به گزارش گروه سیاسی«خبرگزاری دانشجو»، محمدکاظم انبارلویی امروز شنبه 17/12/92 طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: رهبر معظم انقلاب در دیدار با خبرگان امت نکات مهمی را مطرح فرمودند و بر 10 نکته کلیدی در مسائل کشور انگشت تاکید گذاشتند؛
1- واقعبینی و دیدن نقاط مثبت در کنار برخی ضعفها
2- تکیه به نسل جوان مومن و انقلابی در برون رفت از مشکلات
3- استفاده از ظرفیتهای بیشمار داخلی و ملی
4- غفلت نکردن از دشمن و دشمنیها
5- مرزبندی صحیح و صریح با جبهه استکبار جهانی
6- نترسیدن از دشمن
7- تکیه به مردم و تقویت حرکت جهادی
8- حفظ و تقویت وحدت ملی
9- توجه به فرهنگ دینی و انقلابی
10- گفتمانسازی
برای برون رفت از مشکلات کشور این 10 فرمان را باید مردم، مسئولان و بویژه نخبگان کشور در منظومه فکری خود احصاء کنند. نادیده گرفتن هر یک به معنای پیمودن بیراهه و کژ راهههاست. اگر کندی و عدم توفیق در برخی ساحات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تاکنون داشتهایم به این دلیل بوده که درجادههای پر پیچ و خم انقلاب به این 10 تابلوی هشداردهنده دقت کمتری داشتهایم.
***
یکی از هشدارهای کلیدی امام (ره) و رهبری همین بوده که دشمن را بشناسیم، مرزبندی صحیح و صریح با آن داشته باشیم و در مواجهه با آن نترسیم و در مسیر حرکت جهادی حرکت کنیم.
دشمن کیست؟ دشمنی آن کدام است؟ مرزهای مواجهه با دشمن کجاها است؟ و به قول مقام معظم رهبری وقتی برای تداوم دشمنی از در دوستی وارد میشود چه باید کرد؟
مردم بزرگ ایران طی یکصد سال اخیر سه نهضت بزرگ و تاریخی را پشت سرگذاشتند. در این سه نهضت دشمن اصلی آنها استبداد داخلی و استعمار خارجی بود. استبداد داخلی دنباله و ادامه سلطه خارجی بود و ملت به خوبی به این امر واقف بودند.پادشاهان قاجار و پهلوی پایههای تخت سلطنت خود را در حمایت سفارتخانههای خارجی جستجو میکردند و تکیهای به مردم و منافع و مصالح ملی نداشتند. شاهان قاجار اولین سیلی را از فتوای تاریخی میرزای شیرازی دریافت کردند یک سطرفتوا از سوی یک مرجع تقلید انقلاب به پا کرد و پایههای استبداد و استعمار خارجی را به لرزه در آورد و قدرت مرجعیت و پیوند آنها با مردم را به رخ عمله استبداد و استعمار کشید.
میرزای شیرازی مقدمات قیام مشروطیت را فراهم کرد و هنگامی که علما و مردم برای بر پایی یک انقلاب عمیق اجتماعی و فرهنگی و سیاسی آماده میشدند دشمن از در دوستی در آمد و دشمنی خود را بیرحمانهتر اعمال کرد هنگامی که علما و مردم برای تمهید مقدمات مشروطه قیام کردند و در حضرت عبدالعظیم بست نشستند همزمان عدهای به ظاهر با همان آرمان ها و اهداف در سفارت انگلیس به تحصن و بست نشینی با قطار دیگهای پلو که به خرج لندن برپا شده بود، انقلاب مشروطه را به بیراهه بردند.وقتی شیخ فضلالله نوری پرچم استقلال و مرزبندی صریح و صحیح با دشمن را بلند کرد، اوضاع را آن قدر شلوغ کردند که نگذاشتند حتی فریادهای رهاییبخش و آگاهیبخش او را مراجع نجف بشنوند. در نهایت نعش او در میدان توپخانه تهران به علامت بیداری اسلامی بردار شد تا چراغ راهنمایی باشد برای کسانی که به دنبال مرزبندی واقعی با دشمن هستند.
وقتی صورت مسئله انقلاب مشروطه را این طور نوشتند که انگلیسیها موافق مشروطه و روسها مخالف مشروطه هستند مرز بین استبداد و آزادی به این صورت درآمد که غرب طرفدار آزادی در ایران است و شرق هم مخالف آن و این وسط سر انقلابیون واقعی در کشور بیکلاه ماند. در غوغا و فریادها و بگیر و ببندهای اواخر دوره قاجار و قصه مشروطیت، یک دفعه سر و کله استبداد رضاخانی پیدا شد که هم شرق و هم غرب روی آن توافق کردند.
در نهضت ملی نفت هم همین بلا بر سر ملت آمد غرب با سوزنبانی نهضت ملی جریان نفوذی و خود باخته خود را به جریان اصیل و واقعی نهضت تزریق کرد و به مدت کمتر از یکسال همه دستاوردهای نهضت ملی را همانند انقلاب و مشروطیت بر باد داد و از دل آن هیاهوها و شعارها و فریادها یک استبداد سیاه و خشن بیرون آمد و به مدت ربع قرن بر خاک عزیز ایران و ملت ستم کشیده ما حکومت کرد.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) طلوع کرد. طلوعی که انشاءالله هیچ گاه غروب نخواهد کرد. تمام نسخههای فریبآمیزی که غرب و شرق عالم در انقلاب مشروطه و نهضت ملی به کار بردند، در همین انقلاب هم پیچیدند اما هرگز موفق به رسیدن به اهداف خود نشدند. رمز این توفیق هوشیاری و بیداری رهبری انقلاب در شناخت دشمن با آدرس دقیق بود، این جمله امام (ره) که فرمود: آمریکا از شوروی بدتر، انگلیس از هر دو اینها پلیدتر و فرانسه... هنوز در گوش ماست.
