کد خبر:۳۹۷۶۱۶
از دایی و استیلی و درخشان تا قلعه‌نویی و مایلی‌کهن و نکونام

طنازان ورزشی ۱۳۹۳

اهالی فوتبال در سال ۹۳ اتفاقات شیرین و تلخی را تجربه کردند که هر کدام ماجرایی منحصر به فرد بود.

به گزارش گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»، روزنامه ایران ورزشی در صفحه آخر خود به قلم هومن جعفری به برخی از چهره های ورزشی پرداخته است.

 

در این مطلب آمده است:

 

در سالی که خبرسازانش یا مختلسان بودند یا فراریان یا مذاکره کنندگان یا محکوم کنندگان یا محروم کنندگان یا مصدوم کنندگان، ما فوتبالی‌ها هم سرخودمان را گرم کردیم با همین ها! زمستان را با همین‌ها سر کردیم. حالا ببینید ما چقدر بدشانس بودیم!

 

بهروز رهبری فر

چریک اینترنتی... فدایی فیس‌بوکی... مبارز اینستاگرامی... چه گوارای پرسپولیس... بهروز کارش را در اینستاگرام با گذاشتن مدح و ثنای هدایتی آغاز کرد، با مقایسه کردن خودش و علی پروین با بازیکنان الان ادامه داد، در نبرد علیه حمید درخشان لول آپ کرد و مطابق شنیده‌ها هم اکنون هر روز وارد اینستاگرام می‌شود تا ببیند کی نوبت غول آخر می‌رسد. او در سالی که گذشت صاحب یک طفل هم شد و همین موضوع چند روزی جای گوشی و پوشک را در دستان او عوض کرد اما از آنجایی که مبارزه تنها راه رهایی یک چریک است دوباره گوشی را برداشت و به نبرد برای برگشتن به پرسپولیس ادامه داد.

 

محمد مایلی‌کهن

بخشی از دسته دلواپسان فوتبال ایرانی که آنقدر به بهانه دلواپسی علیه علی دایی مصاحبه کرد تا اینکه حکمش آمد و رفت آن تو! بعد از یکروز هم برگشت بیرون و دو سه ماهی حرفی نزد. بعد هم چون وزارت ورزش سر قضیه تقابلش با علی دایی موقتا با او تیریپ رفاقت آمده بود به زور به سمت مدیریت فنی بدون حکم و قرارداد تیم المپیک انتخاب شد. البته این انتخاب هم باعث خاموشی او نشد و چند وقت بعد وقتی دید از فدراسیون آبی گرم نمی‌شود در یک مصاحبه داغ تهدید کرد که یا حکمم را می‌زنید یا اینکه دوباره مصاحبه می‌کنم!  تلاش‌ها برای خنثی کردن نامبرده قبل از انفجار همچنان ادامه دارد!

 

علی دایی

موفق ترین سال اقتصادی و ورزشی‌اش را با اخراج شدن از پرسپولیس به دست آورد. هم دوباره محبوب شد هم اینکه چسبید به زندگی و دخترش و عشق دنیا را برد و هم اینکه راه به راه مغازه و رستوران و طلا فروشی و لباس فروشی افتتاح کرد! یعنی اگر در پرسپولیس می‌ماند و قهرمان می‌شد و کل طلبش را هم یکجا به او می‌دادند نه اینقدر محبوب می‌شد و نه اینقدر پولدار و نه اینقدر خوشحال! مرد حسابی! بیکاری برگردی؟ بشین بیرون پولت را بشمر دیگر!

