به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در وبلاگ من انقلابیام آمده است؛
در نشست هفتگی دوستانهای که بین جمعی از فعالان فرهنگی و مذهبی شهرمان برگزار شد، پس از مدتها بحث و تبادل نظر، بالاخره پرداختن به موضوع جایگاه زن در احیای سبک زندگی اسلامی و به خصوص بحث حجاب و عفاف رسیدیم ولی از آنجا که پیشنهاد مورد تأکید حقیر در خصوص جایگاه مرد در احیای سبک زندگی اسلامی و به خصوص بحث حجاب و عفاف بود، احساس کردم که مطلبی را در همین خصوص تقدیم نمایم:
از آنجا که مقولهٔ حجاب و عفاف متأسفانه به اشتباه با بحث زن درآمیخته شده است، نقش و جایگاه مردان در بحث حجاب و عفاف آن طور که بایسته، شایسته و مهمتر از همه عملیاتی است مورد پردازش قرار نگرفته است در صورتیکه تکالیف و مسئولیتهای مردان در ادارهٔ خانواده براساس آیهٔ شریفهٔ «الرجال قوامون علی النساء» بیش از زنان تعریف گردیده است و حتی در جمعهای مردانه نیز مردان بیش از اینکه به بحث و تبادل نظر در خصوص نقش و تکالیف خود در احیای یک خانواده اسلامی بپردازند به بحث و نظر در خصوص نقش زنان در رونق معضلات فرهنگی به خصوص بیحجابی و بیعفتی و... میپردازند، در صورتی که مردان تکالیف و ابزارهایی دارند که با استفادهٔ صحیح از آنها میتوانند بخش زیادی از شرایط تشکیل یک خانواده اسلامی را تأمین نمایند که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره مینمایم:
محبت: اگر زن به عنوان چشمهٔ محبت و عطوفت در خانواده وظیفهٔ گرم کردن کانون خانواده را دارد، این مرد است که باید این چشمه را تغذیه و حفظ و حراست کند، چشمهٔ محبت زن از عمق وجود مرد است که میجوشد و راه به خانواده مییابد و اگر زنی قادر به سیراب کردن عاطفهٔ خانواده نباشد، این مرد است که ابتدا باید به خودش بنگرد که آیا چیزی برای جوشش به این چشمه داده است؟! به راستی تا کسی نازکش نداشته باشد چگونه میتواند اهل ناز و محبت گردد؟! مرد اگر چه باید به فرزندانش نیز محبت ورزد اما باید این محبت را به درستی بین همسر و فرزندانش توزیع کند و نیاز محبتی هر یک را به درستی درک و تأمین نماید و البته همین محبت نیز باید در خانواده مدیریت شود، یک مرد میتواند بدون تنبیه و تشر و تنها با شدت و ضعف در محبت موجب تنبه و توجه و تربیت خانوادهاش گردد.
روزی حلال: یک مرد وظیفه دارد در راه تأمین درآمد حلال برای خانواده تلاش کند و تا به آنجا که در شأن همسر و خانوادهاش است ایشان را به لحاظ خوراک و مسکن و درمان و آموزش و سایر نیازها تأمین نماید، تأمین درآمد حلال و آبرومندانه برای همسر و فرزندان از عوامل افتخار و تکیه کردن یک زن به شوهرش است، مردی که وظیفهٔ تأمین درآمد را به همسرش بسپارد و یا بدون یاری او به این مهم قادر نباشد، عملاً موجب کاهش اتکا و افتخار همسرش به او میگردد. و اما مهمتر از کسب درآمد، حلال بودن آن است؛ مال حرام، هرچند که خورندهاش نداند، اثرات وضعی خود را میگذارد و موجب از بین رفتن حس و حال عبادت و کم سو شدن نور معنویت در خانواده میگردد، به راستی جز به سیب حلال بهشتی میتوان منتظر رویش کوثری عالمتاب بود؟! درآمد حلال در رشد و تربیت تمام اعضای خانواده نقش به سزایی دارد و درآمدی که حق الناس و حق الله (خمس و زکات و...) به آن آمیخته شده باشد نمیتواند بستری برای تربیت و تکامل در خانواده بگستراند.
مدیریت و تدبیر: خانواده محتاج تدبیر است و در کنار کسب درآمد چگونگی مصرف آن در مدیریت متعادل یک خانواده اهمیت به سزایی دارد، مرد با تدبیر بین تغذیهٔ مادی و معنوی، آموزش و تربیت، تفریح و کار، شوخی و جدی، تشویق و تنبیه و... تعادل برقرار میکند و اینچنین است که با وجود یک مرد مدبر، زن با آرامش خاطر در سایهٔ اتکا و اطمینانی که به شوهرش دارد به جوشش محبت در خانواده میپردازد. مرد با تدبیر حتی اگر چندان هم تمکن مالی نداشته باشد میتواند آرامش را به زنش تقدیم کند و اولین نیاز یک زن برای جوشش محبت در خانواده همین آرامش و دوری از تنشها و استرسهاست. خانواده به مدیریت نیاز دارد و در یک خانوادهٔ سالم، نیازها اهم فی الاهم میشوند، نباید طوری بشود که در نهایت خانواده به منظور تأمین نیازهای غیرضروری فرزندان دچار سوء تغذیه و تنگدستی گردد. از موارد بسیار مهم دیگری که به مدیریت نیاز دارند مدیریت رفت و آمد و مدیریت فرهنگی در کانون خانواده است که شامل حوزهٔ وسیعی از رفتارهای سلبی و ایجابی توأمان میگردد، در برابر هر منعی به راهکاری نیاز است و هر خانوادهای به خانوادههای مناسب جهت تعامل و دوستی و به تفریحات سالم به جای تفریحات ناسالم نیاز دارد و این مقولات نیز به مدیریت نیاز دارد.
