به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، محدثه نجفزاده در روزنامه 19دی نوشت: همزمان با نزدیک شدن به اردیبهشت نفسها بیش از پیش در سینهها جمع میشود، درواقع استرس از سروکول ملت بالا میرود، باورکنید حتی اگر خودش خیلی تاثیری برزندگیمان نداشته باشد انقدر این بار روانیاش زیاد است که میتواند بیشتر از چهارقست عقب افتاده و هفت یا هشت چک برگشت خورده فشارها را بالا و پایین کند. در اخبار آمده که مکانیزمهای راستی آزمایی در خصوص اطلاعات متقاضیان یارانهها تکمیل شده و بلافاصله بعد از اتمام فرصت ثبت نام، از ابتدای اردیبهشت اجرایی میشود. براساس مکانیزم مذکورکه طبق قانون دولت موظف به اجرای آن است، چنانچه افرادی درآمد خود را پایین از میزان واقعی اعلام کنند و بر آن اساس یارانه بگیرند، سه برابر مبالغ دریافتی جریمه خواهند شد. راستش شرایطی که ما در آن گرفتار شدهایم عین برزخ است، چیزی است وسط دنیا و آخرت.
اگر خاطرتان باشد در زمان دکتر قبلی خیلیها افتادند دنبال کسب درآمد، خیلیها که به گفته شخص دوم مملکت قریب به هشت میلیون نفر میشدند هم در جاهای مختلف مشغول به کار شدند، بعدش کلی بابک زنجانی و مه آفرید و اینها از توی جامعه سر برآورد و تحریمها به خاک سیاه نشست، رابطه خیلیها با خیلیها قطع شد که نمونهاش را در افراد اخراجی کابینه اول دولت عدالت ورز با رئیس جمهورش دیدیم و رابطه خیلیها با خیلیها وصل شد که بازهم در آشتی دکتر الهام با دکتر قبلی بعد از مدتها آن را مشاهده کردیم، همچنین مصداق بارز پستی و بلندی روزگار در آن زمان هم بازار بیثبات ارز و طلا بود که جان به لب میآورد، از سوی دیگر وفور مادیات بود و هی از دل این مادیات کلنگ و پارچ نفت و عیدی و یارانه و کارت هدیه و.... بیرون آمد، البته نباید فراموش کنیم که دوره قبل به غیر از بعد مادیاش که شبیه به دنیا بود، بعد معنوی هم داشت که مصداق بارزش ماجرای هاله نور و لولوی سارق بود. خلاصه...... گذشت و گذشت تا رسیدیم به انتخابات و خواستیم از آن دنیای سرتا پا عدالت وارد دنیای دیگری شویم، اولش خب دکتر جدید گفت که میخواهیم با مردم صادق باشیم و مشکلات را بگوییم و خلاصه در پی رفتن به بهشت هستیم، یک چند ماهی گذشت و در بهبهه رسیدن به بهار بودیم که نفسها در سینهها حبس شد و ماجرای یارانه عین اجل بالای سرتک تک ملت ایران خود را نشان داد. خلاصه الان هم که در برزخ ثبت نام کردن و انصراف دادن یا حذف شدن و حذف نشدن گیر افتادهایم و نمیدانیم کدام کار را کنیم واقعا به بهشتی که وعدهاش را دادهاند میرویم. تصور کنید که در این مرحله راستش را بگویید و بعد ناگهان در مرحله بعد به دلیل اینکه راستش را گفتید در جهنم بییارانگی گیر بیفتید یا برعکس، اگر دروغ بگویید ممکن است به بهشت همراه با یارانه بروید، دیدید عجب برزخی است؟ به هرحال به دلیل اینکه دکتر جدید خیلی دلش میخواهد با مردم صمیمی شود و در راستای این هدف برای ما پیامک تبریک سال نو هم به صورت چندباره ارسال داشتند، به ایشان اعتماد کرده و با خوش بینی منتظر آن بهشتی که سرشار از بیمههای رایگان و بهبود شرایط سلامت و درمان و افزایش میزان تولید و نجات دریاچه ارومیه است میمانیم.... همچنین در توصیف این روزها باید به جناب دکتر جدید و جناب نوبخت گفت:
دست از تو برندارم تا خرجیام برآید
یا من رسم به پول و یا پیرمن برآید
بگشای جیب بنده، بعد از وفات و بنگر
کز پشّههای تویش، بوی لجن بر آید
قولی بده که خَلقی، انگشت بردهانند
بگشای لب که فریاد، از مرد و زن برآید
عید آمدست و رفتست، پولم به ته رسیده
بشتاب تا که مهمان باز از خُتَن برآید
از حسرت کباب و، میگوی تُرد و تازه
با جیب خالی من، آب از دهن برآید
گویند ذکرِ خیرش در خیل کارمندان
هرکس که قرض و قسطش، آژیرزن برآید
یارانه را بگیرم، دیگرچه چیز خواهم؟
ار سهم من نباشد، جان از بدن برآید