گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو -حجتالاسلام کشوری، در روزهای آینده لایحه برنامه ششم از سوی دولت یازدهم به مجلس شورای اسلامی تقدیم می شود و عملا مرحله نهایی تدوین این دوره از برنامه ریزی در کشور آغاز خواهد شد. غیر از نقدهای رایجی که معمولا در فصل برنامه ریزی از سوی کارشناسان به لوایح پیشنهادی دولت ها می شود؛ در این دوره فرصتی فراهم آمده است تا نخبگان کشور بیشتر از سالهای گذشته با زاویه دید الگوی پیشرفت اسلامی در اداره کشور آشنا شوند. به عبارت دیگر به علت تلاقی سال نهم گفتمان سازی برای الگوی پیشرفت اسلامی با فصل برنامه ششم فرصتی فراهم آمده است تا کارشناسان کشور با نگاهی موشکافانه تر به بررسی تفاوت های الگوی پیشرفت اسلامی و توسعه غربی بپردازند. لذا در این یادداشت سعی می شود تا سیر مفهومی برنامه ریزی بر اساس الگوی پیشرفت اسلامی تشریح شود.
از منظر مفاهیم مطرح در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی برای فهم برنامه ریزی با نگاه اسلامی نیازمند تصویر سازی از پنج موضوع هستیم. این پنج سطح بحث می تواند نگاه الگوی پیشرفت اسلامی به برنامه ریزی کشور را دقیق تر از گذاشته تبیین نماید و در واقع ارائه پیوست الگوی پیشرفت اسلامی برای برنامه ششم کشور یکی از ثمرات توجه به این بحث ها بوده است.
سطح اول مباحث به بررسی تصویر کلی مفهوم برنامه ریزی از منظر الگوی پیشرفت اسلامی اختصاص دارد. یکی از مقدمات لازم برای ورود به حوزه برنامه ریزی ، داشتن یک تصویر روشن از مفهوم اداره جامعه بر اساس اسلام است . بدون ارائه این تصویر کلان ، معضل یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی در مقام برنامه ریزی ادامه خواهد یافت.
از منظر مفاهیم اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی بدون توجه به امر هدایت نمی توان تصویری درست از چگونگی اداره جامعه بر اساس اسلام داشت. از منظر اسلام اداره جامعه هدایت بنیان است و باید در مقام برنامه ریزی تاثیر همه حوزه ها بر امر هدایت و تا ثیر هدایت بر همه حوزه ها توسط کارشناسان بررسی شود. اگر جایگاه و فرآیندهدایت را درتحلیل های خود بررسی نکنیم ؛ به دلیل اینکه در همه بخشها انسان ها تصمیم می گیرند؛ مجبور می شویم از ابزارها و مکانیزم های جبری برای هماهنگی و اداره بخشهای مختلف جامعه استفاده نمائیم.
به عبارت بهتر با توجه به ضرورت وجایگاه هماهنگی بخشی وکلان در هر جامعه ای دو نوع روش برای هماهنگی و ایجاد نظم تصویر می شود: نوع اول هماهنگی؛ هماهنگی جبری و بدون توجه به اختیار افراد است و نوع دوم هماهنگی ، هماهنگی هدایت بنیان و ایجاد نظم اختیاری در بخش های مختلف و در کلان جامعه است.
در نظریه پردازش موضوعات جهت ساز (نظریه مادر الگوی پیشرفت اسلامی) به صورت تفصیلی جایگاه هدایت دراداره جامعه تبیین شده است ولی در این مقال به این نکته بسنده می کنم که عدم توجه به جایگاه هدایت دراداره جامعه به شدت خلاقیت و سطح نخبگی را در بخش های مختلف کاهش می دهد. در نظم جبری اختیار افراد به بهانه ایجاد نظم و هماهنگی به چالش کشیده می شود و به چالش کشیده شدن اختیار نتیجه اش کاهش خلاقیت درفرد است. یکی از نتایج کاهش خلاقیت، چالش در استقلال کشور است. ولی اگر هدایت بنیان جامعه را اداره کنیم میتوانیم هماهنگی و نظم را به نحو اختیاری محقق نمائیم. به هر میزان امر هدایت را فربه تر نمائیم مکانیزم های اداره جامعه بر مبنای اختیار افراد شکل می گیرد و نتیجه این موضوع همراهی جدی تر جامعه با تصمیمات حکومت خواهد بود.
سطح دوم مباحث ارائه تصویر از فرآیند فربه تر کردن امر هدایت در جامعه است. از منظر مفاهیم اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی فربه تر کردن امر هدایت به برنامه ریزی برای زیرساخت های هدایت وابسته است. زیر ساخت های هدایت برای هدایت ظرفیت سازی می کنند و تاثیرشان بر هدایت یک تاثیر بنیادی و غیرقابل انکار است. دوران شکل گیری شخصیت، تبیین فقیهانه و عمیق معارف دینی، توجه به حکم حکیمانه نفی سبیل در روابط بین الملل، ترجمه زدایی از علم ،سنجش دائمی نسبت میان قانونهای اداره جامعه و امر هدایت و توجه به جایگاه امامت در زندگی فردی و اجتماعی فرد و مسئله اقتصاد نمونه هائی از مهمترین زیرساخت های هدایت -یا موضوعات جهت ساز- محسوب می شوند؛ که برنامه ریزی برای فهم و تحقق هرکدام به فربه تر شدن امر هدایت منجر می شود.
سطح سوم مباحث به ارائه تصویری روشن از چگونگی تدبر در زیرساخت های هدایت اختصاص دارد. ارائه گزارش از آسیب های فعلی و آینده عدم توجه به زیرساخت های هدایت مقدمه مهمی در برنامه ریزی برای تحقق زیر ساخت های هدایت محسوب می شود. در این بخش نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور درکی روشن از آسیب های فرعی دانستن موضوعات جهت ساز پیدا می کند و این امر زمینه پرداختن حداکثری به موضوعات جهت ساز را فراهم می آورد؛ البته فرآیند کامل پردازش موضوعات جهت ساز در الگوی نظام سازی اسلامی(الگوی ساخت) تشریح شده و در این الگوی سه لایه-که روش برنامه ریزی اسلامی محسوب می شود- چگونگی پژوهش درباره زیرساخت های هدایت در الگوی حفظ جهت، چگونگی پرورش خروجی به دست آمده از مرحله پژوهش با نخبگان، در الگوی استخراج سوال و چگونگی تحقق زیرساخت های هدایت در عینیت در الگوی پردازش اجتماعی تشریح شده است.
سطح چهارم مباحث داشتن تصویری روشن از محصولات مفهومی به دست آمده از تحلیل زیرساخت های هدایت با اتکاء به مفاهیم الگوی نظام سازی اسلامی است. به عبارت روشن تر در بخش چهارم مباحث، نظریات بخشی مرتبط با زیرساخت های هدایت باید مورد بررسی قرار بگیرد. در هر نظریه در واقع گزارشی از بحث های پژوهشی، بحث های پرورشی و بحث های پردازشی مرتبط با یک زیرساخت هدایت وجود دارد ؛ که مرور این مفاهیم سه لایه تصویری روشن از چگونگی برنامه ریزی برای یک زیر ساخت هدایت را ایجاد می کند.
به عنوان مثال بررسی "نظریه بهبود مستمر فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت" چگونگی تحقق زیرساخت تربیت-به عنوان یکی از زیر ساخت های هدایت- را بررسی می کند و در بخش پژوهش این نظریه محور مباحث به ارائه تصویر حجت یافته از چگونگی تربیت اختصاص دارد. بر اساس مباحث این بخش: در دوران تربیت باید شخصیت فرد از طریق نهاد خانواده به پذیرش حق امام ترجمه شود. در بخش پرورش این نظریه ،چگونگی تقویت نهادخانواده-به عنوان عامل ترجمه- از منظر نظریات مختلف بررسی و در نهایت در بخش پردازش اجزای فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت شناسائی و چگونگی بهینه آن تشریح شده است. این روال درنظریات دیگر نقشه راه مانند "نظریه پیش گیری بنیادین اسلامی از جرم" ،"نظریه بنگاه های وقف محور" ،"نظریه بانک سوالات جهت ساز" و.... وجود دارد.
سطح پنجم مباحث تصویری از چگونگی ترجمه مباحث فوق- در دوران انتقال- به ادبیات رایج برنامه ریزی را ارائه می کند. چون گفتمان الگوی پیشرفت در مقایسه با ادبیات توسعه از رواج کمتری برخوردار است در برخی موارد باید یک سرفصل از ادبیات توسعه عربی را در گفتمان الگوی پیشرفت اسلامی منحل نمائیم. لذا دراولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی با طرح سوال در مورد جایگاه عدم توازن های فرهنگی؛ زمینه تعمیم معنای عدم توازن از عدم توازن های اقتصادی به عدم توازن های فرهنگی فراهم آمده است و در ادامه مبتنی بر ارائه تعریف از عدم توازن های فرهنگی- درپیوست الگوی پیشرفت اسلامی برای برنامه ششم - بپیشنهادهائی برای رفع این عدم توازن ها مطرح شده است. به عبارت فنی تر در این بخش در گام اول تفاهم؛ مفهوم عدم توازن اقتصادی به عنوان پایه سوال و مفهوم عدم توازن فرهنگی به عنوان رکن سوال انتخاب شده وسپس در گام دوم مفهوم عدم توازن فرهنگی به عنوان پایه سوال درشرح سوال دوم انتخاب گردیده است.