
چرا خبر فیک و پولپاشی مهرشاد سهیلی! چند ساعت به سوژه اول اخبار فرهنگی کشور تبدیل شد؟

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، مسئلهای که این روزها در فضای فرهنگی کشور و رسانه ملی اهمیت بیشتری به خود میگیرد موضوع عدم جدول پخش شفاف تلویزیون در پخش برنامههای تولیدی، تأمینی و تصویبی است.
آنتن تلویزیون هر روز بیش از پیش در حال از دست دادن ارزش خود به دلیل سیاستهای چندگانه و چند سلیقهای در پخش برنامههای خود و به طبع آن کاهش تعداد مخاطبان است.
آنقدر این موضوع در حال افول است که قطعا میتواند ضربه سختی به مرجعیت رسانه ملی و اعتماد مخاطبین آن بزند.
موضوعی که فقط به برنامههای پخش باز نمیگردد و حتی قبل از آن به مسئولین فضای اطلاع رسانی کشور یا ساختار روابط عمومی سازمان صداوسیما هم مربوط میشود. در همین چند سال اخیر اخبار بی کرانی از پخش برنامههای مختلف با حضور چهرههای مختلف اجتماعی و اقتصادی در تلویزیون به شکل خبر پخش و سپس با فاصله کوتاهی تکذیب شد که جای تامل بسیار دارد.
به عنوان مثال در ایام گذشته رفت و آمدهای خبری بازگشت ایرج طهماسب، احسان علیخانی، رامبد جوان و مهران مدیری به آنتن تلویزیون تا افراد غیر سرشناس دیگه بدون تأیید رسمی مدیران صداوسیما آنقدر زیاد بوده که میتوان از آنها صدها صفحه بولتن خبری تولید کرد؛ و یا از سوی دیگر نظر مدیران پخش برنامهها و همچنین اطلاع رسانی درست و همسو با برنامهها آنقدر پراکنده است که قابل توصیف نیست.
بعد از ظهر روز گذشته اخبار فرهنگی کشور در حوزه رادیو و تلویزیون دچار شوک خبری تاسف باری شد. ماجرا از اینجا آغاز شد که یک خبر کاملا رپرتاژِی و برآمده از پول پاشی با تیتر «مهرشاد سهیلی! روی آنتن میرود» چند ساعتی همه را درگیر و دار صحت و سقم این خبر انداخت که به چه اندازه این خبر میتواند درست باشد!
نکته جالب ماجرا این است که ابتدا و با تماسهای مکرر خبرنگاران با مسئولین و کارشناسان خبری سازمان صدا و سیما که نقش شفاف کننده و اطلاع رسانی اخبار را دارند، خبری از تأیید اصل خبر نبود و آنها ابراز بی اطلاعی کردند و همه منتظر یک تکذیبیه سریع رسمی از سوی صدا و سیمایی بود.
اما پرسش اینجاست که چرا باید کار به اینجا بکشد؟ که یک فرد یا گروه خاصی با انتشار چند عکس و یک تیتر ادعایی این چنان فضای خبری کشور را به چالش بکشند که تکذیبیهای با بالاترین سطح و در حد بیانیه سیاسی و ساختاری را از مدیر روابط عمومی سازمان صدا و سیما شاهد باشیم؟
خبرنگار خبرگزاری دانشجو وقتی با یکی از حاضران مطرح در عکس استودیوی برنامه مهرشاد سهیلی تماس گرفت و از اینکه آیا این برنامه قرار است در تلویزیون پخش شود یا خیر؟ سوال کرد با تأیید او رو به رو شد و تأکید کرد که برنامهای با محوریت اربعین حسینی (ع) قرار است در ایام ماه صفر روی آنتن تلویزیون برود که ماهیت دستان پشت پرده آن هنوز بر کسی مشخص نیست.
خودنمایی مهرشاد سهیلی
اینکه فردی با ماهیت و حواشی مهرشاد سهیلی که ید طولانی در ایجاد خودنمایی با سوء استفاده از عناوین دینی و حزب اللهی برای خود داشته و پیش از این هم با همین ترفندها برای خود بدنامی دست و پا کرده بود در حافظه تاریخی همه وجود دارد حالا افرادی مانند صابر خراسانی، مهران رجبی و جعفر دهقان و؛ که از افراد نسبتا خوش نام و قابل قبول جامعه هستند در برنامهای با حضور چنین شخصیت حاشیه و شبهه داری حضور پیدا میکنند و عکسهای آنها در خبر رپورتاژی به صورت گسترده منتشر شد، احتمال صحت خبر را میداد.
اما واقعیت این است که در چند سال گذشته چنان سطح برنامه سازی سخیف و به این شکل زیاد و بی برنامه شده که هر فردی با پولهای نامشخص میتواند چنین معرکهای راه اندازد و از فضای اربعین سوءاستفاه کند جای بسی تامل دارد!
ناگفته نماند که افزایش برنامههای گفتوگو محور شبیه به آنچه از امثال مهرشاد سهیلی دیدیم با استانداردهای پایین هم یکی از عوامل باور پذیر شدن احتمال پخش چنین برنامهای برای آنتن تلویزیون بود.
زیاد شدن برنامههای غیر استاندارد
یعنی آنقدر از این دست استودیوهای همراه با وال و گفت و گوی ساده زیاد شده که مخاطب با خودش میگوید: حتما این هم یکی از همین دست برنامه هاست و چرا که نه؟ شاید اگر هر کس جز مهرشاد سهیلی مجری برنامه هم بود خبر پخش چنین برنامه با عنوان و شکلی که میبینیم اصلا اهمیتی نداشت و فقط یک خبر از صدها اخبار برنامههای این چنینی بود.
حالا میتوانیم بگوییم که سازمان عریض و طویل صدا و سیما هنوز به یک واحد اطلاع رسانی یکپارچه با ساز و کار مشخص برای اعلام تولیدات و پخش برنامههای خود نرسیده و حتی متمرکزتر کردن شبکههای تلویزیونی و مدیریت آنها نیز نه تنها دردی از این ماجرا دوا نکرده بلکه به نظر شرایط را وخیمتر هم کرده است.
فضای رسانهای کشور علیرغم همه تأکیدات هم نه تنها به حفظ ارزش آنتن رسانه ملی کمک نمیکند بلکه همین تک خبر تکذیب شده هم هنوز نتوانسته از دامن نزدن رسانهها به مجری گری چنین شخصیت حاشیه داری در تلویزیون جلو گیری کند و وقتی در اینترنت جستوجو میکنیم مجری گری تلویزیون هم به رزومه پسری که به کانون اصلاح تربیت برای همین شکل کارها تحویل داده شده بود، اضافه شد.
در پایان باید نتیجه گرفت که ضعیف بودن استاندارد برنامه سازی در مدیوم تلویزیون، رفت و آمدهای زیاد خبری افراد روی آنتن، بی توجهی به تأکیدات رهبر انقلاب برای عدم جنجال بر سر مسائل کوچک آن هم در شرایط کنونی کشور و مشکل اساسی در ساختار اطلاع رسانی را میتوان از دلایل اصلی فراگیری این قبیل اخبار دانست. البته نباید از نقش سوء استفاده از چهرههای هنری با هزینه بالا و پولهای نامشخص ساده گذشت.
مهرشاد سهیلی احتمالا به سادگی با اجاره یک استودیو، پول دادن به افراد و خبرپراکنی با پولپاشی، بار دیگر خود را به صدر اخبار رساند و به نظر میرسد کانون اصلاح و تربیت هم تأثیر زیادی در عدم تکرار اعمال وی نداشته است.