به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو» متن زیر گفتگوی یحیی آلاسحاق، رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران است که مشروح آن را از نظر میگذرانید.
یکی از شعارهای مهم آقای روحانی در دوران تبلیغات انتخاباتی بهبود وضعیت معیشتی مردم بود. آقای روحانی در طول دوسالی که از عمر دولت تدبیر و امید میگذرد به چه میزان در این زمینه موفق عمل کرده است؟
در شرایط کنونی نزدیک به دوسال از عمر دولت تدبیر و امید گذشته و زمان مناسبی برای تحلیل و بررسی عملکرد اقتصادی دولت به وجود آمده است. یکی از فیلسوفان بزرگ عنوان میکند: بیانصافترین نوع انتقاد و ارزیابی در شرایطی اتفاق میافتد که با شاخصهای کنونی بخواهیم درباره گذشته قضاوت کنیم و آن را مورد بررسی قرار بدهیم. بنابراین اگر ما بخواهیم عملکرد اقتصادی دولت آقای روحانی را در طول دو سال گذشته مورد بررسی قرار بدهیم باید با شاخصهایی که در طول دوسال گذشته اتفاق افتاده این کار را انجام بدهیم. ما باید این مساله را نیز در نظر داشته باشیم که مسائل اقتصادی را نمیتوان به صورت انتزاعی مورد بررسی قرار داد.
مسائل اقتصادی روابط تگاتنگی با سیاست، روابط بینالملل و مسائل اجتماعی دارد و به نوعی برآیندی از همه حوزهها به شمار میرود. این در حالی است که اقتصاد نیز دارای زیرمجموعههای مختلف و از جمله تولید، مصرف وسرمایه است که هر کدام به نوعی درمسائل اقتصادی به صورت کلان تاثیرگذار هستند. در قدم اول برای ارزیابی عملکرد دولت آقای روحانی در دوسال گذشته باید فضا و شرایطی را که آقای روحانی در آن مشغول به کار بوده است مورد ارزیابی قرار بدهیم. باید این نکته را در نظر بگیریم که آقای روحانی چه دولتی را با چه وضعیتی از آقای احمدینژاد تحویل گرفت؟بازیگران اقتصاد در آن دولت چه کسانی بودند و به چه شیوهای بازی را به پیش بردند؟در پاسخ به این سوالها باید عنوان کرد، آقای روحانی اقتصادی را از دولت احمدینژاد تحویل گرفتند که از جهات مختلف دچار مشکل بود و بازیگران اقتصادی به خوبی قانون بازی را رعایت نکرده بودند.
به همین دلیل کار آقای روحانی درابتدا خیلی دشوار بود. با این وجود آقای روحانی در طول دو سال گذشته در انتخاب مسیر و خط مشیها موفق عمل کرده اما دربرخی از زمینهها هنوز نتوانسته به وعدههایی که به مردم داده است عمل کند. نکته دیگر اینکه آقای روحانی افراد نخبه و مناسبی را برای پستهای اقتصادی دولت انتخاب کردند که هر کدام دارای تجربه و دانش کافی در این زمینه هستند. آقای روحانی و تیم اقتصادی ایشان به نوعی اقتصاد کشور را به مسیر عقلانیت، تدبیر و دوراندیشی سوق دادند و از برخی افراطها و تفریطها جلوگیری کردند. با این حال نمیتوان به آقای روحانی نمره کاملی در زمینه اقتصادی داد؛ چرا که از جنبههای مختلف مشکلات اقتصادی هنوز باقی مانده و برای برطرف کردن این مشکلات تلاش و تدبیر جدیتری نیاز است.
شما در انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام کردید و در نشستهای مختلف برنامههای خود را بهویژه در زمینه مسائل اقتصادی تبیین کردید. اگر شما در انتخابات باقی میماندید و به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشدید چه برنامههایی را اجرایی میکردید و از چه اقداماتی پرهیز میکردید؟
بنده در سال پایانی دولت آقای احمدینژاد همه نخبگان اقتصادی کشور را در اتاق بازرگانی تهران دور هم جمع کردم و یک پروژه را تعریف کردم که یک برنامه جامع اقتصادی در اتاق بازرگانی تهران تهیه شود و در اختیار رئیسجمهور بعدی، هر کس که میخواهد باشد، قرار بگیرد. ما این اقدام را به عنوان یک وظیفه ملی انجام دادیم. پانزده نخبه درجه یک اقتصاد کشور هر هفته به صورت مستمر دو ساعت جلسه فشرده و پرکار برگزار کردیم که در مجموع حدود120جلسه برگزار شد. ما خلاصه این جلسات را به عنوان یک پروژه با دانشگاه صنعتی شریف در میان گذاشتیم و با این دانشگاه قراداد همکاری بستیم. در ادامه نتیجه این جلسات و تحقیقات را به صورت یک کتاب درآورده و پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات به ایشان تقدیم کردیم. پس از این برخی جلسات دیگر با عنوان مسائل اقتصادی و سیاست خارجی برگزار کردیم که نتیجه این جلسات نیز به صورت یک کتاب به آقای رئیسجمهور تقدیم شد.
واکنش آقای روحانی به این کتابها چه بود؟
ایشان احترام گذاشتند و افراد اقتصادی خود را برای کابینه از بین همین نخبگان اقتصادی که این کتابها را تدوین کرده بودند انتخاب کردند. در شرایط کنونی نیز همین کتابها به عنوان پایه و اساس برنامه اقصادی دولت تدبیر و امید قرار گرفته است. آقای مسعود نیلی که شخصیت محوری این جلسات بودند به عنوان مشاور اقتصادی آقای روحانی انتخاب شدند؛ همچنین آقای سیف نیز که در این جلسات حضور داشتند به عنوان رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شدند. از افراد دیگری که در این جلسات شرکت داشت آقای داوود دانشجعفری بود.
افرادی که در این جلسات حضور داشتند از همه طیفهای سیاسی انتخاب شده بودند تا هیچ گونه شائبهای در این زمینه نباشد و صرفا یک کار تخصصی، علمی و کارشناسی به وجود بیاید که برای آینده کشور و رفع مشکلات مردم مفید باشد. بنابراین اغلب مسائل اقتصادی که دولت آقای روحانی در حال اجرا کردن آن است در اتاق بازرگانی تهران و با جلسات متعدد تدوین شده است. البته مسئولان دولت تا حدودی برخی از مسائل تدوین شده در اتاق را تعدیل کردند، معایب آن را از بین بردند و با شرایط عملیاتی تطبیق دادند.
بنابراین بنده معتقدم مسیر اقتصادی که آقای روحانی برای اقتصاد کشور در پیش گرفته است مسیر صحیحی است و خظ مشیها به درستی و به صورت عقلانی و کارشناسی انتخاب شده است. آقای روحانی در اولویتبندی اقتصادی نیز موفق عمل کرده است. به عنوان مثال انتخاب بین اینکه دولت در ابتدا تورم را مهار کند یا اینکه کشور را از رکود اقتصادی خارج کند مساله بسیار مهمی بود که با کار کارشناسی و تدبیر مناسب، دولت تصمیم گرفت در ابتدا تورم را مهار کند و سپس به صورت تدریجی کشور را از حالت رکود خارج کند.
پیامدهای انتخاب هر کدام از این اولویتها بر روی دیگری موثر بود. به عنوان مثال پیامدهای مثبت عبور ازرکود برای کنترل تورم پیامدهای منفی به وجود میآورد. به همین دلیل دولت آقای روحانی در ابتدا تلاش کرد تورم را کنترل کند تا در مرحله بعد شرایط برای عبور از رکود در کشور مهیا شود. با این وجود دولت آقای روحانی در مرحله اجرایی این سیاستها با مشکلاتی مواجه شده است. دلیل این مساله هم این است که جنس مسائل اقتصادی با جنس مسائل سیاسی با یکدیگر متفاوت است. حوزه سیاست حوزه قدرت است. سیاست در پی پاسخ دادن به سوالاتی مانند چگونه قدرت را به دست بگیریم، چگونه از توان رقیب کم کنیم، چگونه بتوانیم برای مدت بیشتری قدرت را در اختیار داشته باشیم و... است. این در حالی است که اقتصاد تلاش میکند به سوالاتی مانند چگونه تولید را افزایش بدهیم، چگونه بهره وری را بیشتر کنیم و... پاسخ بدهد.