مهارت آموزی: زندگی به مهارتهایی نیاز دارد که مرد و زن مکلف به آموختن این مهارتها هستند و متأسفانه این مسئله بسیار مغفول واقع میشود؛ مهارتهای زندگی از مسائل زناشویی تا مسائل تربیتی، گفتاری، ارتباطی، مدیریت خانه، هزینه و... را در بر میگیرد و نقش بسیار مهمی را در ایجاد سبک زندگی اسلامی ایفا میکند، لیکن آموختن در خصوص این مهارتها بعضاً بدون مطالعه و توجه به آثار اندیشمندان و دانشمندان معاصر اسلامی و حتی غربی میسر نمیشود و به همین لحاظ نمیتوان بدون مهارت آموزی توقع داشت که انسان صاحب مهارت گردد، با نگاهی به آثار معاصری مانند آثار دکتر جانگری (مثل کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی) به این نتیجه میرسیم که مهارتهای زندگی تنها آن چیزهایی نیستند که دانشمندان اسلامی از متون اسلامی استخراج کردهاند، بلکه آن مهارتهایی که موجب میشوند تا کانون خانواده به محیطی امن و آرام (که برای تربیت مناسب و اسلامی لازم است)، بدل شود را نیز شامل میشود.
صبر و گذشت: زن ماهیتی عاطفی و احساسی دارد و این مسئله باعث میشود تا زنان خیلی سریعتر از مردان برانگیخته، عصبانی یا ناراحت شوند و شاید به همین دلیل است که شرع مقدس حق طلاق را به زن نداده و یا شرط ولی را برای ازدواج لازم کرده است و اما مردان به واسطهٔ منطقی که غالباً بر عواطفشان چیرگی دارد، بیش از زنان میتوانند احساسات و عواطفشان را مدیریت و کنترل کنند و این مسئله موجب افزایش صبر و تحمل ایشان گردیده و به همین دلیل تکلیف ایشان به صبر، تحمل، انعطاف و گذشت در برابر مسائل، مشکلات، سختیها و اشتباهات همسر و فرزندان بیشتر است و نه تنها باید بتوانند، با صبر و گذشت از کنار مسائل بگذرند، بلکه باید بتوانند در جای خود، با تغافل (خود را به غفلت زدن) موجب گردند تا پردههای حیا در خانواده دریده نشود و در مواقع مناسب به صورت غیر مستقیم نسبت به خطاها و اشتباهات آموزش و یا هشدار دهد. اینچنین است که سعدی علی الرحمه، مرد را در کشاکش درد، سنگ زیرین آسیاب میداند، چرا که این سنگ است که با سختی و تحمل خود باعث میشود تا پویایی آسیاب حفظ گردد.
هدایت و تربیت: آموختن روشهای هدایت، تربیت، امر به معروف و نهی از منکر از تکالیف یک مرد است تا بتواند با مؤثرترین و کم هزینهترین راه، همسر و خانوادهاش را به نیکی هدایت و از بدی بازدارد و البته بالاترین و برترین روش هدایت طبق آموزههای اسلامی، آن روشی است که به غیر زبان و با استفاده از رفتار رخ دهد. اگر مرد در خانواده به صداقت، عدالت، محبت، عبادت، گذشت، صبر، مطالعه و... شناخته شود همسر و فرزندانش هم یقیناً تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
غیرت: کمتر مردی وجود دارد که هیچ غیرتی نداشته باشد که اگر چنین باشد، کسی او را مرد نخواهد دانست و اگر چه غیرت مردان معمولاً با محدودیت زنان همراه میشود، اما هیچ زن عفیفهای وجود ندارد که از مرد بیغیرت متنفر نباشد و همین مسئله باعث میشود تا در منظر روشنفکرترین افراد هم بیغیرتی بدترین فحشها تلقی گردد و باز هم، همین مسئله موجب میشود تا زنان، غیرتِ مردان را تاب آورند و حتی از وجود آن احساس رضایت کنند و البته همانطور که در اسلام به زنان توصیه به تحمل غیرت مردان شده است، مردان نیز به افراط نکردن در غیرت سفارش شدهاند به نحوی که این مسئله در وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنین به فرزندشان نیز مشاهده میشود. باید مردان بدانند که غیرت متعادل و صحیح موجب افزایش عفت خانواده میگردد و البته افراط و تفریط در آن میتواند موجب بیحجابی سهل انگارانه و یا بیعفتی لجبازانه گردد.
عفاف: اگر چه غالباً عفاف و حجاب را به اشتباه برای مردان به کارمی برند اما همان نقش برای مردان نیز وجود دارد و مردان نیز باید عفیف و پاکدامن و پاک نظر باشند و در پوشش خود رعایت حدود شرعی و حتی اخلاقی را بنمایند و این عفت و حجاب مطمئناً در افزایش عفاف خانواده تأثیر بسزایی خواهد داشت، همسر و فرزندان در برابر توصیههای غیرتمندانهی مردی که خودش اولین عامل به حجاب و عفاف است، کمترین مقاومت را نیز جایز نخواهند دانست و حال اینکه متأسفانه بسیاری از مردان ما بدون اینکه خودشان نسبت به پوشش و نگاه خود حراستی داشته باشند به حجاب خانواده حساسیت شدید نشان میدهند و این مسئله نه تنها اثربخشی مناسبی ندارد بلکه در نهایت موجب لجاجت و تأثیر عکس نیز میگردد.