گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پس از انتشار متن برجام و متن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، کارشناسان و صاحب نظران به بررسی این اسناد مهم پرداخته و انتقادات جدی خود به مفاد بخش های مختلف آن را بیان نمودند. اکنون با گذشت حدود دو ماه از توافق وین، لازم است اشکالات اصلی موجود در هر یک از حوزه های مهم مورد توافق، جمع بندی و ارائه گردد.
در این راستا، سرفصل اشکالات اصلی موجود در توافق وین به تفکیک موضوع و به صورت مختصر و نکته وار، طی سلسله گزارشی منتشر می گردد.
در این سلسله گزارش که توسط اندیشکده صدق آماده گردیده است، تمرکز بر ارائهی اصل اشکالات مهم موجود در هر حوزه و تبعات عملی مهم هر یک از این اشکالات برای کشور بوده، و تنها در موارد ضروری و مغفول، به بیان توضیحات مرتبط یا استنادات مطالب پرداخته شده است.
گفتنی است در تهیه این گزارش ها، نکات بیان شده توسط منتقدین و برخی نکات مغفولی که تا کنون بیان نشده بودند، و نیز پاسخ های تیم مذاکره کننده به برخی انتقادات، مورد توجه قرار گرفته، و تلاش شده است که ضمن حفظ دقت، نهایت اختصار در بیان هر مشکل رعایت گردد.
در بخش اول این گزارش، سرفصل ۱۰ اشکال مهم مربوط به قطعنامه ۲۲۳۱ مورد بررسی قرار گرفته بود. بخش دوم این گزارش، ناظر به سرفصل اشکالات توافق وین در حوزهی غنیسازی و تحقیق و توسعه، و تبعات آنها برای کشور است که در ادامه ملاحظه مینمایید:
۱- صفر شدن ظرفیت غنیسازی ایران (حداقل از سال دهم اجرای برجام). با توجه به لزوم از رده خارج کردن سانتریفیوژهای IR-1 تا سال دهم اجرای برجام، و عدم امکان استفاده از دیگر سانتریفیوژها در این زمان. در ادامه وضعیت سانتریفیوژهای کشور مطابق برجام به تفکیک ذکر شده است:
وضعیت ۵۰۶۰ سانتریفیوژ IR-1 فعال در نطنز:
اینها را فقط حداکثر ۱۰ سال داریم. بعد از آن مجوز استفاده از این ۵۰۶۰ سانتریفیوژ IR-1 و به طور کلی سانتریفیوژ IR-1 را نداریم و باید آنها را از رده خارج (phase out) کنیم (بند ۲ متن اصلی برجام).
وضعیت حدود ۱۴۰۰۰سانتریفیوژ IR-1 که انبار میشود (برای استفاده جهت جایگزینی با سانتریفیوژهای در حال استفاده):
بخشی از این سانتریفیوژها حین جمعآوری نابود میشوند.
بخش باقیمانده از سانتریفیوژهای موجود در انبار، با توجه به نرخ خرابی سانتریفیوژهای فعالمان (۵۰۶۰ دستگاه) طی حداکثر ده سال تمام میشود (به جز حداکثر ۵۰۰ دستگاه -آن هم در صورتی که بتوانیم و بخواهیم از امکان تولیدمان استفاده کنیم-).
طبق برجام، در طی ۱۰ سال اگر موجودی انبار به زیر ۵۰۰ دستگاه برسد، میتوانیم نهایتاً تا رسیدن کل موجودی به سقف ۵۰۰ دستگاه تولید نماییم. البته با توجه به از بین رفتن زنجیره تأمین سانتریفیوژ و مشغول شدن پیمانکارها و کارگاهها به کارهای دیگر و به صرفه نبودن تولید در حجم اندک و اینکه در انتهای ۱۰ سال باید کلاً IR-1 را کنار بگذاریم، این تولید اندک هم در هالهای از ابهام است.
وضعیت دیگر سانتریفیوژهای موجود (صنعتی شده) ایران (حدود ۱۰۰۰ دستگاه سانتریفیوژ IR-2m)
این سانتریفیوژها به مدت ۱۰ سال انبار میشوند (بند ۲۹ ضمیمه ۱ برجام).
طبق متن برجام، بعد از ۱۰ سال (تا ۱۵ سال) هم حق نصب و استفاده از آنها را نداریم (بند ۳۱ ضمیمه ۱ برجام).
وضعیت سانتریفیوژهای دیگر
طبق متن برجام، بعد ۱۰ سال (تا ۱۵ سال) حق نصب و استفاده از آنها را نداریم (بند ۳۱ ضمیمه ۱ برجام) (گذشته از این، ما اساساَ سانتریفیوژهای صنعتی شده به غیر از سانتریفیوژهای IR-1 و IR-2m نداریم).
همچنین آقای عراقچی در جلسه چهارم کمیسیون سیاست خارجی اعلام کرد که ساخت زیرساختهای IR-6 و IR-8 (که از سال دهم آن را آغاز میکنیم)، چند سال طول میکشد و تکمیل تحقیق و توسعه این ماشینها بعد از نصب هم مدتی دیگر طول میکشد.
۱۰۴۴ سانتریفیوژ IR-1 موجود در فردو نیز طبق برجام تا ۱۵ سال غنی سازی نخواهند کرد.
۲- نداشتن برنامه صنعتی غنی سازی از روز اجرا و از بین رفتن زنجیرههای دیگر (غیر غنیسازی) مرتبط با صنعت هستهای
در واقع با پذیرش داشتن تنها ۵۰۶۰ سانتریفیوژ IR-1[1]، ذخیره ۳۰۰ کیلوگرمی و محدودیت غنیسازی تا ۳٫۶۷ و … از روز اجرای توافق، تنها یک دکور از صنعت هستهای باقی میماند که این امر اثرات مخرب مهمی در دیگر زنجیرههای مرتبط با صنعت هستهای خواهد داشت:
توقف فعالیتهای ساخت و سازی مرتبط با غنی سازی، رآکتور اراک، تولید آبسنگین اراک، تولید میله سوخت و … و به تبع آن تعطیلی و تغییر کاربری کارگاههای قطعهسازی و تأمینکننده و… مربوطه، بیکار شدن و تغییر شغل کارشناسان و متخصصین صنعتی مربوطه (که طی سالیان اخیر به تجارب ارزشمندی رسیده بودند)، دلسردی در دانشگاهیان مرتبط با این حوزه، و…
۳- ارجاع مهمترین مباحث برنامه هستهای کشور (غنی سازی و تحقیق و توسعه) در برجام (بند ۶۳ ضمیمه ۱ برجام) به «برنامه بلند مدت غنیسازی و تحقیق و توسعه غنیسازی ایران» که مفاد آن نامعلوم است. و سکوت برجام پیرامون موارد مهم (که برخی از آنها به سند فوقالذکر ارجاع داده شدهاند و در برخی موارد هم کلاً سکوت شده؛ که این سکوت به معنای باز بودن دست ایران برای انجام فعالیت دلخواه خود در آن موارد نیست).
۴- نرسیدن به حداقل نیاز کشور در زمینه توان غنیسازی (یعنی معادل سالانه ۱۹۰ هزار سو برای تولید سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر) تا سالیان سال بعد از دوره محدودیت (و به طریق اولی، نرسیدن به توان تأمین سوخت لازم برای تولید ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای مصوب مجلس).
۵- بیفایده شدن کامل غنیسازی به مدت حداقل ۱۵ سال با توجه به محدودیت موجودی (ذخیره) اورانیوم غنی شده که تنها ۳۰۰ کیلوگرم میباشد؛ و اینکه ایران به انجام یکی از این دو کار با اورانیوم غنی شده (فراتر از ۳۰۰ کیلوگرم) خود ملزم گردیده است: رقیق سازی یا فروش به خارج از کشور (بند ۵۷ ضمیمه ۱ برجام).
گفتنی است رقیقسازی محصول فرآیند غنیسازی به معنی بیفایده شدن روشن فرآیند غنیسازی و اتلاف انرژی و منابع است، و فروش این مقدار اندک (بر اساس قیمتهای فعلی بازار جهانی غنیسازی اورانیوم) سالانه تنها معادل حدود ۱۷۰ میلیون تومان برای کشور درآمد ایجاد میکند که قابل مقایسه با هزینه تولید آن نیست.
همچنین با توجه به اشباع بودن بازار جهانی اورانیوم، در صورت امتناع طرفهای خارجی از خرید، تنها راه، رقیقسازی اورانیوم غنی شده خواهد بود.
۶- منحصر شدن مکان غنیسازی و حتی تحقیق و توسعه غنیسازی و انبار همه سانتریفیوژهای جمعآوری شده به سایت نظنز (عدم استفاده از فردو و عدم اجازه ساخت یا استفاده از سایت جدید) حداقل تا ۱۵ سال.
گفتنی است یکی از مضرات این موضوع، آسیب پذیری بیشتر و افزایش تهدیدات امنیتی مربوطه میباشد.
۷- عدم پذیرش و دریافت تضمین عینی در متن برجام برای برخورداری ایران از حقوق مصرح خود در NPT از جمله حق غنیسازی و تحقیق و توسعه غنیسازی، حتی بعد از دورهی محدودیتهای برجام.
۸- پذیرش استثنا شدن ایران در بین همه کشورها در زمینه حقوق هستهای خود؛ ایران دیگر الیالابد نمیتواند به عنوان یک عضو عادی NPT از حقوق مساوی دیگر اعضا بهرهمند باشد. به عنوان مثال: حق بازفرآوری و تحقیق و توسعه آن، لزوم انتقال تمامی سوخت مصرف شده برای همه نیروگاههای تولید برق و تحقیقاتی به خارج، حق ایجاد تأسیسات جداسازی پلوتونیوم، نپتونیوم، اورانیوم از سوختهای مصرف شده (بند ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ ضمیمه یک برجام).
۹- توقف تحقیق و توسعه به مدت حداقل ۱۵ سال، در برخی حوزهها از جمله:
روشهای مختلف غنیسازی به جز سانتریفیوژ گازی (مانند غنیسازی لیزری که در این زمینه پیشرفت خوبی در کشور حاصل شده بود) (بند ۸۱ ضمیمه ۱ برجام).
حوزهی پلوتونیوم (هر گونه فعالیت برای تولید، ذخیره، و …) که برای راکتورهای تولید برق نسلهای آینده مورد استفاده است (بند ۲۰ و ۲۵ ضمیمه ۱ برجام).
حوزهی بازفرآوری، که با توجه به محدود بودن منابع اورانیوم و ارزشمند بودن مواد جدا شده، ارزش زیادی تولید میکند (محدودیت این مورد مادام العمر است) (بند ۱۸ ضمیمه ۱ برجام).
متالورژی، قالبگیری، فرمدهی، ماشینکاری پلوتونیم و اورانیوم و آلیاژهاشان، که در صنعت فضایی و موشکی و ماهواره نیز کاربرد دارد (بند ۲۴ ضمیمه ۱ برجام).
۱۰- توقف و محدودیت تحقیق و توسعه روی ماشینهای سانتریفیوژ
ماشینهای IR-2m و IR-4 (که سانتریفیوژهای در آستانه تولید انبوه هستند):
زنجیره تحقیق و توسعه ۱۶۴ تاییشان جمع میشود (بند ۳۲ و ۳۴ ضمیمه ۱ برجام).
بر روی تنها ۲ عدد جداگانه IR-2m آن هم فقط آزمایش مکانیکی میتوانیم انجام دهیم (بند ۳۲ ضمیمه ۱ برجام).
روی حداکثر ۱۰ عدد IR-4 میتوانیم آزمایش همراه با تزریق گاز انجام دهیم (بند ۳۲ ضمیمه ۱ برجام).
ماشینهای IR-6 و IR-8 (که طبق اعلام مسئولان دولتی، ماشینهای اصلی هستند که بعد از دوره محدودیت قرار است مورد استفاده قرار دهیم):
تا ۸٫۵ سال فقط زنجیره زیر ۳۰ تاییشان را میتوانیم مورد تحقیق قرار دهیم و تحقیقات روی آنها تا ۸٫۵ سال در همین حد متوقف خواهد ماند (بند ۳۷ و ۳۸ ضمیمه ۱ برجام).
علاوه بر آن متن برجام دربارهی اجازه تحقیق و توسعه بر روی زنجیره بیش از ۳۰ تایی سانتریفیوژهای IR-6 و IR-8 بعد از ۸٫۵ سال نیز سکوت کرده است.
ماشینهای سانتریفیوژ دیگر (پیشرفتهتر از IR-8 یا سانتریفیوژهای با کاربرد غیر هستهای)
ساخت یک نمونه آزمایشی از آنها منوط به ارائه کامل به کمیسیون مشترک و کسب اجازه از آن خواهد بود.
گفتنی است پذیرش محدودیت بر روی انواع سانتریفیوژهای دیگر (به جز موارد ذکر شده در بندهای قبلی)، راه ایجاد محدودیت در صنایع پیشرفته دیگر کشور (مانند میکرو توربینهای صنعت برق) را نیز باز میکند (بند ۴۳ ضمیمه ۱ برجام).
[۱] گفتنی است رهبر انقلاب نیز در تیر ماه ۹۳ در این زمینه هشدار داده بودند که: «طرف مقابل به دنبال این است که جمهوری اسلامی ایران را به ۱۰ هزار سانتریفیوژ راضی کند»، اما اکنون در توافق نصف همان مقدار هم محقق نشده است.