به گزارش خبرنگار آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو» نشست بررسی تاریخی مسئله توسعه در ایران عصر امروز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست دکتر عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و دکتر تقی آزاد ارمکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رابطه با رویکرد جریان روشنفکری به مدرنیزاسیون با یکدیگر به مناظره پرداختند.
در ابتدای این نشست دکتر آزاد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در خصوص روشنفکری دینی گفت: در تاریخ معاصر ایران در دورهای که با نوگرایی روبهرو شدیم ضرورت طرح اندیشهای فیمابینی تحت عنوان روشنفکری دینی ظهور کرد روشنفکر دینی نیروی اجتماعی است که دغدغه دین و جهان مدرن را دارد به عبارت دیگر دین دار و در عین حال قائل به مدرنیته است این روشنفکری دینی میتواند گروههای متفاوتی را در خود جای دهد.
خسروپناه رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران در خصوص امکان وجود و یا عدم وجود روشنفکری دینی گفت: به این سوال که روشنفکری دینی وجود دارد یا خیر میتوان با دو روش «جامعه شناسی و تاریخی» و روش «فلسفی» به آن پاسخ داد. در روش تاریخی میبینیم که در مدت حدود دو قرن که این مفهوم وارد جامعه ایران شد دو مسئله ظهور پیدا کرد یکی اینکه عدهای روشنفکری را با دین قابل جمع نمیدانستند مثل میرزا فتحعلی آخوندزاده که مدرنیته را میپذیرد اما وحی را قبول ندارد از این نظر روشنفکری دینی معنا ندارد از سوی دیگر افرادی مانند مرحوم طالقانی، دکتر شریعتی و مهندس بازرگان معتقد به تحقق پذیر بودند روشنفکری دینی بودند.
رئیس موسسه حکمت و فسلفه ایران با اشاره به بعد فلسفی این موضوع اظهار داشت: اگر گوهر روشنفکری را عقلانیت بدانیم اما الگوی عقلانیت را مشخص نکنیم این اصطلاح با دین اسلام و به خصوص با قرائت شیعی قابل جمع است اما اگر گوهر آن را عقلانیتی بدانیم که از مدرنیته آمده و به عقلانیت خود بنیاد قائل است این مسئله با دین اسلام قابل جمع نیست و تنها در صورتی می تواند با دین جمع شود که دین را مرتب تقلیل بدهیم و آن را لاغر کنیم اگر گوهر روشنفکری عقلانیت خود بنیاد باشد روشنفکری دینی پاردوکسی کال میشود.
در ادامه دکتر آزاد اظهار داشت: وقتی در جهان مدرن زندگی می کنید مدرنیته اقتضائات و زمینههای برای حضور ما فراهم کرده است ما با یک مدرنیته معین که ساحت تاریخی داشته باشد روبهرو نیستم و اکنون مدرنیته به معنای که مدرنیستها میگفتند باقی نمانده است در جهان ایرانی مدرن یک نیروی اجتماعی مهم به نام روشنفکر دینی وجود دارد مانند دکتر شهید مطهری، شریعتی و ... که بیشتر با مدرنیته کار دارند و در مورد رابطه ما با جهان مدرن بحث میکنند.
وی افزود: روشنفکری دینی بیشتر با مدرنیته سروکار دارد اگر به این معنا نگاه کنیم طرح بحث پاردوکسیکال بودن روشنفکری دینی دیر است این جهان مدرن متناقض امکان زیست و اندیشه دینی را فراهم میکند و به نظرم همچنان تعبیر روشنفکری دینی قابل دفاع است.
خسروپناه اظهار داشت: نقد مدرنیته درون سوبژکتیویسیم است در رنسانس مثلث سه ضلعی گوهر تحولات معاصر غرب بود که این سه ضلع عبارتبودند از سوبژکتیویسیم، اومانیسم و سکولاریسم که گروههای مختلف درون این متن بحث می کنند.
