گروه ورزشی "خبرگزاری دانشجو"- محیا شهسواری؛ هفته تربیت بدنی از روز گذشته و همزمان با 26 مهر ماه آغاز شد و وزارت ورزش هر یک از ورزها یان هفته را با شعاری در جهت توسعه ورزش در جامعه نامگذاری کرد. بر همین اساس فردا روز "ورزش و مدارس" نامگذاری شده است.
اما آنچه در این روزها باید مورد توجه مسئولان وزارت ورزش و آموزش و پرورش قرار گیرد حال ناخوش ورزش و به خصوص زنگ ورزش در مدارس است. به همین منظور شاید بد نباشد تا مروری داشته باشیم بر آنچه از دیروز تا امروز بر سر ورزش در مدارسمان آمده است.
شاید برای ما و همه کسانی که در دهه شصت به دنیا آمده باشند، حال و هوای این روزهای مدارس کمی غریب و عجیب باشد. حال و روز این روزهای مدارس با زمان ما دهه شصتی ها حسابی فرق کرده. نه خبری از کلاس های 40-50 نفری هست و نه خبری از صدای جیغ دانش آموزان زمانی که صدای زنگ تفریح به گوش می رسد.
شاید این بچه های نسل جدید با کلاس تر از ما هستند و خوششان نمی آید جیغ زنان خود را به حیاط مدرسه برسانند و ترجیح می دهند که با طمأنینه خاصی از پله های مدرسه هایی که این روزها بیشتر شبیه خانه های مسکونی است، پایین بیایند. شاید هم عجله ای برای وارد شدن به حیاط های کوچک و تنگ مدارس ندارند و می دانند که چیزی انتظار آنها را نمی کشد.
درست است که این نسل جدید در مدارس وفور نعمت دارند و همه از مدیر تا معلم ناز آنها را می کشند تا به مدرسه تشریف بیاورند، درست است که معنی استرس شب امتحان را نمی دانند و مشق های زیاد آنها را خسته نمی کند و همه چیز بر وقف مرادشان است، اما یک چیز مهم کم دارند و آن هم بازی های دوست داشتنی ما دهه شصتی ها در حیاط مدرسه است.
یادش به خیر از یک ربع قبل از زنگ تفریح تمام حواسمان به حیاط مدرسه بود و معلم باید مدام می گفت «حواستان به کلاس باشد. کف حیاط مدرسه چیزی ننوشته که شما زل زدید به بیرون.»
زنگ تفریح که می خورد می دویدیم به سمت حیاط مدرسه و شاید چند نفری را هم زیر دست و پایمان له می کردیم که مبادا دیر برسیم و لی لی ای که با گچ کف حیاط مدرسه کشیده ایم را کسی صاحب شود.
وارد دعواهایی که برای تصاحب لی لی ها داشتیم، نمی شویم؛ چون مطمئناً برای نسل حساس جدید بدآموزی دارد، اما زنگ تفریح بود و همین بازی ها.
ناظم مدرسه مدام ناچار بود آمار گچ ها را داشته باشد و یا گچ تخته سیاه را جیره بندی کند و زنگ تفریح نیز آنها را تحویل بگیرد تا ما آنها را کف حیاط مدرسه خرج نکنیم، اما باز هم کف حیاط پر بود از لی لی.
کم کم که واردتر شدیم، فهمیدیم برای کم کردن دعواها بهتر است اسم خود را زیر لی لی بنوسیم تا کسی آن را تصاحب نکند، البته این کلاس بالایی ها باز هم زورشان به ما می رسید.
وای به روزهایی که باران می بارید و لی لی ها از کف حیاط پاک می شد. چقدر غصه می خوردیم که زنگ تفریح نمی توانیم بازی کنیم.
البته لی لی تنها بازی ما دهه شصتی ها نبود، بلکه کش بازی نیز در جای خود یک بازی محبوب محسوب می شد و کمتر دانش آموزی بود که چند متر کش در کیف خود نداشته باشد. خوشبختانه کش بازی دردسری کمتری داشت.