ملت ایران حداقل از 400 سال تا کنون پیش مورد هجوم قدرتهای جهانی بوده است. در این هجومها قطعههای بزرگی از خاک مقدس ایران را جدا کردند و هنوز هم طمع دارند ملت ایران را ذلیل و کتکخورده و ضعیف ببینند اما از 35 سال پیش تاکنون ملت اراده کرده است جلوی این پیشروی را بگیرد و مجد و عظمت ایران را در جهان زنده کند.
امروز آمریکا، انگلیس، روسیه، فرانسه، آلمان و حتی چین دشمنان حقیقی ملت ایران هستند. اگر نبودند در مذاکرات 1+5 در کنار هم قرار نمیگرفتند.
اما دشمنان حقوقی ملت چه کسانی هستند و ما در برابر چه آرایش حقوقی قرار داریم؟ واقعیت این است که از 250 سال پیش تا کنون غرب فقط یک آهنگ را در جوامع بشری به عنوان آهنگ تک صدایی بر میتابد و آن هم آهنگ «مدرنیسم» است. مبانی فکری و فلسفی «مدرنیسم» درست در مقابل مبانی فکری و فلسفی اسلام و قرآن قرار دارد. فیلسوفان مدرن ابتدا «خدا» را در برابر «انسان» قرار دادند و به تقدیس «اومانیسم» پرداختند. برخی هم به افراط رفتند و در مقام انکار خدا برآمدند.
فیلسوفان دسته اول، خدا را از حوزه عمومی اخراج و در حوزه خصوصی پذیرفتند، فیلسوفان دسته دوم نه حوزه عمومی و نه حوزه خصوصی را بر نتابیدند و طبل دین افیون تودههاست را به صدا در آوردند از آن زمان به بعد؛ «آهنگ دین افیون تودهها و حکومتها» از تمامی ارکستر سمفونیکهای فلسفی غرب و شرق به گوش میرسد و در هر عصر ونسلی فقط نتهای آن را تغییر میدهند.
یک جریان پلید داخلی طی یک صد سال گذشته از سیئات و تبهکاری های مدرنیسم در ایران حمایت می کند وحتی حاضر نیست برخی تجربیات بشری وحسنات مدرنیسم در ایران راه یابد.
واقعیت آن است که دشمن اصلی ما مدام با گفتمانسازی در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... با تکیه بر مدرنیسم در پیشرفت فکری ما اخلال میکند. این اخلال گاهی «نرم» است و گاهی «سخت»! دشمنی آنها با دین و دینداری و دینداران تمامی ندارد. مدرنیسم ایدئولوژی شیطان بزرگ است در برابر ایدئولوژی اسلام و قرآن. ایدئولوژی مدرنیسم در مشروطه و نهضت ملی با اخلال در ذهنیت مردم و انقلابیون با سوزنبانی دقیق، مسیر درست این دو نهضت را منحرف و سپس به نابودی کشاند. اما در نهضت امام خمینی (ره) با آنکه «نرم»تر از دو نهضت گذشته و حتی «سخت»تر از آن به میدان آمد شکست خورد. غائله بنیصدر، منافقین و جنگ داخلی یک نبرد نرم و توأم با نبرد سخت بود. جنگ تحمیلی 8 ساله که یک لشکرکشی جهانی علیه انقلاب بود با سد پولادین مردم و مرجعیت و نخبگان بیدار ایران روبهرو شد. نبرد پیچیده و غامض «نرم» که از 18 تیر 78 شروع و به وقایع 8 ماهه سال 88 منتهی شد، با قیام تاریخی 9 دی دفن گردید. اما اینکه دشمن عقبنشینی کرده و از دشمنی دست برداشته یک خیال خام است.
ما باید این پند رهبری را که از زبان سعدی(ره) که فرمود: «دشمن چون از هر حیلتی فرو ماند، سلسله دوستی بجنباند» آویزه گوش کنیم.
اکنون دشمن از در دوستی وارد شده و میخواهد با گفتگو و مذاکره این دشمنی را تداوم بخشد. بیتردید دیپلماتهای ما در گفتگوها از سربازان و سرداران این ملت هستند. اما سطح بیداری و هوشیاری حکم میکند ما در این گفتگوها یک ملت را پشت میز مذاکره حاضر ببینیم. پاسداری از ارزشها و مراقبت از خطوط قرمز مختص همین تعداد دیپلمات که در گفتگوها حضور دارند، نیست. دولت باید با راهبرد رصد هوشمندانه ملت و نقد مشفقانه نخبگان همراهی کند و آن را برتابد والا کافی است یک موج از امواج بیداری ملت به میز مذاکرات اصابت کند و همه چیز را به هم بزند.
از سوی دیگر برخی در داخل بوی کباب به مشامشان رسیده میخواهند به غنیسازی حضور مدرنیسم در «رسانهها»، «احزاب» و «دانشگاهها» بپردازند و شکستهای سه دهه گذشته را جبران کنند. اینها باید بدانند عرض خود میبرند و زحمت ملت را بیش از پیش میدارند.
امروز دولت و ملت ایران پختهتر از همیشه در صحنه هستند بازگشت استبداد و استعمار بویژه سلطه آمریکا به ایران محال است، چون مرزبندی با دشمن از هر زمان دیگر شفافتر و عمیقتر است.