در نتیجه نگاه سیاستمداران به مساله اقتصاد برای پاسخگویی به مطالبات خود درباره قدرت است، اما اقتصاددانان مسائل اقتصادی را به صورت علمی دنبال میکنند و تلاش میکنند راهحل مسائل اقتصادی را در علم اقتصاد جستوجو کنند. مشکل این است که اهالی «باشگاه سیاست» سایه سنگین خود را بر سر اقتصاد گستراندهاند. به همین دلیل وضعیت اقتصاد ما سیاست زده شده است. این نوعی بیماری تاریخی است که اقتصاد ما در سالهای گذشته با آن مواجه بوده است. ما از تیم اقتصادی دولت آقای روحانی که از این درد آگاهی داشتند انتظار داشتیم اجازه ندهند مسائل سیاسی در مسائل اقتصادی نفوذ کند و بگذارند مسائل اقتصادی از راهحلهای اقتصادی به نتیجه برسد. با این وجود به نظر من این اتفاق رخ نداده و مسائل سیاسی بر مسائل اقتصادی در دولت چربش بیشتری داشته است.
آقای روحانی باید هرچه سریعتر سایه سیاست را از سر اقتصاد بردارد. اگر در شرایط کنونی مشاهده میکنیم که دولت در برخی از اقدامات عملی خود با مشکل مواجه میشود به دلیل سیاست زدگی اقتصاد کشور است. این وضعیت مانند این است که اقتصاددانان دولت به صورت ناخواسته و برخلاف میل باطنی شان به دخالت مسائل سیاسی در اقتصاد تن میدهند. بنابراین اگر بنده رئیسجمهور میشدم نخستین کاری که میکردم این بود که سایه سیاست را از سر اقتصاد برمیداشتم. بنده مطمئنا در این زمینه هزینه و جسارت میکردم و اجازه نمیدادم مسائل سیاسی به صورت غیرعلمی در اقتصاد کشور دخالت کند. من به این نکته آگاهی دارم که اگر بخواهیم راهحلهای مشکلات اقتصادی را در علم اقتصاد جستوجو کنیم به صورت ناخواسته به جریانهای سیاسی ضربه وارد میشود. اما من این ایستادگی را میکردم و حاضر بودم هزینه آن را بپردازم حتی اگر به قیمت رأی نیاوردن در انتخابات بعدی باشد.
اقدام دیگری که اگر من رئیسجمهور بودم انجام میدادم استفاده از الگوی اقتصاد مقاومتی در مسائل اقتصادی کشور بود. بنده نسخه اقتصاد مقاومتی را کاملتر و بهتر از نتیجه جلسات اتاق بازرگانی میدانم و معتقدم که اقتصاد مقاومتی به نوعی کاملتر از نتیجه جلسات اتاق بازرگانی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر کدام از دولتها یک نوع اقتصاد را در ایران عملیاتی کردند و ما به نوعی همه گرایشهای اقتصادی را در کشور تجربه کردهایم. آقای احمدینژاد به دنبال اقتصاد رفاه بود، حزب کارگزاران سازندگی و آیتا... هاشمی به دنبال اقتصاد بازار آزاد بودند، آقای نوربخش در زمانیکه رئیس کل بانک مرکزی بودند اقتصاد مدیریتشده را دنبال میکرد و بهزاد نبوی بهدنبال اقتصاد شبهسوسیالیستی بود. بنابراین هر کدام از مدیران کشور به دنبال استفاده از یک روش خاص در مدیریت اقتصادی خود بودند. با این حال همه این مدلهای اقتصادی در نهایت به بحث اقتصاد مقاومتی در ایران میرسد. اقتصاد مقاومتی به نوعی در برگیرنده همه این روشهای اقتصادی است که متناسب با وضعیت بومی اقتصادی ایران تدوین شده است. به همین دلیل بنده به آقای روحانی پیشنهاد میکنم از مدل اقتصاد مقاومتی برای تکمیل برنامههای اقتصادی خود استفاده کنند.
برخی معتقدند تیم اقتصادی دولت آقای روحانی از افراد باتجربه و بادانشی تشکیل شده اما این افراد در عرصه عملیاتی با یکدیگرهماهنگ نیستند و فاقد هارمونی و نظم در تصمیمگیری هستند. شما با این نظر موافقید؟
افرادی که در زمینه اقتصادی با آقای روحانی همکاری میکنند از دانش، تخصص و تجربه کافی در زمینه اقتصادی برخوردارند. اغلب این افراد اجرای اغلب مدلهای اقتصادی را در ایران درک کرده و شناخت مناسبی نسبت به پتانسیلها و مشکلات اقتصادی ایران دارند. این عده در رویکردها و چارچوبهای اولیه با یکدیگر اتفاق نظر دارند اما در عرصه عمل به برخی تناقضها دچار شدهاند که سبب نوعی بینظمی و سردرگمی در بین این افراد شده است.
شما در اتاق بازرگانی تهران مشی سیاستهای اقتصادی دولت را مشخص کردید. تاکید شما بیشتر روی اجرای کدام روش اقتصادی بود؟
تاکید ما بیشتری روی اقتصاد بازار آزاد متناسب با پتانسیلهای اقتصاد ایران بود. در این روش قانون عرضه و تقاضا، قیمتها، رقابت وتوجه به تولید و صنعت مورد تاکید قرار میگیرد.
اقتصاد بازار آزاد روشی است که شما همواره بر آن تاکید داشتید و زمانی که وزیر بازرگانی کابینه آقای هاشمی هم بودید آن را اجرا کردید. دلیل شما برای اجرای این روش اقتصادی در ایران چیست؟
من همواره به این روش اعتقاد داشتم و حتی قبل از دوران وزراتم هم این روش را دنبال میکردم. در شرایط فعلی من با اقتصاد بازار آزاد در مدل اقتصاد مقاومتی موافق هستم. اقتصاد آزاد، بازاریست که در آن قیمت یک کالا یا خدمت، در تئوری، از طریق عرضه و تقاضا تعیین میشود وسیاستگذاری دولتی در آن نقشی ندارد. یک بازار آزاد، در تضاد با بازار کنترل شده که در آن قیمت، عرضه یا تقاضا تابع سیاستگذاری یا کنترل مستقیم دولت است قرار دارد. این روش سبب تقویت خصوصیسازی و فاصله گرفتن از اقتصاد تکمحصولی میشود. ایران به دلیل اینکه از پتانسیلهای متنوع اقتصادی در عرصههای مختلف بهره مند است با این روش بهتر میتواند از حداکثر پتانسیلهای خود بهره ببرد. اگر ما به دنبال نجات از اقتصاد تک محصولی هستیم یا اینکه به دنبال رشد اقتصادی هستیم نباید تنها به حرف زدن و شعار دادن بسنده کنیم، بلکه باید در عرصه عمل و اجرا به صورت جدی اقدام کنیم.
مهمترین مشکلات کنونی اقتصاد ما چیست؟
اگر مشکلات ساختاری و موضوع دخالت دولت در اقتصاد را کنار بگذاریم در شرایط کنونی اقتصاد ایران با دو چالش مهم روبه رو است. چالش نخست مساله اشتغال و بیکاری است و وچالش دوم به مساله معیشت مردم مربوط میشود. اگر ما نتوانیم با موفقیت از این دو چالش بزرگ عبور کنیم ممکن است در آینده با مشکلات بزرگتری مواجه شویم که حل کردن آنها مشکل باشد. در کنار این دو چالش بسیار مهم مساله تولید ما هم دچار مشکلات زیادی شده است که دلیل اصلی آن هم به وضعیت نظام بانکی ما باز میگردد.