آزاد با اشاره به اینکه ایران در دنیای مدرن قرار دارد بیان داشت: من از روشنفکری ایران حرف میزنم که دغدغههای به عنوان نیروی اجتماعی پیدا کرده است بعد از انقلاب نگذاشتیم جریان روشنفکری دینی ادامه پیدا کند در حالی که بحثهای مطهری، شریعتی و بازرگان میتوانست برای جامعه ما راهگشا باشد. انقلاب اسلامی از تلفیقی بین سنت و مدرنیته آمده است.
در ادامه خسروپناه با اشاره به اینکه معتقد به تجددگزینی و مخالف تجددستیزی است گفت: من به مدرنیته معتقد و قائل به گزینش هستم در واقع ما می توانیم از دستاوردهای مدرنیته انتخاب و از آنها استفاده کنیم بخش مهمی از انقلابیون نیز به روشنفکری دینی معتقد بودند رهبران نظام ما نیز همیشه خواستهاند بین سنت و مدرنیته جمع کنند مثلا امام خمینی و رهبر معظم انقلاب میگویند باید از تکنولوژیها و دستاوردهای روز استفاده کنیم.
وی خاطرنشان کرد: روشنفکران دینی ما هم دغدغه سنت و هم دغدغه مدرنیته داشتند و کسی مثل دکتر سروش که گوهر روشنفکری دینی را عقل خودبنیاد میداند ناچار به بنبست میرسد دکتر شریعتی معتقد است باید معانی متحجرانه و راکد اسلامی را تغییر دهیم در واقع او میخواست سنت بازپروری کند تا نیازهای که مدرنیته پیش روی ما قرار داده را پاسخ دهیم.
دکتر آزاد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه مسئله شریعتی و بازرگان دینداری در جهان مدرن است اظهار داشت: جایی که عالم دینی امکان ورود به ساحت اجتماعی و فرهنگی را ندارد کار روشنفکری دینی آغاز میشود من کار روشنفکر دینی را ادامه کار علما می دانم. روشنفکر دینی یک نیروی اجتماعی در ادامه فعل مجتهد است و در عین داشتن معیار دینی با نظام اجتماعی پیوند دارد. جهان مدرن هر آن پوست میانداز و باید آن را به لحاظ اجتماعی و دینی توضیح که روشنفکر دینی این کار را انجام میدهد.
خسروپناه اظهار داشت: روشنفکری دینی و قتی در ایران شکل گرفت که روشنفکران با غرب آشنا شدند و دیدند ایران عقبافتاده است طرح این پرسش دغدغه مقدسی بود که چرا غرب رشد کرده و ایران عقب مانده است و روشنفکران سراغ جواب این سوال رفتند عدهای که مقابل سنت بودند توسعه غربی را پذیرفتند برخی نیز گفتند سختافزار غرب را وارد میکنیم اما در زمینه نرمافزار احتیاط خواهیم کرد.
وی افزود: برخی رشنفکران تلاش میکنند برخی پاسخهای مدرن را با آموزههای دینی جمع کنند این امتیاز روشنفکری است که آسیبهای جهان منحط را شناخت و سوالاتی که دنیای مدرن برای انسان ایجاد کرده را شناسایی میکند و میگوید چگونه باید با آموزه های خود و حفظ سنت و در عین حال نقد آن به پرسشهای دنیا مدرن پاسخ دهیم اما در جمع این دو در یک جاهای گرفتار التقاط میشوند.
رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران بیان داشت: کسی مثل شهید مطهری روشنفکر است چون دنیای غرب را شناخته با جامعه سنتی نیز آشنایی داشته و آن را نقد میکند اما روش او اجتهادی است یعنی همانطور که مجتهدین احکام را از فقه استخراج میکنند روشنفکر دینی باید جواب خود را متن دینی بگیرد نه اینکه جواب را از دنیای مدرن بر متن تحمیل کند.