کد خبر:۲۹۹۲۹۴
نوشتاری از کریم مجتهدی/

سیدجمال بیشتر سیاستمدار است تا متفکر و فیلسوف/ جمال الدین افغانی علیه ارنست رنان و سیداحمدخان

دکتر کریم مجتهدی در این مطلب نگاهی به شخصیت سید جمال الدین اسدآبادی داشته است.

گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»؛ زندگینامه سید جمال‎الدین اسدآبادی همانند نوشته‎‎های پراکنده‎اش که در مناطق مختلف جهان و طی مسافرت‎های طولانی‎اش به کشور‎های مختلف مانند مصر، ترکیه، ایران، افغانستان، پاکستان، روسیه و... نوشته شده، پیچیدگی‎‎هایی دارد.


فکر نمی‎کنم سیدجمال دارای شخصیت یکدست و واجد چهره مشخص و معینی باشد. علاوه بر پیچیدگی در نوشته‎‎های سیدجمال‎الدین، گاه تناقض گویی‎‎هایی هم در گفته‎ها و نوشته‎‎های او مشاهده می‎شود که به یکی ـ دو مورد از این تناقضات اشاره می‎کنم. یکی از تناقض‎‎ها این است که او گاهی از لزوم فلسفه و تحقیق و مطالعه و تفکر دفاع کرده و صریحا گفته است برای دستیابی به فرهنگ پیشرفته غربی یا ایجاد جامعه سالم، نیازمند فنون و صنایع هستیم و حتی واژه‎‎هایی مانند «لوکوموتیو» را بهزبان لاتین به‎کار برده است.


او می‎گوید که در جهان امروز نمی‎توان بدون پیشرفت صنایع، جامعه سالم و بهداشت مناسبی داشت. سیدجمال‎الدین خواسته نوعی از تفکر و تعلیم و تربیت جدید را ترویج کند و تاحدودی بدون اینکه اعتراف کند در حد منورالفکر‎های قرن هجدهم است، از افرادی است که به ترقی و پیشرفت مادی و... معتقد بوده اما از طرف دیگر در برخی از آثارش که مهم‎ترین آن در این زمینه، رساله «نیچریه» است، به مخالفت با نظرات سیداحمدخان پرداخته.


این رساله در دوره‎ای در هند و ایران دست به دست گشته و همه درباره آن صحبت کردهاند. برای اینکه بدانیم موضع سیدجمال‎الدین اسدآبادی چیست، باید از افکار سیداحمدخان اطلاع داشته باشیم. سیداحمدخان متفکری هندی، غربشناس، دارای تحصیلات عالی در انگلستان بوده و به زبان انگلیسی بسیار تسلط داشته و مورد توجه انگلیسی‎ها هم بوده است.


بنده نمی‎خواهم الزاما نیت سیداحمدخان را زیر سوال ببرم ولی در هر صورت او پیشرفت به سبک غربی را در درجه اول تایید کرده و بیشتر آثاری که نوشته در جهت تایید فرهنگ صنعتی و مادی غربی است و حتی با اینکه شخص مسلمانی است و خود را صددرصد مسلمان می‎داند و به اسلام تشبث می‎کند، اما بر این باور است که ما باید دین خود را با توجه به علوم جدید بهروز کنیم.


وی معتقد است که باید مسلمانان با اصول «نیچریه»‎ ـ  ‎‎که از همان نیچر انگلیسی که منظورش علوم طبیعت و تفکر طبیعی است ‎‎ـ‎ حرکت کنند، یعنی نه فقط صنایع و علوم جدید غربی را فراگیرند، بلکه برای اعتلای جامعه و تامین خوشبختی و سلامت زندگی‎شان، باید حتی اعتقادات خود را تا حدودی براساس اصول جدید تنظیم کنند.


 سیدجمال‎الدین با نگارش رساله نیچریه شدیدا با سیداحمدخان درافتاد. در واقع این رساله مخالفت با نظرات سیداحمدخان بود؛ با اینکه سیدجمال در بعضی از مسائل به‎خصوص در حوزه تعلیم و تربیت، حرف‎هایی مشابه احمدخان می‎زد. به همین دلیل بنده معتقدم ایشان تفکر ثابت و قطعی نداشته و بیشتر بهصورت موردی کار کرده است؛ یعنی سیدجمال بیشتر سیاست‎مدار است تا متفکر و فیلسوف. سیدجمال در هر موردی آنچه را که لازم دانسته، عنوان کرده است و حتی این وسواس یا دغدغه را نداشته است که مثلا گفته‎ای با گفته‎‎های قبلی‎اش اندکی متفاوت باشد.


البته این مسئله را نمی‎توان الزاما جنبه منفی کار‎های سیدجمال‎الدین اسدآبادی دانست؛ زیرا او در درجه اول سیاست‎مدار بود و طبیعی است که سیاست‎مدار اصالت را به کاربرد عملی می‎دهد و پراگماتیست است و تا حدودی فایده عملی را در نظر می‎گیرد. سیدجمال می‎خواهد کاربردی کار کند و فکرش دانشگاهی نیست و نمی‎خواهد مثل استاد فلسفه دانشگاهی، سنجش‎های گفتاری سنجیده و مناسبی داشته باشد و تمام جنبه‎‎های مثبت و منفی مسائل را بسنجد و احتمالا کتاب‎هایی بنویسد که ماندگار باشد.


سیدجمال به مسائلی میپرداخت که در زمان و مکانی خاص و بهسببی معین یا بهدلیل اختلافات میان کشور‎های مختلف رخ می‎داد و از افکار، استفاده موردی کرده است. این امر خیلی اهمیت دارد و نمی‎توان آن را موردی منفی دانست. از طرف دیگر مسلم است که سیدجمال، استاد دانشگاه نیست و اساسا سیاست‎مدار و به‎نحوی روزنامه‎نگار است که موقعیت را درمی‎یابد و براساس آن موقعیت اقدام می‎کند.


نکته مهم دیگر که نمی‎توان درباره سیدجمال‎الدین اسدآبادی صحبت کرد و از آن چشم پوشید، اختلاف او با ارنست رنان فرانسوی است. حدود 20 سال مانده به پایان قرن نوزدهم، کنفرانسی در برلین راجع به کشور‎های آفریقایی برپا شد که منجر به تقسیمات زمین‎ها و تعیین مرز‎های کشور‎های آفریقا شد. اگر به نقشه جغرافیایی آفریقا نگاهی بیندازیم خواهیم دید که حدود و ثغور و مرز میان کشور‎ها گاهی گویی با خطکش رسم شده و حتی مرز برخی از کشور‎ها مستقیم است.


این کشور‎ها زمین‎ها و کشور‎ها را بین خودشان تقسیم کردند، بدون اینکه به زندگی افرادی که در آن مناطق زندگی می‎کردند توجه خاصی داشته باشند. در بعضی از این کشور‎ها اقوامی زندگی می‎کردند که گروهی از آن‎ها این طرف مرز در کشوری قرار گرفتند و گروهی از آن‎ها در آن طرف مرز در داخل کشور دیگر قرار گرفتند، درحالی‎که از یک قوم بودند. غربی‎ها تلاش نکردند به‎گونه‎ای کشور‎ها را مرزبندی کنند که اقوام را پراکنده نکنند؛ یعنی اصلا وسواس حفظ سلامت جامعه محلی را نداشتند.


این نوع تقسیم‎بندی برای این بود که این کار بی‎سروصدا انجام گیرد و قاره آفریقا به‎خصوص مناطقی که مسلمان‎نشین بودند از هم جدا شوند؛ چون فقط گروه‎‎های مسلمانان بودند که در شمال آفریقا و جا‎های دیگر در مقابل غربی‎ها ایستادگی میکردند. اگرچه بیشتر مسلمانان را در شمال آفریقا می‎بینیم، ولی مسلمانان بسیاری در مناطق جنوبی‎تر آفریقا هم هستند. غربی‎ها برای اینکه مقاومت مسلمانان را بشکنند، دست به چنین اقدامی زدند.


در آن زمان یکی از اساتید برجسته بین‎المللی که تا حدودی اسلام‎شناس هم بود و رساله دکترای خود را هم درباره ابنرشد نوشت، ارنست رنان بود. درنتیجه کشور‎های غربی به ارنست رنان متوسل شدند. رنان، آخرین شخصی است که در پایان قرن 19 مظهر علم‎زدگی است. رنان که کتابی هم درباره آینده علم نوشته است، آینده بشر را براساس علم جدید تبیین می‎کند و با اعتقادات دینی هم مخالفت میکند؛ چه مسیحی، چه یهودی و چه مسلمان. غربی‎ها در دهه 80 تا 90 به ارنست رنان مراجعه کردند و از او خواستند که سخنرانیای در نقد اسلام داشته باشد.


رنان در بزرگ‎ترین تالار دانشگاه سوربن که چندهزار نفر ظرفیت دارد سخنرانی کرد و علیه اسلام سخن گفت و اعلام کرد دین اسلام، مانع پیشرفت است و پیشرفت را ساقط می‎کند. بعد از دو ماه سخنرانی او در روزنامه «دو جهان» که از مشهورترین روزنامه‎‎های آن زمان بود، چاپ شد و در تمام کشور‎های اسلامی ازجمله در مصر، ترکیه، روسیه و پترزبورگ منتشر شد. بعد از دو ماه همان روزنامه، نوشته‎ای از سیدجمال‎الدین اسدآبادی در جواب ارنست رنان چاپ ‎کرد.


سخنرانی اول ارنست رنان، فوقالعاده تند بود و فتوکپی متن اصلی آن را در کتاب «سیدجمال‎الدین اسدآبادی و تفکر جدید» آوردهام. خواستم ترجمه کامل آن را بیاورم اما بعد از اینکه چند بار این ترجمه را خواندم، متوجه شدم به‎عنوان مسلمان حق ندارم تهمت‎هایی را که در این مقاله آمده است، تکرار کنم؛ لذا بخشی از آن را حذف کردم چون نمی‎خواستم این مطالب در کتاب من گفته شود.


بنابراین مختصری از آن حرف‎ها را آوردم و بعد پاسخ سیدجمال را به ارنست رنان آوردم. دوباره ارنست رنان جوابی به مقاله سیدجمال ‎داد. وقتی این مدارک یعنی متن نخستین سخنرانی ارنست رنان و متن نامه سیدجمال و جوابیه ارنست رنان به سیدجمال‎الدین اسدآبادی را می‎خوانیم، درمییابیم که نامه آخر ارنست رنان، شدیدتر از نامه اول است و واقعا بسیار باخشونت و تند نوشته شده است، درحالی‎که نامه سیدجمال‎الدین، قدرت لازم برای پاسخ دادن به ارنست رنان را نداشت؛ با وجود اینکه یک نویسنده خوب و فرانسوی درجه اول، مقاله سیدجمال‎الدین اسدآبادی را نوشته است.


مسلم است که این متن را سیدجمال ننوشته است، بلکه شخص دیگری نوشته که به زبان فرانسه استاد است و با سیدجمال نیز ارتباط دارد. حتی محتمل است که نامه سیدجمال‎الدین را خود ارنست رنان یا کسی شبیه او نوشته باشد. یادداشت‎هایی از سیدجمال‎الدین اسدآبادی را پیدا کردهایم که لغتنامه بسیار ابتدایی زبان فرانسه است و نشان می‎دهد که او واقعا تسلط محاوره‎ای به زبان فرانسه داشته است، اما مسلما به زبان فرانسه تسلط نداشته است.


کاملا باصراحت می‎توان گفت ارنست رنان از سیدجمال‎الدین و نامه او، استفاده آلی (ابزاری) کرده است و آن را وسیله قرار داده تا سیدجمال‎الدین اعتراض کند و او مجبور شود به سیدجمال در همان نامه جواب دهد؛ برای اینکه امام جماعت مسجد سن‎پطرزبورگ به رنان جواب داد ولی روزنامه «دو جهان» آن را چاپ نکرد. هم‎چنین یک شاعر معروف ترک بلافاصله به ارنست رنان پاسخ داد ولی روزنامه «دو جهان» آن را چاپ نکرد.


البته شاید مقالات دیگری هم بوده باشد که روزنامه «دو جهان» آن را چاپ نکرده است و ما از آن اطلاع نداریم. جواب‎های شاعر ترک و امام جماعت مسجد سن‎پطرزبورگ که منتشر نشدند، پاسخ‎هایی به‎جا و فوق‎العاده قوی بودند که چاپ نکردن آن‎ها نشان می‎دهد غرض و نیت سوئی پشت آن بوده است. اینکه دو ماه بعد از چاپ مقاله ارنست رنان، مقاله سیدجمال‎الدین اسدآبادی چاپ شد، کاملا نشان‎ میدهد که صحنهسازی‎‎هایی صورت گرفته است.


با این حال نمی‎توان گفت که سیدجمال‎الدین از محتوای نامه یا مقاله بی‎اطلاع بوده است؛ خودش نامه یا مقاله را ننوشته است ولی از محتوا باخبر بوده است. به نیت سیدجمال‎الدین کاری نداریم ولی فکر می‎کنم سیدجمال خواسته در این توطئه با اراده شرکت کند. می‎توانیم بگوییم با شگردی خاص از مقاله‎‎های سیدجمال استفاده آلی شد و با تبلیغات خواستند نشان دهند که مسلمان‎ها حق اعتراض ندارند. درست از این زمان به بعد بود که در درجه اول فرانسوی‎ها، در درجه دوم انگلیسی‎ها و در درجه بعد ایتالیایی‎ها بر آفریقا و خاورمیانه تسلط پیدا کردند و تقریبا از سیاست واحدی استفاده کردند و توانستند عثمانی‎ها را از حوزه مستعمرات خودشان خارج کنند.


نیت سیدجمال را زیر سوال نمی‎برم، او شرایط را می‎سنجید و بعد سعی می‎کرد که بهترین تصمیم را بگیرد. تربیت سیدجمال را طوری می‎بینم که بیشتر یک شخص سیاسی است تا دانشگاهی، یعنی موقعیت‎ها را سنجیده و براساس جریانات و موقعیت‎ها حرفهایش را زده و احتمال قریب به یقین، غربی‎ها با هرگونه واکنشی، از او سوء‎استفاده کردند


برگرفته از: هفته نامه پنجره

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار