گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ امروز روز ولادت سید الساجدین، حضرت امام سجاد (ع) است. در این روزها و در این موالید بزرگ، یقیناً قلب امام زمان (ع) در شور و شعف است. ما نیز در این جشن سهیم می شویم و با نام امام زین العابدین (ع) به حضرت قائم (عج) تبریک عرض می کنیم:
حاج غلامرضا سازگار
امشب ای ماه به لبخند دهن وا کردی
جلوه با مهر رخ یار دل آرا کردی
بزم شور و شعف و هلهله بر پا کردی
نُقل از اختر تابنده مهیّا کردی
گوهر بحر قدم در یم نورت پیداست
خبری تازه به لبخند سرورت پیداست
ای ملایک همه امشب به زمین سر بزنید
هم تبسّم زده هم جام ز کوثر بزنید
بر در و بام مدینه همگان پر بزنید
بوسه بر مقدم فرزند پیمبر بزنید
دست حق سفرۀ رحمت به زمین گسترده
شهربانو پسر از بهر حسین آورده
اختری از مه ایرانی و خورشید عرب
جلوه بخشید به چشم و دل عالم امشب
نام نامیش علی باشد و سجّاد لقب
سر و قّد، ماه جبین، مهر لقا، ذکر به لب
علی دوّم و سوّم پسر پیغمبر
گوهر پنج یم نور و یم هشت گُهر
شهربانو که به زن های جهان سر گشتی
نو عروس حرم آل پیمبر گشتی
صدف گوهر ثارالله اکبر گشتی
مادر هشت ولی الله داور گشتی
پرتو حسن خداوند جلی آوردی
که علی بهر حسین ابن علی آوردی
ای که بر شمس ولا ماه ولایت زادی
ماه آورده، نه خورشید هدایت زادی
بحر فضل و کرم و جود و عنایت زادی
همه اعجاز و کرامت همه آیت زادی
این پسر جان جهان است و جهان جان است
خال و خط آیه و رویش سُوَر قرآن است
این که ریحانۀ ریحانۀ خیر البشر است
پسر یوسف زهرا و به عالم پدر است
این پسر از همه خوبان جهان خوب تر است
علیش نام نهادند و حسینی دگر است
خوی زهرا، رخ احمد، دل حیدر دارد
آنچه خوبان همه دارند فزونتر دارد
کیست این زینت دین زیب دعا زین العباد
باب جود و کرم و بای عطا باب مراد
رکن دین، محور توحید، امام سجّاد
داده در سلسله بر سلسله ها درس جهاد
فتح قرآن و ولایت ز قیاس پیداست
کربلای دگر از خطبۀ شامش پیداست
این اسیری است که دارد دم ظالم سوزی
داده در سلسله بر سلسله ها پیروزی
این چراغیست که کرده است جهان افروزی
مکتبش مدرسه علم و عمل آموزی
آن چنان در دل شب ذکر خدا بر لب اوست
که غل جامعه مبهوت نماز شب اوست
عارفان نور ز انوار کلامش دارند
زاهدان زمزمه از ذکر مدامش دارند
سالکان پیروی از مشی و مرامش دارند
عاشقان چشم به یک جرعۀ جامش دارند
پاکبازان ولایت که به او دل بستند
سر خوشانند که از جام ولایش مستند
اوست آن کعبه که بیت الحرمش در دل ماست
مهر او در دل ما بلکه در آب و گل ماست
صحبت زمزمه اش زمزمۀ محفل ماست
در یم حادثه لطف و کرمش ساحل ماست
اهل دل در رهش از پارۀ دل گل آرید
به غل جامعه اش دست توسّل آرید
این اسیری است که خاک قدمش آزادی است
در غل جامعه جوشان ز دمش آزادی است
آبرومند ز خاک قدمش آزادی است
طایر قدسی بام حرمش آزادی است
نخل آمال حق از خطبۀ نابش بر داد
زیر زنجیر گران بانگ رهایی سر داد
ای بقیع دل عشّاق حرمخانهۀ تو
روی تو شمع و وجود آمده پروانۀ تو
دل چو مرغی که حیاتش بود از دانۀ تو
خرد «میثم» خاک ره دیوانۀ تو
چه شود ساکن ایوان رفیعت گردم
همچو پروانه در اطراف بقیعت گردم
محمد سهرابی
سلام اى چارمین نور الهى
کلیم وادى طور الهى
تو آن شاهى که در بزم مناجات
خدا مىکرد با نامت مباهات
تو را سجاده داران مىشناسند
تو را سجده گزاران مىشناسند
تو سجادى تو سجاده نشینى
تو در زهد و ورع تنهاترینى
قیامت مىشود پیدا جبینت
به صوت «این زین العابدینت»
شبیه تو خدا عابد ندارد
مدینه غیر تو زاهد ندارد
تو با درماندگان خود شفیعى
تو با خیل جذامىها رفیقى
سحرها نان و خرما روى دوشت
صداى سائلان تو به گوشت
فرزدق را تو شعر تازه دادى
تو بر شعر ترش آوازه دادى
تو میقاتى تو مشعر زاده هستى
عزیز من پیمبر زاده هستى
تو کز نسل امیر المؤمنینى
پیمبر زاده ایران زمینى
سزد شاهان فتند اینجا به زانو
علىبن الحسین شهر بانو
تو را ایرانیان رب مىشناسند
تو را با نام زینب مىشناسند
تو در افلاک زین العابدینى
تو روى خاک با ما همنشینى
قتیل تار گیسوى تو اصغر
فدایى تو باشد همچو اکبر
ابوفاضل همان ماه مدینه
کنارت دست دارد روى سینه
تو کوه عصمتى، لرزش ندارى
تو از غیر خدا خواهش ندارى
تو در بالاى منبر چون رسولى
تو در محراب خود گویا بتولى
تو بابایى چنان شمشیر دارى
تو بابایى ز نسل شیر دارى
تو را شب زنده داران مىپرستند
لبت را روزه داران مىپرستند
تو جنسات از نیستان غدیر است
تو نامت روى دیوان غدیر است
تو بر پیشانى خود پینه دارى
تو بر حق خدمتى دیرینه دارى
تو آنى که به کویت هر که آمد
غلام مستجاب الدّعوه باشد
تو اشک مطلقى، گریه تبارى
تو از روز ازل ابر بهارى
تو مقتل سیرتى از جنس آهى
تو مثل حنجر گل بى گناهى
رعیتهاى تو شهزادگانند
اسیران درت آزادگانند
تو بزم روضه را بنیانگذارى
تو در دل روضه ماهانه دارى
تو از جنس غرور دخترانى
تو آه سینه بى معجرانى
تو منبر رفتهاى اما به ناقه
سخنها گفتهاى امّا به ناقه
تو آن یعقوب یوسف زاده هستى
تو آن از دست یوسف داده هستى
سید هاشم وفایی
وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت
انوار خداوند جلی دیدن داشت
با دیدن فرزند عزیزش سجاد
لبخند حسین بن علی دیدن داشت
عيد بر همه ي عاشقان مبارک