طناب بازی هم مربوط به دانش آموزانی بود که می خواستند مهارت و آمادگی جسمی خود را به رخ بقیه بکشانند. آنها سعی می کردند با انجام کارهای خارق العاده به سایر بچه ها ثابت کنند که ورزشکاران حرفه ای هستند و از اینکه بقیه دانش آموزان با حسرت به آنها نگاه می کردند، احساس رضایت داشتند.
خلاصه زنگ تفریح که بود همه در حیاط مشغول بازی می شدند و کسی بیکار گوشه حیاط بزرگ مدرسه نمی نشست؛ بچه ها در گروه های چند نفری مشغول انجام ورزش و بازی می شدند، اما امروز چی؟
دانش آموزان امروز باید در حیاط کوچک یک مدرسه اجاره ای زنگ تفریح خود را بگذرانند و اکثراً هم ترجیح می دهند این وقت را در کلاس و پشت نیمکت های خود بگذرانند و از فرصت موجود برای رد و بدل کردن آخرین بلوتوث ها استفاده کنند.
البته در این سال ها مدارس امروزی تر شده اند و موبایل کمترین وسیله الکترونیکی است که در کیف دانش آموزان پیدا می شود و لپ تاپ و تبلت حسابی جای آنها را گرفته است.
اگر نگاهی به مدارس این سال ها بیندازیم می بینیم که نه از ورزش های بومی و قدیمی و البته کودکانه و شاد خبری هست و نه از حیاط های بزرگ و دلباز.
دنیای دهه هشتادی ها در مدارس محدود شده به همین بازی های یارانه ای و لپ تاپ ها و از هیاهوی همیشگی در مدارس خبری نیست.
شاید سبک ورزش و ارائه این زنگ در مدارس فرق کرده باشد و بیشتر به سمت آموزش ورزش های پایه مانند شنا و ژیمناستیک رفته باشد که البته این ادعا نیز باید بررسی شود، اما مطمئناً یکی دو ساعت ورزش در هفته نمی تواند جای جنب و جوش های همیشگی در زنگ های تفریح را بگیرد.
متاسفانه دانش آموزان ما در این روزها از بازی های گروهی فاصله گرفته و نسبت به نسل های گذشته منزوی تر شده اند، به علاوه افزایش وزن نیز به بسیاری از مشکلات آنها دامن زده است، به طوری که فقر حرکتی را در این نسل افزایش داده است.
مدارس اجاره ای در دل محله های مسکونی و ترس از اعتراض همسایه ها از یک سو و عدم ارائه برنامه های منسجم برای دانش آموزان جهت حضور در بازی های گروهی از سوی دیگر به معضلی برای نسل جدید تبدیل شده است که لزوم توجه بیشتر مسئولان را می طلبد.
امروز مسئولان آموزش و پروش، وزارت بهداشت و وزارت ورزش و جوانان به دنبال راهکارهایی برای مبارزه با فقر حرکتی دانش آموزان هستند، اما فراموش کرده اند که همان لیلی ها، کش بازی ها، طناب بازی ها و دنبال هم دویدن ها چیزی جز ورزش نبوده است.
این روزها کسی مدعی نمی شود که روش ورزش کردن بچه ها باید مانند گذشته باشد چرا که آن هم در جای خود با خطرات زیادی همراه بود اما حذف ورزش از زنگ تفریح دانش اموزان و خلاصه کردن آن به زنگ های ورزش هم منطقی به نظر نمی رسد.
مطمئنا لازم است وزارت ورزش و جوانان و اموزش و پرورش با قرار دادن ورزش دانش اموزی در مسیری صحیح و علمی، در امر استعدادیابی حرکت سریع تری داشته و ورزش همگانی و قهرمانی را در مدارس پررنگ تر کنند تا انشالله در آینده نسلی سالم و پویا داشته باشیم.