحقیر وطن و فریب افکار عمومی بدل شود.