 

جواد نکونام

جواد پیش می‌رود. جواد رکورد می‌خواهد. جواد اخم می‌کند. جواد از استقلال جدا می‌شود. جواد علیه امیر قلعه‌نویی شکایت می‌کند. جواد در بازی ایران و آرژانتین دقیقه ۹۱ سوتی می‌دهد و توپ را می‌رساند به مسی! جواد از کارلوس حمایت می‌کند. جواد سازش نمی‌کند. جواد بیعت نمی‌کند. جواد فقط خودش و کارلوس! جواد به اوساسونا بر می‌گردد. جواد کریم را هم با خودش به اوساسونا می‌برد. جواد همراه تیم ملی در جام ملت‌های آسیا حذف می‌شود. جواد علیه مسوولان اوساسونا که برای بچه‌اش ویزا نگرفته بودند مصاحبه‌های غلاظ و شداد می‌کند. جواد اخم می‌کند. جواد خودش را برای شکستن رکورد علی دایی آماده می‌کند. جواد پرونده خودش و امیر قلعه‌نویی را به سفارش مارکار آقاجانیان می‌بندد. جواد در وایبر برای کارلوس استیکر‌های مجانی می‌فرستد. جواد می‌تواند. جواد خیلی می‌تواند. جواد هنوز هم جا دارد. جواد اینجا... جواد اونجا... جواد همه جا... فقط کافیه دستشو دراز کنه تا یه خبرگزاری برای کارلوس مطالب احساسی بنویسه. جواد بلده... جواد بازی رو خوب یاد گرفته... جواد می‌خواد تو بازی بمونه... تو می‌تونی جواد؟

 

مسعود شجاعی

نمی خوای از تیم ملی خداحافظی کنی؟ قصدشم نداری؟ بهشم فکر نکردی؟ نمی‌خوای بری؟ بست نیست؟ نمیری؟ پس یه موز برداریم!

 

کارلوس کروش

خشن... اخمو... جذب... کیوت... دارنده نشان طلایی نگاه بلورین برای زدن داور با نگاهش. بگذارید اینطوری مطرح کنیم. امسال کارلوس فقط عربده زد. یعنی سال سال عربده بود. از عربده‌های لب خط بازی با آرژانتین تا عربده‌های لب خط بازی با عراق. کابوس داوران استرالیایی. وسیله مورد علاقه مادران استرالیایی برای ترساندن بچه ها.

اگه غذاتو نخوری فیلم اخم کردن کارلوس به داورو برات می‌ذارما!

خشن... جذبه... عضله... دارنده عنوان تخریبچی نمونه سال با سابقه خراب کردن زمین و زمان در کنفرانس‌های مطبوعاتی. یک میکروفن و دو تا خبرنگار و همچنین عکس طرف رو بهش بده جنازه تحویل بگیر. امسال همه رو زد. دارای دعوتنامه از تیم ملی کشتی سامبای ژاپن برای برگزاری اردوی مشترک! کارلوس امسال همه رو زدیا! به آخرهای سال که رسید متوجه شد که وزارت ورزش برای مقابله با او غول آخر جدیدی به نام اسدی را به بازی اضافه کرده. گفته می‌شود اگر کارلوس بتواند از این مرحله هم لول آپ کند شرکت نینتندو رسما ورشکست می‌شود چون هر چه غول داشتند کارلوس ناک داون کرده! وقتی می‌رود لب خط دکمه دعوا را باز می‌کند و عرقگیر و زنجیر را از پشت پیراهن می‌ریزد بیرون حس ناسیونالیستی همه تحریک می‌شود و یکدفعه ۸۸ درصد مردم عاشقش می‌شوند! نصف عمرش در ایران را در مرخصی بود و در نصف دیگر داشت یکی را در کنفرانس مطبوعاتی ناکار می‌کرد. اگر وزارت ورزش واقعا قصد دارد از شر کارلوس خلاص شود فقط کافی است ممنوع المصاحبه‌اش کند. خودش بعد از یک هفته استعفا می‌دهد و می‌رود! یعنی آرنولد برای زدن مردم اینقدر پول نگرفت که کارلوس!

 

مهدی محمدنبی

قتل این خسته به شمشیر کروش تقدیر نبود اما از این قتل کفاشیان را تقصیر نبود! کاری که کارلوس با او کرد را خادم با پرسپولیس نکرد! قرار شده افشا کند که یعنی به این زودی‌ها از او خبری نخواهیم شنید!

 

حمید درخشان

کاری که کارلوس با او کرد را خودش با پرسپولیس نکرد. حالا مجسم کنید عمق فاجعه الان چقدر است! او آمد... قبل از آمدن آنقدر اعتماد به نفس داشت که می‌خواست تیم‌های در حال سقوط را در جدول نگه دارد. یعنی باور بفرمایید به نفت مسجد سلیمان هم راضی بود. بعدش در چرخش و گردش ایام پرسپولیس را از علی دایی گرفتند و به او دادند. الان آنقدر اعتماد به نفس دارد که می‌گوید تیم را فصل بعد به من بدهید معجزه می‌کنم. البته بزرگان اعتقاد دارند شگفتی موقعی رخ می‌دهد که ایشان فصل بعد تیمی برای مربیگری پیدا کند.

نیم فصل اول که آمد تیم با او به هتل و محله برو بیا تبدیل شد و در نیم فصل دوم به مسافرخانه تناردیه ها! هر کس هر کاری خواست انجام داد. داخل رختکن کفش پرت کردند. بیرون رختکن مصاحبه کردند. موقع تعویض دعوا راه انداختند. موقع بازی نکردن عشوه شتری آمدند. در اردوی تیم تا چهار صبح بیدار ماندند. به سرمربی تیم همه رقمی متلک و کنایه اندختند. یعنی کوزت در مسافرخانه تنارد یه‌ها احترام بیشتری داشت تا حمید خان در پرسپولیس خودش!

ادامه بدهم؟ فصل حمیدخان را مرور کنم؟ بی خیال. بس نیست؟ همین چند خط هم زیادی است!

 

امیر قلعه‌نویی

مثل این چند سال اخیر . خریدهای عجیب و غریب در فصل نقل و انتقالات... دعواهای کشدار با اجنبی پرست‌ها و قلم به مزدها...

داد زدن سر بازیکنان و موارد مشابه... مثل این چند سال اخیر... مصاحبه‌های تلخ و ژست‌های عصبانی... کنایه‌های بی پایان و مصاحبه‌های الکی یعنی من خیلی ناراحتم و این حرف ها!... باختن در دربی به حمید درخشان و زدن رکورد بازی بدون برد... باختن به علی منصور در دو بازی رفت و برگشت... سال سوتی‌ها و گاف‌های جدید، سال اصلا سال خوبی نبود بزرگوار... باور کن...

سال تکنولوژی و دادن ویدئو‌های تصویری به بیرون ! سال استفاده امیرخان از اینترنت و دادن بیانیه علیه کارلوس کروش. با این همه سال سال خوبی نبود. باور کن بزرگوار...

 

علی کفاشیان

یعنی قاره‌ای که نایب رییسی‌اش را بسپارند دست او را باید بدهند به داعش پخ پخ کند! از این آدم بله قربانگو‌تر سراغ دارید؟ به کروش زیر دست که نه نمی‌گوید به وزیر بالادست هم که نه نمی‌گوید. هر که را هم دور و برش بود گذاشتند کنار و صدایش هم در نیامد. یعنی جگر دارد قد جگر‌هایی که در جگرکی‌ها می‌گذارند مقابلتان! بابا شجاع! بابا پدر پسر شجاع! بابا جذبه! بابا برو که اردیبهشت راحتمان کنی!

 

سیاسی

در تاریخ بشر نخستین آدمی است که سی میلیارد خرج کرد تا برود زندان! شنیده‌ها حاکی از آن هستند که روی بازویش عکس خادم را خالکوبی کرده و زیرش نوشته : امان از رفیق ناباب!

 

بهرام افشارزاده

عمری را در نیکنامی سپری کرد و بعد با یک شوخی دستی با خبرنگار تلویزیون هفتادسالش یهو به باد رفت! یعنی کاری که این شوخی دستی با آبروی بهرام خان کرد را نه درخشان با پرسپولیس کرد و نه کارلوس با درخشان! کل سال را منهای آن یک ماهی که برای هواخوری رفته بود فرنگ به تکذیب گذراند. اول تکذیب کرد که می‌خواهد امیر را بردارد. بعد تکذیب کرد که می‌خواهد هیات مدیره را تغییر بدهد. بعد بازگشت فرهاد به استقلال را تکذیب کرد. بعد برکناری امیر در نیم فصل را تکذیب کرد. بعد شایعه استعفایش از تیم را تکذیب کرد. بعد دعوایش با امیر را تکذیب کرد. بعد جدایی امیرحسین از استقلال را تکذیب کرد. بعد آمدن منصوریان به استقلال را تکذیب کرد. یعنی کل یوم سال را به تکذیب گذراند!