آقای روحانی به تازگی اعلام کردهاند که ایران خود را برای مرحله پساتحریم آماده میکند. از نظر شما دوران پسا تحریم چه ویژگیهایی دارد و ایران چگونه میتواند خود را برای این مرحله آماده کند؟
در مرحله اول ما نباید تمام مشکلات اقتصادی کشور را به مساله تحریمها گره بزنیم. در یک دید کلی نزدیک به شصت درصد مشکلات اقتصادی ما به تحریمها هیچ گونه ارتباطی ندارد و به سیاستهای مدیریتی در عرصه اقتصاد وساختارهای معیوب اقتصادی ما بازمیگردد. در حدود سی یا چهل درصد مشکلات کنونی اقتصاد ما به نوعی به تحریمها باز میگردد. ضمن اینکه من معتقدم برداشتن تحریمها و بازگشت ایران به وضعیت سابق زمانی بیش از شش ماه به طول خواهد انجامید. با این وجود بنده براین باورم که این فرصت شش ماهه یا بیشتر که میتواند تا یک سال نیز ادامه داشته باشد میتواند یک «فرصت طلایی» برای ایران باشد.
چرا میتواند یک فرصت طلایی باشد؟
برداشتن تحریمها در مرحله اول مصداق این بیت است که«از قضا سکنجبین صفرا فزود». به نظر من برداشته شدن تحریمها سبب یک شوک بزرگ به اقتصاد ایران خواهد بود که بخشهای مختلف اقتصادی را در برخواهد گرفت. بنابراین اگر مدیریت مناسبی در این زمینه صورت نگیرد اقتصاد ایران ضربه بسیار سختی خواهد خورد. البته باید این نکته را گوشزد کنم که این شوک به صورت مقطعی است و پس از مدتی دوباره اقتصاد ایران به وضعیت صعودی و جلو رونده خود ادامه خواهد داد.
دلیل این شوک بزرگ این است که اقتصاد کنونی ما براساس شرایط تحریم ساماندهی شده است، در صورتی که دوران پساتحریم مقتضیات متفاوتی خواهد داشت. اگر تحریمها برداشته شود اقتصاد ایران مجبور خواهد بود یک دگردیسی را در رویکرد خود به وجود بیاورد. این دگردیسی ضربه زننده و مهلک خواهد بود و نیاز به مدیریت وکنترل دارد. این در حالی است که کشورهای خارجی به محض اینکه تحریمها برداشته شود به دنبال بازار هفتاد وهشت میلیونی ایران و متحدانش در منطقه خواهد بود که این عامل سبب هجمه کالاهای خارجی به بازار ایران خواهد بود. در این شرایط ایران و متحدانش برای شرکتهای خارجی یک بازار پانصد میلیونی پر سود خواهد بود. در نتیجه یک وضعیت عطش در بین هر دو طرف به وجود میآید. از طرفی بازار ایران خود را برای دریافت کالای خارجی آماده میکند و از سوی دیگر شرکتهای خارجی عطش فروش کالاهای خود به بازار ایران را خواهند داشت. این در حالی است که شرکتهای خارجی به دنبال تولید در ایران نیستند و تنها به دنبال فروش کالاهای خود خواهند بود. دلیل اینکه بنده عنوان میکنم دوران پسا تحریم میتواند برای ما یک فرصت طلایی باشد این است که ما باید در این زمان وضعیت گذشته را ترمیم و بازسازی کنیم و خود را برای شرایط جدید که دیگر تحریمی در کار نخواهد بود آماده کنیم.
یکی از مشکلات ما در دوران تحریم این بود که تولیدکنندگان ما مشتریان خارجی خود را از دست دادند. آیا بازگشت مشتریان خارجی برای ما هزینه آور نیست؟ بازگشت مشتریان خارجی ما در کوتاهمدت امکان پذیر است؟
به نظر من به محض برداشتن تحریمها مشتریان خارجی ما باز خواهند گشت. دلیل این مساله نیز این است که مراوده اقتصادی با ایران پس از برداشتن تحریمها برای اغلب کشورها و همچنین ایران سود آور خواهد بود. مشکل مهمی که در این زمینه وجود دارد به نظام بانکی ما باز میگردد. نظام بانکی ما در سالهای اخیر خود را با شرایط تحریمها تطبیق داده است که برداشتن تحریمها سبب به هم ریختن آمارهای نظام بانکی و همچنین مناسبات جدید بانکی خواهد شد. بنابراین وضعیت اقتصاد ایران در دوران پس از تحریم به مدیریت دقیق، منظم و برنامهریزی نیاز دارد. مساله دیگر پولهای بلوکه شده ایران در بانکهای خارجی است که رقمی بالغ بر108میلیارد دلار میشود. در شرایط کنونی یک تشنگی عمومی برای پولهای بلوکه شده ایران در جامعه به وجود آمده است که نیازمند بازنگری و عقلانی شدن است.
البته برخی از سازمانهای اقتصادی از مدتها قبل و با توجه به اینکه مذاکرات هستهای در حال پیشرفت بود خود را آماده دوران پساتحریم کردهاند که این سازمانها در مرحله پساتحریم با مشکلات کمتری مواجه خواهند شد. با این وجود کلیت ساختارهای اقتصادی ایران در دوران پساتحریم با یک تغییر نامحسوس مواجه خواهد بود که نیازمند اندیشههای جدید و متناسب با آینده است. مختصات فکری مدیریت دوران تحریم با دوران پساتحریم بسیار متفاوت است. اگر دوران تحریم دوران ریاضت و صرفهجویی بود دوران پسا تحریم دوران درست هزینه کردن و درست فکر کردن است. هر گونه اقدامات شتاب زده در دوران پسا تحریم سبب پیامدهای بعدی خواهد شد که ممکن است به راحتی قابل حل کردن نباشد. بدون شک هرگونه برخورد دفعی و مقطعی با دوران پسا تحریم اشتباه خواهد بود. این دوران بیش از آنکه به برخوردهای دفعی نیاز دارد به برنامهریزی برای بلندمدت نیازمند است تا پولهای بلوکه شده به خوبی در زیرساختهای اقتصادی کشور جریان پیدا کند. ما نباید از پولهای بلوکه شده ایران در بانکهای خارجی در مسائل روزمره و جاری کشور استفاده کنیم، بلکه باید آنها را به زیرساختهای اقتصادی تزریق کنیم تا بتوانیم در آینده و به مرور زمان از آن استفاده کنیم.
دوران پسا تحریم ممکن است چه چالشهایی برای اقتصاد ایران به وجود بیاورد؟
پس از برداشتن تحریمها به دلیل افزایش فروش نفت حجم نقدینگی در ایران بالا خواهد رفت. این در حالی است که دولت تدبیر و امید وضعیت اقتصادی کشور را در حالتی بینابین و گذار از مرحله تحریمها ساماندهی کرده است. در نتیجه این حجم نقدینگی بالا در کوتاهمدت به کار دولت نخواهد آمد و بیشتر برای میان مدت و حتی بلندمدت مفید خواهد بود. اگر دولت نتواند این حجم نقدینگی بالا را کنترل کند ما به صورت مقطعی با نوعی بینظمی اقتصادی مواجه خواهیم شد که اثرات کوتاهمدت دارد اما ممکن است به آینده اقتصاد ایران نیز ضربه بزند. مساله مهم دراین زمینه خط مشیهای کلی و انتخاب مسیر صحیح در جهت استفاده از شرایط پساتحریم است.
ممکن است در مرحله اجرا دولت با مشکلاتی مواجه شود اما اگر سیاستهای کلی دوران پساتحریم به درستی تدوین شده باشد این مشکلات به حداقل ممکن خواهد رسید. نکته بعدی در دوران پسا تحریم نیاز توجه به پتانسیل درونی و پرهیز از نگاه بیرونی و عملکرد کشورهای خارجی در این زمینه است. دولت آقای روحانی باید به این نکته توجه داشته باشد که اگر در دوران پساتحریم و بهویژه در روزهای ابتدایی این دوران اقتصاد کشور را به عملکرد شرکتهای خارجی وابسته کند در دراز مدت با مشکلات بزرگی مواجه خواهد شد. در نتیجه دولت آقای روحانی باید دوران پساتحریم را به اقتصاد بومیشده ایرانی گره بزند و تلاش کند متناسب با وضعیت اقتصادی ایران از مرحله پساتحریم برای شکوفایی و رشد اقتصاد ایران بهره ببرد.
منبع: آرمان