گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»:
همیشه گفته میشود که رویا دست نیافتنی است و یا شاید بتوان به قسمتی از رویای دست یافت، اما هدف دست یافتنی است. پس برای آلمانها که سه بار قهرمان جهان شده بودند قهرمانی دوباره در جام جهانی یک رویا نبود، بلکه هدف بود که می دانستند و برنامهریزی 10 ساله آنها از 2004 شروع تا به قهرمانی جهان در 2014 منتهی شد.
باید از انتخاب و اعتماد هشت ساله فدراسیون فوتبال آلمان به یواخیم لو با آن همه ستارههایی که زیر دستش داشت و در چهار سال قبل نتیجهای نگرفت، درس گرفت. با چنین شرایطی آیا میتوان از کارلوس کی روش با ستاره های کمتر انتظار معجزه در مدت کوتاه داشت. مسلماً جواب منفی است، پس باید سرمربی تیم ملی را حمایت کنیم که با داشتههایش مقابل تیم نایب قهرمان جهان یعنی آرژانتین چه بازی با برنامهای نشان داد.
اینکه در فاز دفاع تیمی عالی بودیم و در فاز حمله برنامه نداشتیم یک جمله نادرست است. باید بگوییم برنامه داشتیم و آن برنامه، ضدحمله بود. اما اگر بیشتر از این برنامه حملهای میخواهیم، باید صبر آلمانی و زمان مناسب برای ساختن و پیدا کردن عناصر جدیدتری در خطوط هجومی تیم پیدا کنیم که آنگاه تیم ما دیگر یک تیم آسیایی نخواهد بود بلکه تبدیل به یک تیم اروپایی خواهد شد.
بنابراین بهتر است داشتههای خود را بشناسیم و از شناخت صحیح و منطقی خود انتظار پیشرفت کیفیت و توسعه داشته باشیم. در فوتبال اول مجبورید به آن معنا ببخشید و باید آن را به رنگ و موسیقی و شعر درآورید باید خلاق باشید. آلمانها خلاقیت را نشان دادند. خلاقیت همیشه ریشه در ماوراء دارد. کار اجنتابناپذیر همیشه رخ میدهد، پس برای غلبه بر آن نظم و صبر لازم است. اسلحههای پنهان ژرمنها نشان از آن میدهد که 11 نفر آنها هم میتوانند در نقش یک گلزن و یا در نقش هافبک و یا در نقش دفاع خودشان را نشان دهند.
ساختارشکنی ژرمنها برای استفاده از فرزندان نسل سوم مهاجران آلمان ریشه در این داشت که تولد ایدههای نو مرگ افکار کهنه را به همراه خواهد داشت. هر فکر و ایده و آرزویی آمیخته به عشق در فوتبال شکست ناپذیر است. آنها عاشقانه مبارزه میکردند. آنها در اداره کردن بازی، در برهم زدن تمرکز حریف، در خوفناک کردن بازی و فضا و در ایجاد فرصت بیشتر برای واکنش بهتر و در مراقبت از فضا و در خارج کردن مدافعان حریف و به طور کل در کنترل و سلطه همه جانبه عاشقانه و استادانه عمل میکردند.
پیروز نشدن پذیرفتنی است، ولی کوشش نکردن نه. پس باید به فکر و افکار مربی تیم ملی و فرزندان تیم ملی احترام گذاشت؛ چون آنها تلاش خود را کردند. ما همانی بودیم که دیدید تمام تلاش خود را کردند. عشق عادت نیست. عادت همه چیز را ویران میکند. از جمله عظمت دوست داشتن فوتبال را چون عادت کردیم یک جور فکر کنیم، یک جور تمرین کنیم، یک جور بازی کنیم و یک جا اردو برویم (ترکیه). ما از شباهت به تکرار میرسیم، از تکرار به عادت میرسیم و از عادت به بیهودگی و از بیهودگی به خستگی و نفرت از فوتبال. پس ذهن خلاق خود را باز کنیم؛ چون ذهن هم چون چتر نجات است که اگر باز شود، ما را نجات میدهد. مثل همدیگر فکر نکنیم، وگرنه همه ما یک شکل در فوتبال خواهیم شد.
تراژدی فوتبال ما حذف از جام جهانی نیست، بلکه آن چه در حال حاضر درون آموزش و باشگاهها و تولید ملی ما اتفاق میافتد، تراژدی است. برای رسیدن به هدف باید از مرز خستگی گذشت و باید قویتر از توان خود عمل کنیم. حال درسهای جام جهانی برایمان اهمیت دارد نه فقط دیدن آن آقای مجریان تلویزیون. با انجام امور ضروری آغاز کنیم.، مثل مبارزه با فساد مبارزه، با عدم شایستهسالاری. سپس ممکنها را بیازماییم و ناگهان خود را در حال انجام دادن ناممکنها خواهیم دید. شرم و حیا را که کلید همه نیکیها است، در فوتبالمان احیا کنیم و هر چیزی بر زبانمان نیاوریم و هر عملی را انجام ندهیم که بازیکنانمان آن را میآموزند و تکرار میکنند.
دروغ و خودبزرگبینی را کنار بگذاریم، همان ایرادی که دو سال پیش در برزیل به پروفسور مافیا در کلاس توجیهی مربیان گفتم که خود را حاکم مطلق جهان فوتبال میدانستند. حال دیدید با برزیل بعد از گذشت دو سال در کشور خود چه بدست آوردند.
دروغ هرگز به حقیقت تبدیل نمیشود، حتی اگر لباس حریر بپوشد. پس فوتبال زیبا اگر میخواهید باید هر لحظه آموختن مداوم و مکاشفه در آن تبلور داشته باشد تا بعد.
یادداشت از علی فلاح دار، کارشناس فوتبال