 

مسعود رضاییان

بدشانس سال. با آن همه فهم و شعور و تجربه و سابقه قاعدتا باید استقلال و پرسپولیس را بدهند مدیریت کند اما از آنجایی که این بنده خدا از اولش هم شانس نداشت خورد به پست بی پول ترین تیم لیگ! هر چی آبرو و اعتبار در طول این مدت جمع کرده بود پای مدیریت همین تیم به باد فنا رفت! در هشتاد درصد فصل کارش این بود که مصاحبه کند و بگوید : هفته بعد بیست درصد بازیکنان را می‌دهیم! نشد محض خنده یکبار هم حرفش درست از آب دربیاید که البته تقصیری هم نداشت. بختش از اول سیاه بود! مسعود رضاییان نمونه‌ای است برای اینکه ثابت کند مدیر ایرانی حتی وقتی بی پول است می‌تواند بازیکن خارجی ارزان و خوب و حرف گوش کن و بی سر و صدا و متعصب پیدا کند. سه تا بازیکن خوب گرفت دانه‌ای ۵۵ هزار دلار که کل این مبلغ تازه می‌شود شکایت یکی از بازیکنان خارجی استقلال و پرسپولیس! همه چیز مدیریتش خوب است فقط شانس و بودجه ندارد!

 

حمید استیلی

روی دیوار هر کس یادگاری نوشت طرف یا رفت زندان یا اختلاس کرد یا بازداشت شد یا بردندش اوین یا بعد از سه بازی اخراج شد! آمد مدیریت کند جواب نداد. رفت مربیگری کند جواب نداد. از هر طرف که رفتش جز وحشتش نیفزود! الان با نامه دادستانی ممنوع الکار است. خواست در طول این مدت یک کبابی بزند صنف کبابی‌ها با دادن نامه‌ای او را ممنوع الکباب کردند طوری که الان ۶ ماه است این بنده خدا فقط خورشت و پیتزا می‌خورد! آمد در طول این مدت بیکاری یک مغازه جگرکی بزند صنف جگرکی‌ها هم یقه‌اش کردند. کارش الان این شده که می‌خواهد گل‌های باغچه را هم آب بدهد با لباس مبدل می‌رود بیرون که ممنوع ال آبش نکنند! همه اینها هم به خاطر این است که داداش سیاسی از طرف خود سیاسی برای باشگاه او پول می‌فرستاده! کارخدا را می‌بینی؟ آنی که سیاسی را آورد داخل فوتبال دارد راست راست در وزارتخانه راه می‌رود اینی که برادر سیاسی را به‌عنوان اسپانسر آورده بود که برای فوتبال پول خرج کنند الان ممنوع ال فوتبال است!

 

حسین فرکی

نصف سال که پایش در گچ بود. نصف دیگر سال را که داشت سرمربیگری‌اش در تیم ملی را تکذیب می‌کرد. نصف دیگرتر سال را داشت با سپاهان کار می‌کرد. نصف دیگرتر‌تر سال را داشت به این فکر می‌کرد که چطوری حرف بزند که باند کروش نتوانند از آن آتویی در بیاورند! نصف دیگر سال را هم داشت صرف این می‌کرد که نشان دهد قهرمانی سال قبلش از الکی نبوده! کلا سال شلوغی بود نه حسین آقا!

