به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، محمد کریمی در یادداشتی نوشته است؛ «فرهنگ» و «پیوست فرهنگی» از جمله واژگان غریب و مهجور در نظام بودجه نویسی دو دهه اخیر بوده است. این واقعیت را نمیتوان انکار کرد.
سوگمندانه باید بر این نکته قلم فشرد که «فرهنگ» و «اولویت فرهنگی» پایینترین جایگاه را در بودجههای تخصیصی به خود اختصاص دادهاند. این نکته را میتوان در بخشی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی این گونه یافت که «...... فرهنگ، حاشیه و ذیل اقتصاد و سیاست نیست بلکه اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل فرهنگ هستند.»
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره با تأکیدهای قبلی مبنی بر لزوم وجود پیوست فرهنگی برای همه موضوعات و مسائل مهم در عرصههای مختلف افزودند: برخی اوقات ممکن است، تصمیمگیریها و مصوّبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی علمی، تبعات منفی فرهنگی در جامعه بوجود آورد که دلیل آن نبود پیوست فرهنگی است.
بازبینی تیراژ مجموعه رسانههای مکتوب اعم از روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، فصلنامه از یک سو و بررسی محتوایی فضای رسانههای اینترنتی و مشاهد وضعیت مالی حال حاضر «رسانه ملی» از دیگر سو، دردمندانه این واقعیت را فریاد میزند که آنگونه که باید مقوله فرهنگ را جدی نگرفتهایم.
به باور این قلم، مجموعه فرمایشات راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی گواهی آشکار بر «تعلل»ها، «غفلت»ها، «تساهل»ها، «تسامح»ها و «کم توجهی»های مجریان و سکانداران امور اجرایی کشور نسبت به مقولهای بسیار حساس و اثرگذار به نام «فرهنگ» و «زیربنای فرهنگی» جامعه بوده است.
اکنون با جرات میتوان نوشت که از این منظر «پیام» تاریخ ساز و پر محتوای نوروز سال 1393 رهبر معظم انقلاب اسلامی قابل تامل است، پیامی که برخی ناآگاهانه و سهوا آن را در حد یک شعار تقلیل داده و میدهند.
به راستی دغدغه مجریان امور نسبت به وضعیت فرهنگی جامعه چگونه بوده است؟ آیا میتوان همانند برخی از فعالیتهای سیاسی و اقتصادی درباره فعالیتهای فرهنگی بیلان و کارنامهای -حتی عوام پسند – ارائه کرد؟ هر چند در نگاهی ژرفکاوانه میتوان این نکته را به خوبی مشاهده کرد که فعالیتهای اقتصادی و سیاسی صورت گرفته در دو دهه اخیر نیز از حد و حدود منافع فردی و گروهی فراتر نرفته است.
بازخوانی وضعیت فرهنگی دولتهای دوران به اصطلاح سازندگی، اصلاحات و 8 سال گذشته واقعیت دیگری را نیز آشکار میسازد که تاکنون «فرهنگ» به عنوان مهمترین عامل در تقویت «اقتدار»، «ایستادگی» و حرکت رو به رشد یک جامعه – آنگونه که باید- مورد توجه مجریان «مدعی» دو دهه اخیر نبوده است.
این قلم سوگمندانه مینویسد که وضعیت فرهنگی جامعه در سالهای به اصطلاح «سازندگی» را میتوان در راه اندازی «فرهنگسرا»هایی خلاصه کرد، البته گذشت زمان نشان داد با هدف «تغییر» در «نگاه» فرهنگی جامعه شکل گرفتند.
دردمندانه باید یادآور شد که «فرهنگ» در دوره به اصطلاح «اصلاحات» نیز از همان ابتدا به «قربانگاه» میدان «توسعه سیاسی» هدایت شد و جریانهای مدعی به گونهای در «جاده سبز فرهنگ» پیش رفتند که فرهنگ و آرمانهای اسلامی نیز در نهایت جسارت به سخره گرفتهشد!
آیا خاطره تلخ اهانت به فرهنگ «عاشورایی»، «باور»ها و «اندیشه»های امام راحل فراموش شدنی است؟ افکارعمومی هنوز خاطره تلخ قلمهایی را که در ژست «کثرت و فضای آزاد رسانه» به فرهنگ تاریخ ساز «شهادت» و «جهاد» اهانت کردهاند و «اندیشه»ها و «آرمان»های حضرت امام روحالله (ره) را به موزه میبردند به یاد دارد. البته «خود بخوان حدیث این مجمل.»
نگارنده نگران آن است که «صریح»ترین «دغدغه» رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره «فرهنگ» همانند دیگر هشدارهای ایشان در سطح چند گفتوگوی خبری، میزگرد تشکیلاتی و به معنای عام یک «کلی نگری» متوقف بماند.
به راستی کارنامه رسانهای – تحلیلی درباره هشدارهای رهبر انقلاب درباره ضرورت «آگاهی بخشی» و «بصیرت افزایی» آحاد جامعه نسبت به تقلاهای غربیان و غرب باوران، فتنه اندیشان چگونه ارزیابی میشود؟ آیا تاکنون به این نکته اندیشیدهایم که چرا جریانهای مطرود و منزوی روزهای «حماسه منتهی به 9 دی 88» باردیگر جسارت عرض اندام یافتهاند؟ آیا نباید دردمندانه از «غفلت»ها گفته و نگاشته شود؟
نگارنده بر این باور است که تحلیلگران و پژوهشگران متعهد و منصف از یک سو رویکردی دوباره به مجموعه پیامهای نوروزی رهبر معظم انقلاب اسلامی داشت و از دیگر سو با تجربه اندوزی از نحوه ورود تحلیلی به این مجموعه فرمایشات گرانسنگ، مانع از درغلطیدن «پیام سال 93» به دایره کلمات شد.
این دغدغه جدی است و باید هر یک به فراخور حال خود به آن پرداخت.
منبع: تسنیم