 

امیرحسین صادقی

سال را با رقابت برای مهار مسی آغاز کرد و برای مهار حنیف عمران زاده به پایان رساند. سال را با فیکس بودن توی دل امیرخان و کارلوس جون و تیم ملی آغاز کرد و با نیمکت نشینی در تمام عرصه‌ها به پایان رساند. کارش به جایی رسید که مرتضی پورعلی گنجی با صفر بازی ملی آمد جای او را گرفت و نشاندش روی نیمکت! روی سکوها هم از فک و فامیل تازه آقای سرمربی کتک مفصلی نوش جان کرد تا سیاهه بخت برگشتگی‌های سال ۹۳ را تکمیل کند!

 

فرهاد مجیدی

سال خسته‌ای داشت که در آن ما مدام او را از طریق عکس می‌دیدیم. در کلاس مربیگری... در حال خوردن خرچنگ لب ساحل... در حال ویزیت وزیر نفت... در حال ملاقات با کمیته فنی... یعنی سال را به روایت عکس گذراند و البته وقتی اشتباه کردو وارد برنامه نود شد فهمیدیم که چرا همیشه اصرار داشت از طریق عکس با مردم ارتباط برقرار کند! در برنامه نود آنقدر بد بود که تا ۵ سال آینده قید هر برنامه زنده‌ای را زد! البته تقصیر خودش نبود. فقط خیلی خسته بود. خسته. می‌فهمید؟

 

علی کریمی

به هر کی گفت نوکرتم چنان از پشت با خنجر زدن تو جیگرش که دسته چاقو هم دردش اومد! از بدو پیدایش بشر تا الان علی کریمی به هر کس دست یا علی داده چنان پشیمان شده که نگو و نپرس. آخرین نفرش کارلوس!
آدم فروششششششششش دست تو رو شده برام قصه‌ها تو بلد شدم!

 

مرتضی پورعلی‌گنجی

پدیده ندیده! آخر سر نفهمیدیم کارلوس خودش گفت برود با آری هان کار کند یا اینکه آری هان بود که از کارلوس خواست مرتضی برود با او کار کند یا اینکه کارلوس نمی‌خواست مرتضی برود با آری هان کار کند. بالاخره این وسط همه یک چیزی می‌گویند غیر از خود مرتضی که فهمیده راه نجات در سکوت است. حرف نزن پولتو بشمر! چیکار داری کی چی میگه!

 

علیرضا جهانبخش

چی شد که همچین شدش را نمی‌دانیم. حتی اینکه چی شد که کارلوس یکدفعه او را گذاشت روی نیمکت و میدان را داد به بقیه را هم نمی‌دانیم. شما اگر خبردار شدید به ما خبر بدهید!

 

علیرضا حقیقی

سلطان مو و قلب مجرد‌ها فقط او... شایعه شده در تمام زندگی‌اش فیفتی فیفتی می‌رود و موقع پنالتی‌ها سیکستی سیکستی! قلب خیلی‌ها در جام‌جهانی به عشق موهای او می‌تپید. می گویند بارتز عکس او را گذاشته روی دیوار و هر روز با دارت می‌زند!
مرور اخبار هفته با حقیقی
شکست پنارول با حقیقی
حقیقی چهارتا خورد پنارول باخت
شکست سنگین‌تر پنارول بدون حقیقی
حقیقی به زمین برگشت پنارول فقط سه تا خورد
شادی هواداران پنارول از اینکه حقیقی فقط دو تا خورده و جهت یکی از شوت‌ها را تشخیص داده!
برد نوبرانه پنارول با درخشش حقیقی
شکست سنگین پنارول!
سقوط پنارول به دسته پایین‌تر و تمدید قرارداد اوتوماتیک حقیقی با این تیم!
مصاحبه حقیقی : تا دسته سوم هم پای پنارول می‌ایستم! تا این تیم را به خاک سیاه ننشانم دست بردار نخواهم بود!
حسرت سال : جهت یک پنالتی رو درست تشخیص بدم!

 

رضا حقیقی

داداش فوتبال رو رها کن برو دنبال معامله کردن! جای اینکه نگران باشه پرسپولیس در حال سقوط به دسته پایین‌تر است نگران این بوده که ممنوع المعامله نشود! رفت پدیده آنجا هم پولی گیرش نیامد و ضایع شد! داداش بگذار کنار فوتبال رو! برو دنبال خرید و فروش!

 

عادل فردوسی‌پور

مثل همیشه. هر چه دلش خواست با هر که دلش خواست انجام داد. کارلوس را نگه داشت، وینگادا را پراند. فقط زورش به نگه داشتن کرانچار بدبخت نرسید!
با امیر قلعه‌نویی هر کاری خواست کرد که البته به شکایت طرف مقابل هم دچار شد. غیر از همان کرم ریختن‌های همیشگی‌اش در نود و گرفتن دکترا در وسط سال چیز دیگری رو نکرد! کلا سال پر خمیازه‌ای داشت. تمام هم و غمش را گذاشت روی بقای کارلوس! بیخودی نبود که مایلی کهن لقب کروشی‌پور را به او داد!

 

محمد نوری

بدشانس سال. همه کار پرسپولیس را او کرد خانزاده دعوت شد تیم ملی! بدشانسی از این بالاتر؟ !

 

هاشم بیک‌زاده

دقیقه ۹۰ که رسید مصدوم شد! نه به جام جهانی رسید نه به جام ملت‌های آسیا! شایعه شده ۵ دقیقه مانده به سال تحویل هم لاستیکش پنچر می‌شود و به خانه مادرش دیر می‌رسد! طفلک یک عمری دیر رسید!

 

نژادفلاح

اگر این مسخره بازی که برای انتخاب سرمربی پرسپولیس درآورد را برای انتخاب همسر هم به خرج می‌داد هنوز مجرد بود! هنوز نیامده با مربیان دیگر مذاکره کرد و بعد دوباره چسبید به حمید درخشان. آخر سر نفهمیدیم او حمید درخشان را سرکار گذاشته یا ما را!

 

علی پروین

می خوایم بریم ناهار بخوریم
بگین پولشو هدایتی بده!
می خوایم بریم خرید عید!
بگین هدایتی کارت به کارت کنه. من پول ندارم!
می خوایم سالاد درست کنیم
سالاد چیه؟
اولوویه
من دوست ندارم. بگین هدایتی خاویار وجوجه بفرسته!
می‌خوایم سهام پرسپولیس رو بخریم
بگین هدایتی تو مناقصه شرکت کنه. تیم رو خرید سهامشو به نام ما بزنه خودشم بره خونش بشینه هر وقت پول خواستیم بگیم برامون پول بفرسته!
غیر از این بود؟

 

هدایتی

یعنی تنها چیزی که گردن نگرفت حبس ژان والژان بود. این یکی را هم حساب می‌کرد تمام بود! منتهی داداش! پرسپولیسو بهت نمیدن! خودت بکش کنار بیان دنبالت! شما هی میری جلو اینا هی بل می‌گیرن!

 

پیام صادقیان

نامزد دریافت نوبل شیمی برای تبدیل استعداد ناب فوتبالی به گل ته جوب! مرد همیشه خواب. آنقدر خواب بود که گوشی‌ها را هم برعکس دستش می‌گرفت! خریدار برتر سال به انتخاب بنجل فروشان صنف کفش فروشی! بلایی که او سر خودش آورد را حمید درخشان سر پرسپولیس نیاورد! گندم نمای جو فروش! جو فروش خواب آلوده. با خودت چه کردی پسر؟

 

مهرداد اولادی

در سال ۹۳ بعضی‌ها دایم به سفر بودند بعضی‌ها دایم به اخراج! آخر سالی بعد از یازده ماه اخراج شدن از باشگاه‌های مختلف دست آخر موفق شد به عضویت در یک باشگاه بدنسازی دربیاید که آن را هم امیر تتلو سفارشش را کرد و گرنه راهش نمی‌دادند!

 

مهرداد پولادی

سرباز فراری از وطن! یک سال تمام سربازی و اعصاب مردم و وقت برنامه نود و بعد هم تیم ملی را هدر داد و رفت قطر بقیه دلارهایش را بشمارد!
 

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار